چکیده
موضوع «زن از دیدگاه اسلام» همواره از موضوعات مهم در حوزه اندیشه اسلامی بوده است. بیشک، بررسی تاریخی این مقوله، کمک شایانی به روشنشدن مسئله و شفافیت در نظریهپردازیها میکند. تبیین تاریخی وضعیت زن در اسلام نیازمند شناخت وضعیت زن پیش از اسلام است.اینکه زن قبل از اسلام از چه جایگاه و موقعیتی برخوردار بوده و رویکرد عرب جاهلی به زن چگونه بوده و میزان حضور و مشارکت زن در مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در چه وضعیتی بوده است، موضوع اصلی این نوشتار است. شناخت وضعیت زن در جاهلیت، درآمدی بر سیر تحولات اجتماعی اسلام و نظرگاه اسلام درباره موضوع زن از محورهای مهم این نوشتار است.
کلید واژهها: زن، خانواده، اجتماع، اقتصاد، سیاست، فرهنگ، جاهلیت، اسلام
مقدمه
موضوع «جایگاه زن در اسلام» از موضوعات مهم و چالش برانگیز در مطالعات اسلامی به شمار میآید. نگرش اصلاحی اسلام به مسئله زن از سویی و ابهام در فهم برخی از آیات قرآن و احکام شرعی خاص، از جمله حجاب، سرپرستی شوهر و لزوم تبعیت زن از وی، حق طلاق، چگونگی تقسیم ارث و... از سوی دیگر، زمینهساز ظهور اندیشههای متضاد و برداشتهای متفاوت از جایگاه زن در اسلام شده است.بیشتر آثاری که پیرامون دیدگاه اسلام درباره زن نگاشته شده، رویکردی فکری و کلامی داشته است و کمتر آثاری با رویکرد تاریخی در این باره تدوین شده است.
بیتردید، بررسی تاریخی وضعیت زن در جامعه صدر اسلام کمک فراوانی به درک جایگاه حقیقی زن در اندیشه اسلامی خواهد کرد. اما این مهم بدون شناخت پیش زمینههای تاریخی آن ممکن نخواهد بود، از این رو برای تبیین وضعیت زن در اسلام نیازمند شناخت تاریخی وضعیت زن در جاهلیت هستیم. باید دید که وضعیت زن در عرصههای خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در عصر جاهلیت چگونه بوده است؟
تا به درک واقعی از سیر تحولات اسلام در این زمینه پی برد. بسیاری از احکام و مقررات حقوقی اسلام و همچنین توصیههای مکرر اخلاقی در مورد زنان که در آیات قرآن و روایات پیشوایان دین تجلی یافته، بازتاب وضعیت نابسامان و تاریک زن در جاهلیت است که با نگاهی تاریخی به آن میپردازیم. همچنین وضعیت زن در دوره جاهلیت را در چند عرصه مهم خانواده، اجتماع، سیاست، اقتصاد و فرهنگ بررسی میکنیم.
1. وضعیت زن و خانواده در عصر جاهلی
خانواده اساسیترین و کهنترین رکن جوامع بشری و حد فاصل بین فرد و جامعه است که گذشته از نقش استمرار نسلها، آموزش و پرورش، تربیت، تکامل و سعادت افراد جامعه را به عهده داشته و سرنوشت آنان را رقم میزند. صاحب نظران، تعریفهای گوناگونی از خانواده بیان کردهاند که هر تعریف به یکی از ابعاد خانواده اشاره دارد.
در یک تعریف میتوان خانواده را از عمومیترین سازمانهای اجتماعی دانست که بر اساس ازدواج یک مرد و دست کم یک زن شکل میگیرد و در آن مناسبات خونی یا اسناد یافته (پذیرش فرزند) به چشم میخورد و کارکردهای گوناگون شخصی، جسمانی، اقتصادی، تربیتی و جز اینها را بر عهده دارد.1در حقیقت، خانواده واحد بنیادین جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان است. بیشک، زن یکی از مؤثرترین اعضای خانواده است که بیشترین سهم اداره داخلی این واحد اجتماعی به عهده اوست. میتوان گفت که زنان در تربیت و تکامل آحاد اجتماع، اساسیترین نقش را ایفا میکنند.
بررسی جایگاه زن و خانواده در جامعه صدر اسلام و مطالعه اصلاحات پیامبر اکرم(ص) در این زمینه میتواند افق روشنتری را برای جویندگان حقیقت آشکار سازد.در این بخش به بررسی وضعیت زن و خانواده در عصر جاهلی خواهیم پرداخت تا زمینه برای درک اصلاحات نبوی در موضوع زن فراهم آید.
اخبار عصر جاهلی، بیشتر در قالب اشعار و برخی از گزارشهای پراکنده و ضمن آیاتی از قرآن کریم به ما رسیده است. شاید با استفاده از منابع موجود به سختی بتوان تصویری دقیق و سخنی قاطع از ابعاد مختلف جامعه جاهلی، از جمله شئون مختلف زن و خانواده ارائه کرد، به ویژه اینکه توجه نویسندگان و مورخان اسلامی بیشتر به ثبت تحولات و مسائل سیاسی جامعه و نقل اخبار پادشاهان و حکمرانان و نخبگان بوده تا حفظ اخبار اجتماعی و گزارش از زندگی عمومی مردم.
اما همین اخبار پراکنده و گزارشهای اندک، سرمایه ارزشمندی برای ترسیم وضعیت زن و خانواده در عصر جاهلی است، به خصوص که آیات قرآن کریم برای توصیف آن دوران، معیاری قطعی است.با مطالعة آثار اندیشمندان و صاحبنظران در تاریخ جاهلیت، درباره اوضاع زن و خانواده، به دو رویکرد میرسیم. گروهی معتقدند که زن در عصر جاهلی، جایگاه ممتازی داشت، با آزادی و شرافت زندگی میکرد و با استقلال رأی و اراده، نقش فعال و تأثیرگذاری در خانواده و جامعه ایفا میکرد و ـ برخلاف آنچه پنداشته میشود اوضاع او روشن و مناسب بود.2
بازگشت نسب برخی از قبائل به زنان، شهرت بسیاری از بزرگان و مشاهیر عرب با نام مادرانشان، مشاوره با زنان در امور جنگی و پذیرش امان دادن زنان به جنگجویان دشمن، از دلایل عمده این رویکرد است.3 البته شاید رمز انتساب فرزندان به مادران، شیوع ازدواجهای اشتراکی و وجود زنهای چند شوهر باشد نه احترام و پاسداشت زنان. شواهد دیگر هم وقایع اتفاقی و کمنظیرند که نمیتواند ملاک صدور چنین حکم کلی در مورد جایگاه زن در عصر جاهلی شود.
گروه دیگر که شمارشان بیشتر است، با استفاده از اخبار تاریخیِ متعدد، گزارش تاریک و اسفباری از اوضاع زن و خانواده در عصر جاهلی ارائه میدهند. کراهت از دختران و زنده به گور کردن آنها، انواع ازدواجهای ظالمانه، عدم حق انتخاب در ازدواج، محرومیت از ارث و به ارث رفتن زن مانند دیگر کالاها، نمونهای از شواهد این گروه است که در آینده، بیشتر به آن میپردازیم.
به نظر میرسد آیات قرآن کریم رویکرد دوم را تأیید میکند. در این آیات یا به طور مستقیم اوضاع نابسامان زن در جاهلیت بیان شده و یا ضمن بیان برخی از احکام، به این وضعیت آشفته اشاره شده است. در این فصل به طور مکرر از این آیات بهره میبریم.اکنون به اجمال اوضاع زن و خانواده در عصر جاهلی را توصیف میکنیم.
الف) جایگاه و شأن زن در جاهلیت
مرد در جاهلیت، صاحب اختیار خانواده و به تعبیری گویاتر، مالک خانواده بود و بر زن و فرزندان حق حیات داشت. در جاهلیت، زن در ردیف سایر انسانها قلمداد نمیشد، بلکه انسان درجه دو محسوب میشد. گفته خلیفه دوم در مورد وضعیت زنان در جاهلیت گواه خوبی است.او اعتراف میکند که زنان در جاهلیت هیچ به حساب نمیآمدند: «کنا فی الجاهلیة لانعد النساء شیاًء».4 بر اساس روایتی، اعراب زنان را همچون کالایی میشمردند که (اگر از خود پسری نداشت) پس از مرگ شوهر، در شمار دیگر اموال و ثروت شوهر، به پسر شوهر از زنهای دیگر منتقل میشد.5 فرزندان نیز در بسیاری از موارد از حقوق انسانی محروم بودند.
به عنوان نمونه در جریان جنگ بَسوس، داحِس، غَبراء و ایام الفِجار، پدران، فرزندان خود را نزد دشمنان به رهن میگذاشتند که در بیشتر اوقات موجب کشته شدن آنها میشد.6 در فرهنگ جاهلی پسران چون در آینده به جنگجویان و مدافعان قبیله تبدیل میشدند بر دختران که وقت جنگ جز سنگینی، مزاحمت و بیآبرویی هنگام اسارت، چیز دیگری نداشتند، ترجیح داشتند.7
دختران مورد کراهت و در مرتبه پایینتری از پسران قرار داشتند. جالب اینکه، خود زنان هم این اندیشه را پذیرفته بودند. وقتی از زنی در مورد بهترین زنان سؤال میشود میگوید: بهترین زن کسی است که پسری در شکم، پسری در بغل و پسری که پشت سرش راه میرود، داشته باشد.8نمونههای فراوانی از این کراهت در منابع جاهلیت وجود دارد، از جمله وقتی شخصی به نام ابیحمزه، دختردار میشود خانه را ترک کرده و نزد همسایگان میرود. همسرش چنین میسراید:
ما لا بی حمزة یأتینا
غضبان الا نلد البنینا
یظل فی البیت الذی یلینا
تا لله ما ذلک فی ایدینا
ابا حمزه را چه شده که به خانه همسایه رفته و به سراغ ما نمیآید. او از این عصبانی است که ما پسر به دنیا نیاوردهایم. به خدا سوگند که این امر در دست ما نیست.9
ب) ظلمهای اجتماعی به زنان
نفرت داشتن از دختران گاهی به زنده به گور کردن آنها منجر میشد. البته در میزان شیوع این زشتی اختلاف است؛ برخی آن را نادر10 و برخی در بیشتر قبایل شایع میدانند. [11 تصریح قرآن کریم به این عمل زشت و تکرار آن، نشانی از سنگینی این مسئله است:و هنگامی که به یکی از آنها بشارت دهند دختر نصیب تو شده، صورتش (از ناراحتی) سیاه میشود و به شدت خشمگین میگردد. به خاطر بشارت بدی که به او داده شده از قوم و قبیله خود متواری میگردد (و نمیداند) آیا او را با قبول ننگ نگهدارد یا در خاک پنهانش کند؟ آگاه باشید که بد حکم میکنند. (نحل: 58 ـ 59)و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤال شود به کدامین گناه کشته شدند؟(تکویر: 8 ـ 9)
قیس بن عاصم در برابر پیامبر اکرم(ص) اعتراف میکند که تمامی دختران خود را زنده به گور کرده، حتی دختری را که با ترفند مادر تا چند سالگی زنده بوده، به رغم التماسهای دختر، زیر خاک دفن کرده است. پیامبر با چشمان اشکبار میفرماید به درستی که این قساوتی آشکار است.12علل چنین عمل ضد انسانی، غیرت و تعصب شدید و ترس از بیآبرویی هنگام اسارت زن و دختر، ترس از فقر، عیوب ظاهری و جسمی دختر ذکر شده است.13
البته عامل اقتصادی و فرار از فقر، مهمترین عامل بوده که قرآن نیز به آن اشاره میکند: «و فرزندانتان را از ترس فقر نکشید ما آنها و شما را روزی میدهیم مسلماً کشتن آنها گناه بزرگی است». (اسراء: 31)با این همه، گروهی بودند که با خریدن دختر از پدرش مانع چنین کاری میشدند. صعصه بن ناجیه جدّ فرزدق 280 دختر را از مرگ نجات داد. 14
ج) ازدواج و طلاق در جاهلیت
مطالعة ازدواجهای عصر جاهلی که اولین گام تشکیل خانواده است، ملاک خوبی در بررسی وضع خانواده در آن دوران است. باید دانست که مردم عرب در دوران پیش از اسلام در کنار تمام «جاهلیت»ها به آیین و عرفی نیز پایبند بودند، چنانکه ایشان در همان دوران، ازدواج با شماری از زنان را حرام میدانستند که اسلام نیز حرمت آن را امضا و تقریر نمود.
شکل اصلی و رایج ازدواج در میان اقوام عرب، همانند این روزگار ازدواجی به نام بعوله «پیوند زناشویی» بوده که در شکل عادی آن بر سه عنصر خواستگاری، مهریه و عقد تکیه داشت.15 بدیهی است که رواج این گونه زناشویی بیانگر آن است که در آن دوران، نه تنها در امر ازدواج هرج و مرج نبوده، بلکه رسم و مرامی استوار در میان بوده است. 16
غیر از ازدواج بعوله گونههای دیگری از ازدواج نیز گزارش شده است که جواد علی در کتاب المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام به بررسی آن پرداخته است. 17 نکاح ضیزن (همان نکاح مقت در اصطلاح مسلمانان)، نکاح متعه (ازدواج مدتدار) نکاح بدل، نکاح شغار، نکاح استبضاع و... ازدواجهایی است که در جاهلیت مرسوم بود.18البته گروهی از نویسندگان، برخی از این ازدواجها را ازدواج اصطلاحی ندانسته و آن را بیشتر، مفاسد اخلاقی و جنسی محسوب کرده و مدعی شدهاند که نزد خود عرب جاهلی نیز غیر مرسوم بود.19 گفتهاند شیوه زندگی عرب جاهلی که همیشه همراه با جابهجایی و عدم ثبات بوده است، به شیوع چنین وصلتهای زودگذر منجر شده است.20
برخی نیز با استفاده از آیه 23 سوره نساء «حرام شده است بر شما مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمّههایتان و...» گفتهاند به ظن قوی چنین ازدواجهایی در جاهلیت وجود داشته که اسلام دست به تحریم آن زده است.21 در پاسخ گفتهاند که آیه در صدد بیان و شمارش ازدواجهای حرام است نه حکایت و ابطال ازدواجهای قبل از ظهور اسلام.22
علامه طباطبایی ضمن تفسیر آیه، به وجود برخی از این ازدواجها در جاهلیت تصریح میکند. 23 جواد علی میگوید وجود چنین ازدواجهایی در جاهلیت، امری عجیب و غریب نیست، گرچه ازدواج با مادر را از این امر استثنا کرده است.24 شاید بتوان از جملههایی که مرد در مسئله ظهار عنوان میکرده که: «ظهرک کظهر امی»، تنفرعرب جاهلی را از ازدواج با محارم، به ویژه مادر فهمید.در جامعه جاهلی، بیشتر مرد از حق انتخاب همسر برخوردار بود و زن کمتر در این باره نقشی ایفا میکرد. چنانکه حق اول نسبت به هر دختر، برای پسر عموی او بود و اگر پسرعمو به ازدواج با دختر تصمیم داشت، دیگران حق پیشقدمی نداشتند. 25
البته به مرور این ازدواجهای داخلی برای کسب شرافت و کمال بیشتر، جای خود را به ازدواجهای خارجی (ازدواج با زنان قبایل دیگر) میداد. 26 تعدد زوجات در جاهلیت هیچ محدودهای نمیشناخت و این در حالی بود که برقراری عدالت بین ایشان هیچ لزومی نداشت و هر کدام که نزد مرد، محبوبتر بود، وضع بهتری داشت.27طلاق در دست مرد بود و به آسانی انجام میگرفت. در بیشتر موارد از روی غضب و جهالت و به قصد انتقامجویی یا تنبیه زن یا قبیله او تحقق مییافت. 28 زن پس از طلاق، حق ازدواج با مرد دیگری را نداشت، چون تعصب افراطی مرد اجازه نمیداد همسر سابق خود را با مرد دیگری ببیند.
از این رو در مواردی هنگام طلاق به طور رسمی چنین حقی برای مرد لحاظ میشد. البته در مواردی با گرفتن مالی به ازدواج همسر سابق خود با مرد دیگر رضایت میداد. [29 عدم محدودیت طلاق نیز ابزاری در دست مرد به منظور آزردن زن بود؛ یعنی قبل از اتمام عده رجوع میکرد و دوباره طلاق میداد و زن را در بلاتکلیفی قرار میداد.30
البته گاهی برخی از زنان که از شرافت و منزلت بالایی داشتند، از همان ابتدا شرط میکردند که طلاق به دست خودشان باشد و شوهر نیز قبول میکرد.31 جالب اینکه روش این طلاق غیر کلامی بود و زن فقط با تغییر ورودی خیمه، مرد را از تصمیم خود مطلع میساخت.32در جاهلیت، زن حایض از خانواده طرد میشد؛ نه با او همغذا میشدند و نه حاضر بودند با او در خانهای بمانند. این عمل متأثر از فرهنگ یهود بوده است.33
د) فساد اخلاقی در جاهلیت
به گفتة جواد علی زنا نزد مردم جاهلی مرسوم بود و مردان به طور علنی مرتکب آن میشدند و نه تنها عیب محسوب نمیشد که به آن افتخار نیز میکردند و آن را نشانة مردانگی میدانستند. آنان زنایی را عیب میدانستند و بر آن عقاب میکردند که مرد غریبهای با زنی بدون اجازه شوهرش همبستر شود.واداشتن کنیزان به زنا و بهرهکشی جنسی از آنان (اجاره دادن کنیران به دیگران) نیز اگر با اجازه صاحبان آنان بود، عیبی نداشت. 34 البته در تعریف زنا و تعیین حد و مرز آن با ازدواجهای جاهلی دیدگاههای متفاوتی هست.35
گفتنی است که ما در تبیین وضعیت اجتماعی زنان به مظاهر دیگری از فساد اخلاقی مربوط به زنان اشاره خواهیم کرد. همچنین یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که بسیاری از رسوم و سنتهای جاهلی به طور عام در تمام جزیرةالعرب و بین تمام قبائل رایج نبود، بلکه برخی به قبایل خاص یا زمان و مکان خاصی اختصاص داشت.36
2. وضعیت اجتماعی زن در عصر جاهلی
آنچه از مطالعه منابع تاریخ جاهلی به دست میآید عدم منع زن از حضور او در اجتماع است. آنان کم و بیش در عرصههای اجتماعی حضور داشتند. البته میزان مشارکت ایشان در این عرصهها، به شأن و منزلت آنان که در موقعیت خانوادگی یا ثروت یا امتیاز خاص ریشه داشت، وابسته بود؛ هر چه از شأن و رتبه بالاتر و نفوذ بیشتری برخوردار بودند، مشارکت بیشتری داشتند.
مشارکت اجتماعی زن در جاهلیت به شکل رویهای عام و فراگیر نبود و شاید همة زنان از چنین حقی برخوردار نبودند.37 اما آنچه دقت بیشتری میطلبد مطالعه وجود یا عدمِ ضوابط و شرایط در حضور اجتماعی زن در عصر جاهلی است. در واقع به این سؤال باید پاسخ داد که آیا در جاهلیت بین زن و مرد در تعاملات اجتماعی حریمی بود یا خیر؟ یا به عبارت دیگر آیا حضور اجتماعی زنان در عصر جاهلی تابع ضوابط و قوانینی بود یا خیر؟
همانگونه که محققان اشاره کردهاند تلاش برای پیدا کردن مشی و رویه واحد در شئون اجتماعی در دوران جاهلی، سخت و بینتیجه است.38 تعاملات اجتماعی و آداب و رسوم، شهر، به شهر، بلکه قبیله به قبیله و حتی در یک قبیله واحد، مختلف و متنوع بود. برای نمونه، چگونگی حضور زن در محیطهای اجتماعی از نظر نوع پوشش، متفاوت بود.
در قبیلهای زن با کمترین لباس نزد مردان حاضر میشد و از آنان پذیرایی میکرد و در قبیلة دیگر زن هنگام خروج از منزل از پوشش کامل استفاده میکرد و تا بازگشت به خانه از آن جدا نمیشد.39 از این رو ما پوشش را به عنوان یکی از شاخصههای حضور اجتماعی زنان در جاهلیت بررسی میکنیم.شواهد متعدد حاکی از این نکته است که زنان در جامعه عرب قبل از اسلام برای حضور در اجتماع، از پوشش مناسب و مطلوب برخوردار نبودند. 40
تنوع لباس و زینت زنان ارتباط مستقیم با محیط اجتماعی و طبیعی آنان داشت. در شهرها که اختلاطِ بین دو جنس بیشتر و پر دامنهتر بود، لباسها متنوعتر و جذابتر بود و زینت بیشتری وجود داشت، اما در زندگی صحرایی که چنین نبود، پوشش زنان سادهتر و یکدست بود، به ویژه اینکه آنان برای فرار از آسیبهای طبیعی از پوشش بیشتری استفاده میکردند. شرایط سخت صحرا زنان بادیهنشین را مجبور به پوشاندن سر و صورت میکرد، همانگونه که مردان نیز چنین میکردند.41
به رغم وجود واژهها و اصطلاحات متعدد که به وجود اصل پوشش و انواع آن دلالت دارد،42 برخی گفتهاند: پوشاندن سر و صورت نزد زنان جاهلی، خلاف رویه بود و زنان بدون حجاب در جامعه ظاهر میشدند. [43 جاحظ میگوید: بین زنان و مردان جاهلیت، حجابی نبود و آنان به سهولت با هم معاشرت و گفتوگو میکردند و نگاه به همدیگر هیچ عار و ننگ نبود. جالب اینکه او ریشه عشقهای آتشین عرب جاهلی را همین آزادی در معاشرت میداند.44 پوشش آنان به گونهای بود که مواضع مهیج و فتنهانگیز مانند گردن و سینه نمایان بود.45
از دیگر شواهد بیانضباطی در روابط زن و مرد در دوران جاهلی، طواف برهنه زنان دور خانه خداست. دربارة ریشه این عمل، اختلاف است. برخی ریشه آن را به نزاع بین زن و شوهری میدانند که شوهر شرط جدایی از همسر را طواف برهنه زن در خانه خدا قرار داد که بعدها مرسوم شد. 46 برخی نیز آن را ناشی از مبالغه در عبودیت و خارج شدن از لباسهایی که در آن مرتکب گناه شده بودند دانستهاند. [47
برخی گفتهاند ترفند قریش در نیازمند کردن حجاج در اخذ لباس از اهل حرم، در شیوع این رسم جاهلی بیتأثیر نبوده است.48 ولی آنچه مسلم است اینکه موسم حج در جاهلیت به فصلی برای عرضه زنان بر مردان تبدیل شده بود. برخی از زنان به قصد دلربایی از مردان، به صورت عریان طواف میکردند تا خواستگار مورد نظرشان پیدا شود. اختلاط، بیبند و باری و شهوترانی به حدی بود که شاعرِ هوسبازِ اموی، عمر بن ربیعه، در شعری حسرت آن روزها را میبرد و آرزوی بازگشت آن ایام و طوافها را میکرد:
لیت ذا الحج کان حتماً علینا
کل شهرین حجة و اعتمارا49
«ای کاش آن حج بر ما واجب میشد در هر دو ماه، چه حج و چه عمره».
مضمون اشعار تشبیب50 در دیوان اشعار جاهلی، بازتاب بیانضباطی در روابط زن و مرد در این دوران است. در این اشعار، شاعر به توصیف هوسآلود از زنان جامعه خود پرداخته و زیباییهای آنان را ترسیم میکند. علت این امر گاهی انتقام از زن در ردّ عشق یا هوسبازی شاعر و گاهی تقاضای مادر با هدف یافتن خواستگار بوده است.51
به طور قطع، شیوع عمل ننگین زنا و دیگر روابط جنسی مردود در جاهلیت، نتیجه روابط بیضابطه زن و مرد و نشانه عدم حریم مناسب بین ایشان است. اما آنچه از قرآن فهمیده میشود خودآرایی، خودنمایی و جلوة زیباییها در زنان جاهلی برای مردان است که قرآن از آن به «تَبَرُّجَ الجاهلیه» یاد کرده است. (احزاب: 33)
3. وضعیت اقتصادی زن در عصر جاهلی
منابع تاریخی در کنار محرومیتهای فراوانی که زن در جاهلیت دچار آن بود، دو محرومیت مالی را گزارش کردهاند؛ محرومیت از ارث و مهریه که از بارزترین محرومیتهای اقتصادی زنان در آن دوران است.گرچه بحثکردن از ارث در ردیف مباحث حقوقی قرار دارد، اما از آنجا که ارتباط مستقیم با وضعیت مالی و اقتصادی دارد، در بحث اقتصادی زن به آن میپردازیم.
قاعده کلی در میراث نزد مردم جاهلی این بود که فقط مردان که جنگجویان قبیله بودند، ارث میبردند و زنان و کودکان از ارث محروم بودند. 52 اخبار تاریخی در محرومیت زن از ارث، متفاوت و مضطرب است. به رغم گزارشهای فراوان از این محرومیت، نقلهایی هم وجود دارد که به ارثبری زنان دلالت دارد.
جواد علی در کتاب خود چنین نتیجه میگیرد که حرمان زن از ارث در بیشتر مناطق جزیرةالعرب شایع بوده و در بعضی مناطق، برخی از زنان بهرهمندی از چنین حقی مشاهده میشود. 53 گفتهاند اولین کسی که در جاهلیت برای زنان ارث قرار داد عامر بن جیثم بن غنم بود.54 مردم جاهلی به علت شرکت نداشتن زنان در جنگ و عدم جلب منافع اقتصادی به سوی قبیله، آنان را از این حق محروم میکردند. قبل از نزول آیات میراث، مردی طبق سنت جاهلی همسر و دخترِ برادر میتِ خود را از ارث محروم کرده، خود اموال برادر را تصاحب کرد.
زن نزد رسول اکرم(ص) شکایت کرد و برادر در توجیه کار خود نزد رسول خدا، همین دلایل را مطرح کرد. 55 جالب اینکه در کنار این بیعدالتی آشکار، بیگانگانی چون همپیمان و فرزندخواندة میت، از او ارث میبردند. [56 این در حالی بود که زنِ پدر در کنار محرومیت از ارثِ خود، به ارث میرفت و در شمار اموال میت به حساب میآمد. او در ابتدا به اموال پسر بزرگ منتقل میشد و در صورت عدم تمایل پسر بزرگ به ملکیت او، نوبت به پسران دیگر میت میرسید.57
جلوة دیگر محرومیت مالی زن، عدم مالکیت نسبت به مهریه بود. پدر یا ولی امر او مهریه را تصاحب کرده و چیزی به زن نمیرسید. اگر هم مهریه را به زن میدادند در مقابل مخارجی که برای خرید جهیزیه انجام میگرفت از او پس میگرفتند. 58 از ابتدای تولد دختر، به پدرش تبریک میگفتند که «هنیئاً لک النافجه؛ عامل زیاد کننده ثروت بر تو مبارک باد». پدر در عوضِ مخارج بزرگ کردن دختر، مهر او را بخشی از ثروت خود قرار میداد. این پول به مرور وسیلهای برای تفاخر شد و پول بیشتر نشانه بزرگی و مطلوبیت بیشتر زن بود.59
آنچه مسلم است اینکه نمیتوان اصل مالکیت زن را در جاهلیت نفی کرد. برخی در توضیح آیه 19 سوره نساء «حلال نیست برای شما که از زنان از روی اکراه ارث ببرید». گفتهاند در جاهلیت، مردانی به طمع تصاحب اموال زن با او ازدواج میکردند و بدون رعایت حقوق و ارتباط زناشویی، او را نگاه میداشتند تا بمیرد و اموالش را مالک شوند.60 این خود نشانه اصل مالکیت زن است.شاهد دیگر گزارشهایی از تجارت زنان در جاهلیت است که از مشهورترین آنان حضرت خدیجهƒ است.61 از طرفی گزارش شده که شوهر پس از مرگ همسر خود مهریهای را که پرداخته بود از ترکة زوجه خود مسترد میکرد.62 بنابراین، معلوم میشود زن مالک اموالی بوده که شوهر چنین عمل میکرد.
اشتغال و کسب زنان در جاهلیت را نمیتوان عام و فراگیر دانست. در آن جامعه، مانند دیگر جوامع انسانی، مردان به سبب برخورداری از ویژگیهای جسمی و روحی، در عرصه اقتصادی حرف اول را میزدند. علاوه بر این، شواهد تاریخی هم مؤید این سخن است. مردم جاهلی در توجیه محرومیت زنان از ارث، عدم کسب و درآمدزا نبودن زن را یکی از دلایل میدانستند. 63 در عین حال، گزارشهایی از انواع مشاغل زنان در جاهلیت وجود دارد. قبل از بیان مشاغل درآمدزا، کار زن را در خانه بیان میکنیم.
زنان در جاهلیت مانند دیگر جوامع، مسئول اداره امور خانه بودند. شعر عرب جاهلی این مسئله را تأیید میکند. مشاغل خانگی، چون پخت نان، نظافت، خیاطی، اصلاح خیمه و تربیت فرزندان به عهده آنان بود. [64 همچنین در امور دیگر چون دامداری، شیردوشی، تهیه آب و جمعآوری هیزم با دیگران مشارکت داشتند.65از مشاغل خارج خانه زنان در جاهلیت، گزارشهای پراکندهای موجود است. تجارت یکی از شغلهایی است که در جاهلیت، برخی از زنان انجام میدادند. معروفترین آنان خدیجهƒ همسر پیامبر اکرم(ص) است. او تاجر و صاحب سرمایه بود که مردان را برای تجارت استخدام کرده، به کار میگرفت. وی پس از شنیدن آوازة امانتداری و صداقت رسول الله(ص)، ایشان را به همکاری دعوت کرد. [66 از دیگر زنانی که نام او جزء تجار مکه آمده، زنی به نام ام شَیبه، دختر ابیطلحه است.67
برخی از زنان نیز به فروشندگی مشغول بودند. عطرفروشی زنی به نام حَولاء، دختر تَویت در منابع تاریخی گزارش شده است. [68 زنی دیگر به نام مِنشم در مکه عطر میفروخت. جنگجویان قبل از جنگ، خود را با عطرهای او معطر میکردند. این کار آنقدر رواج یافت که کمکم به ضربالمثل تبدیل شد و وقتی میگفتند از عطر مِنشم استفاده کردند، یعنی آماده نبرد شدند. 69پیامبر اکرم(ص) هنگام هجرت، به خیمه زنی به نام ام مَعبَد خُزاعیه رفتند که مواد غذایی میفروخت. پیامبر از او گوشت و خرما طلب کرد.70
قابلگی و پرستاری از دیگر مشاغل زنان جاهلی بود.71 زنان در برخی از صنایع نیز سررشته داشتند. زنی به نام ردینه به اسلحهسازی اشتغال داشت. نیزههایی که او میساخت از جهت کیفیت مشهور بود. 72 کهانت در میان زنان جاهلی جایگاه خاصی داشت. طریفه و زبرا از مشهورترین این زناناند.73
آرایشگری نیز از مشاغلی بود که زنان بسیاری به آن مشغول بودند. برخی از این زنان پس از اسلام به پیامبر اکرم(ص) مراجعه کرده و احکام شغل خود را جویا شدند.74 از دیگر مشاغل، نوحهگری و مدیحهسرایی بود که زنان در آن حضوری پررنگ داشتند. مشهورترین این زنان در جاهلیت، خنساء بنت عمرو بود. عمر رضا کحاله با استفاده از منابع متعدد توضیحات مفیدی در این زمینه ارائه داده است.75
از دیگر مشاغل رایج آن زمان دایگی، شیردهی و حضانت کودکان بود. زنان بسیاری بودند که به عنوان کسب، نگهداری و پرستاری اطفال را به عهده میگرفتند. مردم جاهلی نیز برای بالا رفتن خصلتهای والا، به ویژه فصاحت، بلاغت و جنگآوری، فرزندان خود را به دایههای بادیهنشین میسپردند. مشهورترین آنان حلیمه سعدیه بود که دایگی و شیردهی پیامبر اکرم(ص) را به عهده داشت.76
از جلوههای تأسفبار اشتغال زنان، کسب جنسی آنان است. 77 برخی، کنیزان خود را به منظور جلب منافع اقتصادی مجبور به زنا کرده،78 کنیزانِ خود را در اختیار دیگران قرار داده و در مقابل، پول به جیب میزدند. آیه 33 سوره نور «کنیزان خود را برای دستیابی شما به متاع ناپایدار زندگی دنیا مجبور به خود فروشی نکنید به خصوص اگر خودشان میخواهند پاک بمانند». در تحریم همین امر نازل شد.
البته گویا این نوع کسب، مختص کنیزان نبوده است، بلکه هنگام قحطی و فقر برخی از شوهران، با در اختیار قرار دادن همسران خود کاسبی میکردند. 79طبری میگوید: زنانی بودند معروف به «اصحاب الرایات» که از این راه کاسبی میکردند. برخی از مسلمانان بیبضاعت، به طمع درآمد این زنان، تصمیم به ازدواج با ایشان داشتند که پیامبر اجازه ندادند و این آیه را قرائت کردند: «مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمیکند و زن زنا کار را جز مرد زناکار یا مشرک به ازدواج خود در نمیآورد و این کار بر مؤمنان حرام شده است».(نور: 3)80
4. وضعیت سیاسی زن در عصر جاهلی
همانگونه که گفتیم زن جایگاه والایی نداشت و از بسیاری از حقوق انسانی خود محروم بود. زن جنس درجه دو و در خدمت منافع قبیله و مردان آن قبیله بود. مشارکت سیاسی آنان در این عصر با توجه به همین اصل کلی قابل تبیین است. زن در جنگهای مردم جاهلی که از ارکان زندگی آنان به حساب میآمد، عاملی انگیزهساز و مهیج برای نبرد بود.
جنگجویان برای فرار از ننگ اسارتِ زنان و دختران خود نبرد میکردند و دشمن نیز به طمع اسیر کردن آنان شمشیر میزد. اسارت زنان، عامل هجو و عدم آن عاملی برای تفاخر آنان بود. یکی از افتخارات قریش این بود که هیچ زن قریشی به اسارت نرفته بود.81 قبل از این گفتیم که یکی از دلایل زنده به گور کردن دختران را فرار از ننگ اسارت آنان در جنگها گفتهاند.
فرماندهان جنگی که از این روحیه خبر داشتند، زنان و دختران جنگجویان را در جنگها به همراه میآوردند تا برای حفظ آبروی خود هم که شده تمام تلاششان به کار برند. زنان با سرودن اشعار و نواختن دف، مردان را به مقاومت و مبارزه فرا میخواندند. در جنگ احد چنین بود و زنان با زدن دف، این اشعار را تکرار میکردند:
نحن بنات الطارق
ونبسط النمارق ان تقبلوا نعانق
ان تدبروا نفارق82
یعنی ما دختران طارقیم. روی فرشهای گرانبها راه میرویم. اگر رو به دشمن کنید، با شما همبستر میشویم و اگر پشت به دشمن نمایید و فرار کنید، از شما جدا میشویم.
در یکی از جنگهای عرب جاهلی با سربازان کسرای ایران، همین که عربها مشرف به شکست شدند، زنی از زنان قبیله برای تهییج مردان حمایل شتران را پاره کرد و زنان از شترها سقوط کردند. این وضع رقتبار، انگیزه جنگجویان را برانگیخت.صفیه، دختر ثعلبه برخاست و ریسمانها را برید و زنان از روی شتران به زمین افتادند. مردان این صحنه را که دیدند چنان به جنگیدن و مبارزه کردن تحریک شدند که گویی امید و علاقهای به زنده بودن ندارند...83
در جنگ حنین نیز زنان جاهلی با همین هدف در جنگ حضور یافتند.84 در جنگ احد پرچم مشرکان به طور دائم به زمین میخورد تا اینکه عمره، دختر علقه حارثیه پرچم قریش را به دست گرفت و مشرکان برای حفظ او تلاش مضاعف کردند و پرچم به زمین نخورد. حسان بن ثابت در هجو مشرکان اینگونه سرود:
فلولا لواء الحارثیه اصبحوا
یباعون فی الاسواق بیع الجلائب85
اگر پرچم دختر حارثیه نبود، هر آینه (شکست خورده و ) در بازار برده فروشها فروخته میشدند.
سرودن اشعار حماسی و تشجیع جنگجویان به نبرد یا هجو دشمنان، از جلوههای حضور زن جاهلی در عرصههای سیاسی بود. در جنگ احد هند با هدف تضعیف روحیه مسلمانان، اشعاری سروده و میگوید:
نحن جزیناکم بیوم بدر
و الحرب یوم الحرب ذات سعر
همانا پاسخ شما در برابر روز بدر را دادیم و آتش جنگ در روز جنگ، شعله میکشد.
اروی، دختر حارث بن عبدالمطلب هم از جبهه مسلمانان در پاسخ او میگوید:
یا بنت وقّاع عظیم الکفر
خزیت فی بدرٍ و غیر بدر86
ای دختر سرآمدکفر و فتنه، تو در بدر و غیر بدر خوار و زبون هستی.
در مواقعی دشمن با هدف تضعیف روحیه، به سرودن اشعار هجو در مورد زنان و دختران رقیب میپرداخت. در یکی از جنگهای بین اوس و خزرج، حسان بن ثابت چنین میکند و در جواب قیس بن عظیم با همان وزن و قافیه، همسر حسان را هجو میکند. 87 کعب بن اشرف نیز پس از جنگ بدر در قصیدهای زنان مسلمان را هجو کرد. یکی از دلایل قتل او توسط مسلمانان همین مسئله بود.88
برخی پناه دادن زنان و پذیرش آن از سوی مردان را از مصادیق حضور زن در عرصه سیاست دانستهاند. صفیه، دختر ثعلبه به زنی فراری از اردوگاه سربازان کسرای ایران پناه داد. قبیله او از این کار حمایت کرد و چند دوره جنگ با ایرانیان را به جان خرید.89اگر چه این حمایت، برخاسته از تعصبات جاهلی بود، ولی میتواند شاهدی بر حضور سیاسی زن باشد. در موردی دیگر، از پذیرش امان سبیعه، دختر عبد شمس و خماعه، دختر عوف بن محلِّم گزارش شده است. البته کسانی که در امان این زن قرار گرفتند بعدها مورد هجو و تمسخر دیگران قرار گرفتند که خود نشانگر استثنایی و نادر بودن چنین امری است.90
5. وضعیت فرهنگی زن در عصر جاهلی
برای شناخت جایگاه زن در دوران جاهلی، آشنایی با جایگاه علم و فرهنگ در این عصر ضروری است. علم و فرهنگ در جامعه جاهلی اهمیتی نداشت.فقدان خواندن و نوشتن در آن جامعه، خود دلیل روشنی بر بیبهره بودن آنان از فرهنگ و دانش است.91 در سخنی از امام علی(ع) آمده است که هنگام بعثت پیامبر اکرم(ص) کسی از عرب کتاب نمیخواند92 عرب جاهلی از علم و میراث مکتوب، محروم بود.93 شمار آشنایان به خواندن و نوشتن در قریش را هنگام بعثت نبوی، هفده نفر گفتهاند.94 گفتهاند که کتابت نزد عرب عیب و عار تلقی میشد
.95 برخی با استناد به وجود واژههایی چون، کتاب، قلم، مداد، صحف، لوح، قرطاس و... در متون تاریخی و آیات قرآنی، وجود گسترده خواندن و نوشتن و آشنایی عرب با این مفاهیم را ثابت کردهاند،96 ولی محققان این ادعا را با نصوص تاریخی و قرآنی معارض دانسته، ادلهای بر ردّ آن آوردهاند. 97 البته با قبول دوری جامعه جاهلی از علم و فرهنگ میتوان جلوههای کمرنگی از این مقوله را در زندگی عرب قبل از اسلام یافت. زنی به نام شفاء را جزء آشنایان به کتابت در دوران جاهلی دانستهاند.98
شعر و خطابه یکی از جلوههای اصلی فرهنگ دوران جاهلی است. شعر سرایی نزد عرب، رونق خاصی داشت. آنان ابعاد مختلف زندگی خود را به شعر در میآورند. تفاخر به قبیله و گذشتگان، تمسخر و هجو رقیب، یاد جنگهای قبیله و خاطرات آن و معاشقه با محبوب، از رایجترین مضامین اشعار جاهلی است. قبایل مختلف با عرضه شعرای خود در مجامع عمومی، مثل حج و بازارها از جمله بازار عکاظ به بهرهمندی خود از چنین شعرایی افتخار میکردند. 99 شاعران نیز شعر را وسیله کسب و درآمد خود قرار داده بودند.100
جاحظ کاسبکاری شاعران را عاملی برای گرایش مردم به خطابه و رویگردانی آنان از شعر میداند. 101 برای جواب به این سؤال که آیا شعر، نشانه بلوغ و رشد فرهنگی جامعه جاهلی است یا نه، باید به محتوای آن نگریست. اشعار جاهلی فاقد مضامین بلند معنوی و روحی است و بیشتر، طبیعت، جنگها، افتخارات واهی، عیبهای رقیب و اوصاف ظاهری زن و معشوقه را توصیف میکند.102
زنان جاهلی در این عرصه، فعال بودند به گونهای که نام برخی از آنان جزء مشاهیر شعر جاهلی ذکر شده است. خنساء که در سرودن شعر شهرت دارد، در بازار عکاظ هشت اشکال به یکی از شعرهای شاعر مشهور عرب، حسان بن ثابت وارد کرد.103 زنی دیگر به نام امجندب که همسر شاعر معروف، امرؤالقیس بود، به سبب تواناییاش در عرصه شعر، داورِ انتخابِ بهترین اشعار میشود. او در داوری بین شعر شوهر خود و شاعری دیگر به نام علقه، شعر علقه را انتخاب میکند.104
بیشتر اشعار زنان جاهلی در رسای پدر، برادر و شوهر یا دیگر بزرگان قبیله بوده. اشعار خنساء در رسای دو برادرش، شهرت خاصی داشت.105 دختران عبدالمطلب نیز به درخواست پدر قبل از مرگش در رسای او فیالبداهه شعر سرودند. 106 نمونههای فراوانی از اشعار رثای زنان را میتوان در کتاب شاعرات العرب فی الجاهلیه و الاسلام مطالعه کرد.107
گفتیم که یکی از مضامین رایج شعر جاهلی، مقوله زن و معشوقه است. دلبستگی شاعر جاهلی به زن، بیشتر گرایشی جسمانی و شهوانی داشت.108 شاعر به توصیف جسم زن پرداخته، هیچ عضو او را فراموش نمیکرده. همچنین زن در شعر جاهلی به گونهای توصیف شده که فقط در پی شهوت و مال است.109
جواد علی که بیشتر در صدد پررنگ نشان دادن علم و فرهنگ و ادب در عصر جاهلی است، خطابه را یکی از وجوه این فرهنگ دانسته، پس از شمردن نام بسیاری از خطبای جاهلی از زنی به نام هند الایادیه دختر خس بن حابس یاد میکند. 110 آلوسی در کنار هند الایادیه از جمعه دختر حابس، صحر دختر لقمان، خضیله دختر عامر و حذام دختر ریان نام برده، آنان را از فصیحان و حکیمان دوران جاهلی میداند.111 البته برخی جمعه، دختر حابس را همان هند الایادیه میدانند.112
نتیجه
درباره وضعیت زن در عصر جاهلی دو رویکرد متفاوت وجود دارد. برخی معتقدند زنان عصر جاهلی، جایگاه ممتازی داشتند و صاحب آزادی و شرافت و استقلال رأی و اراده بودند.حضور فعال زنان در عرصههای مختلف اجتماعی و اقتصادی، بازگشت نسب برخی قبایل به زنان، شهرت بسیاری از بزرگان به نام مادرانشان، مشاوره با زنان در امور نظامی و اعطای امان به دشمن و پذیرش این امانها از سوی قبایل، از جمله شواهد تاریخی بر جایگاه ممتاز زنان در جاهلیت است. رویکرد دوم، معتقد است که زنان در عصر جاهلیت وضعیت اسف باری داشتند.
نگاه تحقیرآمیز و غیر انسانی به زنان و انسان درجه دوم شمردن آنها، کراهت از دختران و زنده به گور کردن آنها، انواع ازدواجهای ظالمانه، عدم آزادی انتخاب در ازدواج، فراگیر بودن فساد اخلاقی و مفاسد جنسی در زنان و محرومیتهای فراوان اجتماعی و اقتصادی، از جمله مظاهر این وضعیت اسف بار به شمار میآید. بسیاری از آیات قران کریم و روایاتی که از پیشوایان دین در دست است و احکام فراوان فقهی که اسلام برای بهبود وضعیت زنان در نظر گرفته، رویکرد دوم را تأیید میکند.
البته حضور اجتماعی زنان تابع هیچ ضابطه و قانونی نبود. بیحجابی، خودآرایی و خود نمایی، اختلاط زنان و مردان و سوژه قرار گرفتن زنان برای شاعران مبتذل سرا، از ویژگیهای حضور اجتماعی زنان جاهلی بود. محرومیت از حق ارث و مهریه و به ارث رفتن زن پس از مرگ شوهر نیز از جمله ظلمهای اقتصادی فراگیر در عصر جاهلی بود.در عین حال، زنان در این دوره به مشاغلی نظیر مشاغل خانگی (پخت نان، نظافت، اصلاح خیمه، تربیت فرزند، نگهداری دام، شیر دوشی، تهیه آب و...)، تجارت، قابلگی و برخی صنایع دستی مثل اسلحهسازی و کهانت و نوحهگری میپرداختند.
مهمترین جلوه حضور سیاسی زنان در جاهلیت، حضور آنها در جنگها بود. با توجه به حساسیت شدید عرب نسبت به اسارت رفتن زنان در جنگها، از زنان به عنوان ابزار جنگ روانی در تهییج و تحریک سپاهیان بهره میگرفتند. زنان با سرودن اشعار و دف زدن، سپاهیان را به مقاومت فرا میخواندند.جامعه جاهلی فاقد فرهنگ و تمدن و علم و دانش بود تا آنجا که شمار افراد با سواد بسیار اندک بوده و تنها میراث فرهنگی جاهلیت را شعر تشکیل میداد که آن هم غالباً بر محور عشق، جنگ و تفاخرات قبیلهای دور میزد و از حکمت و معنویت تهی بود. که در میان شاعران عصر جاهلی نام چند زن نیز به چشم میخورد.
بنابراین میتوان گفت که وضعیت زن در عرصههای خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در عصر جاهلی نابسامان، ظالمانه و تاریک بود، و یکی از تحولات اساسی اسلام را باید در اصلاح جایگاه و موقعیت انسانی و اجتماعی زنان دانست.
پی نوشت:
1. محمدرضا سالاری فرد، خانواده در نگرش اسلام و روان شناسی، ص 12 ـ 13.
2. سعد زغلول عبدالحمید، فی التاریخ العرب قبل الاسلام، ص308 / احمدامین سلیم، جوانب من تاریخ و الحضارة العرب فی العصور القدیمة، ص254 / هادی علوی، فصول عن المرأة، ص32 / صالح احمدعلی، محاضرات فی تاریخ العرب، ص140.
3. عبدالهادی عباس، المرأه والاسره فی حضارات الشعوب و أنظمتها، ج 1، ص372.
4. بخاری، صحیح بخاری، ج6، ص69.
5. کلینی، الفروع من الکافی، ج6 ، ص 406 / مهدی پیشوایی، تاریخ اسلام، ص 48.
6. عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص155.
7. عبدالعزیز سالم، تاریخ العرب قبل الاسلام، ص395 و 397.
8. احمد امین سلیم، جوانب من تاریخ و حضارة العرب فی العصور القدیمه، ص253.
9. عمربن محمد جاحظ، البیان و التبیین، ج1، ص163 و ج3، ص250.
10. عمر فروخ، تاریخ الجاهلیة، ص157.
11. عبدالعزیز سالم، تاریخ العرب قبل السلام، ص399 / ابولفرج اصفهانی الاغانی، ج12، ص144 / سیدمرتضی عسکری احادیث امالمؤمنین عایشه، ج1، ص30.
12. ابوالفرج علی بن هیثم اصفهانی، اخبار النساء فی کتاب الاغانی، ص46.
13. عبدالعزیز سالم، تاریخ العرب قبل الاسلام، ص397 و398 / عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص154 / سعد زغلول عبدالحمید، فی التاریخ العرب قبل الاسلام، ص309 / قرطبی، الجامع لحکام القرآن، ج7، ص96: «انه کان من العرب من یقتل ولده خشیة املاق، کما ذکره الله عزوجل وکان منهم من یقتله سفهاًً بغیر حجة منهم فی قتله وهم ربیعة ومضر وکانوا یقتلون نباتهم لاجل الحمیه ومنهم من یقول الملائکة نبات الله فالحقوا البنات بالبنات».
14. احمد بن عبدالوهاب نویری، نهایه الارب فی فنون العرب، ج 3، ص 127.
15. حامد منتظری مقدم، «گونههای ازدواج در عصر جاهلی»، تاریخ در آینة پژوهش، ش 8، ص129.
16. همان، ص128.
17. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج5، ص534 ـ 539.
18. ما به تعریف اجمالی این ازدواجها با استفاده از جواد علی، کتاب المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج 5، ص 534ـ539) بسنده میکنیم:
نکاح ضیزن: وقتی شوهرِ زنی از دنیا میرفت، پسر بزرگ آن مرد، زن پدر خود را تصاحب میکرد یا با او ازدواج میکرد یا مانع ازدواج او میشد تا زن بمیرد و میراث او را تصاحب کند. مگر اینکه زن فدیهای میداد و خود را خلاص میکرد. قرآن کریم در آیه 22 سوره نساء این ازدواج را تحریم کرد: «ولا تنکحوا ما نکح آبائکم من النساء الا ما قد سلف».
نکاح متعه: همان ازدواج مدتدار است که با انقضای مدت وصلت نیز منتفی میشود. این نوع ازدواج هنگام ظهور اسلام مرسوم بود و اسلام نیز آن را تأیید کرد، اما خلیفه دوم آن را تحریم کرد. البته شیعه همچنان آن را جایز می داند. در این ازدواج به طور معمول فرزندان به مادر نسبت داده میشدند.
نکاح بدل: در این ازدواج، دو مرد همسران خود را بدون مهر، مبادله میکردند.
نکاح شغار: در این ازدواج، مردی دختر خود را بدون مهر به ازدواج مرد دیگری در میآورد به شرطی که او نیز چنین کند.
نکاح استبضاع: در این نوع ازدواج، مرد همسر خود را به همبستری با بزرگان و شجاعان میفرستاد و خود از او دوری میکرد تا آثار حمل در وی ظاهر میشد. مهمترین انگیزه این عمل را انتقال اوصاف نیک مثل شجاعت و کرم به فرزندان گفتهاند.
نکاح رهط: در این ازدواج، گروهی از مردان (کمتر از ده نفر) با رضایت زن همگی با وی نزدیکی میکردند. پس از وضع حمل، زن فرزند را به یکی نسبت میداد و او نیز باید میپذیرفت.
نکاح با زنان صاحب رایه: در گزارش تاریخی آمده است که برخی از زنان فاجر، پرچمی مخصوص بر در خانهشان نصب میکردند که خود نشانه آن بود که هر مردی میتواند با آن زن، آمیزش کند.
نکاح مضامده: معاشرت و نزدیکی زن با غیر همسر خود که بیشتر در ایام قحطی رخ میداد و شوهر همسر خود را در اختیار مردی متمول قرار میداد تا از تنگدستی نجات یابد.
نکاح مخادنه: در این ازدواج، زن و مرد پس از انتخاب یکدیگر با هم دوستی، رفت و آمد و نزدیکی میکردند و اگر فرزندی به دنیا میآمد زن اعلام میکرد که برای فلان کس است، سپس مرد، زن را به ازدواج خود در میآورد. این نکاح در اسلام به نص قرآن « نساء، 25» تحریم شد.
نکاح با أمه (کنیز): در این ازدواج، مرد پس از نزدیکی با کنیز خود یا کنیز شخص دیگر و وضع حمل کنیز با او ازدواج میکرد و آن کودک را به فرزندی میپذیرفت.
19. عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص156.
20. عبدالهادی عباس، المرأه و الاسرة فی حضارات الشعوب و انظمتها، ج1، ص358.
21. آلوسی، روح المعانی، ج2، ص461.
22. آلوسی، عمدة القاری، ج2، ص100.
23. سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج4، ص265.
24. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج5، ص544.
25. عبدالهادی عباس، المرأه والاسراه فی حضارات الشعوب و انظمتها، ج1، ص366.
26. زهیر صعب، تطور بنی الاسرة العربیه، ج1، ص41.
27. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج5، ص547.
28. محمد رشیدرضا، تفسیر المنار، ج2، ص381.
29. همان، ص552.
30. همان، ص553 / البته برخی محققان، عده طلاق را از ابتکارات اسلام میدانند و میگویند قبل از آن، زنان چنین عدهای نمیگرفتند (محمدهادی معرفت، «زن در نگاه قرآن و در فرهنگ زمان نزول(2)»، پژوهشهای قرآنی، ش 27 و 28، ص32).
31. محمد بن حبیب بغدادی، المحبر، ص398.
32. ابوالفرج اصفهانی، الأغانی، ج16، ص102.
33. قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج3، ص81.
34. جواد علی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج5، ص560.
35. حامد منتظریمقدم، «گونههای ازدواج در عصر جاهلی»، تاریخ در آیینه پژوهش، ش 8، ص152.
36. جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج 5، ص526.
37. آمنه فتنت مسکه برّ، واقع المرأه الحضاری فی الاسلام، ص140.
38. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج5، ص526.
39. فاضل انصاری، العبودیه، الرق و المرأه، ص250.
40. اسد الله جمشیدی، «تاریخچه حجاب در اسلام»، تاریخ در آیینه پژوهش، ش 7، ص147.
41. أمل نصیر، صورة المرأه فی الشعر الاموی، ص105.
42. فاضل انصاری، العبودیه، الرق و المرأه، ص251.
43. عبدالله عفیفی، المرأة العربیه فی ضلال الاسلام، ص120.
44. جاحظ، رسائل، ج2، ص148.
45. زمخشری، الکشاف عن حقایق التنزیل و...، ج3، ص62.
46. جاحظ، رسائل، ج2، ص150.
47. فاضل انصاری، العبودیه، الرق و المرأه، ص253.
48. قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج7، ص189.
49. فاضل انصاری، العبودیه، الرق و المرأه، ص253.
50. شعرها و ترانههای عاشقانه، غزلسرایی در ستایش و توصیف معشوق و شرح عشق به او.
51. فاضل انصاری، العبودیه، الرق و المرأة، ص220.
52. محمدبن حبیب بغدادی، المحبر، ص324.
53. جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج 5، ص 563.
54. محمدبن حبیب بغدادی، المحبر، ص324 ـ 336.
55. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج5، ص566.
56. همان، ص567.
57. همان، ص563.
58. همان، ص531.
59. ابن منظور، لسان العرب، ج2، ص382 / ابن قتیبه دینوری، غریب الحدیث، ج1، ص255.
60. گروه محققان، زن در فرهنگ اسلامی، ص203 / البته بیشتر مفسران شأن نزول آیه را به ارث رفتن زن دانستهاند.
61. طبری، تاریخ الطبری، ج2 ، ص280.
62. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج5، ص531.
63. همان، ص566.
64. علی هاشمی، المرأه فی الشعر الجاهلی، ص63 / جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج4، ص616.
65. زهیر صعب، تطور بنی الاسرة العربیه، ص54.
66. طبری، تاریخ الطبری، ج2، ص280.
67. همان، ج3، ص17.
68. ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج6، ص75 / ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج8، ص94.
69. محمد رضا کحاله، اعلام النساء، ج5، ص111 به نقل از میدان، مجمع الامثال.
70. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج8، ص288.
71. عمر رضا کحاله، اعلام النساء، ج1، ص254.
72. همان، ص447
73. به نقل از: ابن اثیر، اللباب. بلوغ الارب، ج3، ص283 و 288.
74. ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمیز الصحابه، ج8، ص390.
75. عمر رضا کحاله، اعلام النساء، ج1، ص360.
76. ابن هشام، السیرة النبویة، ج1، ص185.
77. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج5، ص561.
78. محمدبن حبیب بغدادی، المحبر، ص340.
79. ترمانینی، الزواج عند العرب فی الجاهلیه و الاسلام، ص22 و23.
80. طبری، جامع البیان فی تأویل القرآن، ج10، جزء18، ص93.
81. سعد زغلول عبدالحمید، فی التاریخ العرب قبل الاسلام، ص310.
82. طبری، تاریخ طبری، ج2، ص510.
83. بشیر یموت، شاعرات العرب فی الجاهلیه و الاسلام، ص24.
84. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج4، ص369.
85. ابنهشام، السیره النبویه ، ج3، ص29.
86. ابن طیفور، بلاغات النساء، ص28 و 29.
87. أمل نصیر، صورة المرأه فی الشعر الاموی، ص284؛ از دیوان شعر قیس بن خطیم به تحقیق ناصرالدین الاسد.
88. طبری، تاریخ الطبری، ج2، ص488.
89. بشیر یموت، شاعرات العرب فی الجاهلیه و الاسلام، ص12 ـ 17.
90. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج22، ص275 ـ279.
91. احمد امین، فجر الاسلام، ص29.
92. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج2، ص189.
93. احمد امین، فجر الاسلام، ص29.
94. بلاذری، فتوحالبلدان، ص457.
95. رسول جعفریان، تاریخ تحلیلی اسلام سیره رسول خدا(ص)، ص137.
96. جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج 8، ص252.
97. رسول جعفریان، تاریخ تحلیلی اسلام، سیرة رسول خدا(ص)، ص211ـ210.
98. بلاذری، فتوح البلدان، ص458.
99. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج1، ص262.
100. آلوی، بلوغ الارب، ج3، ص151.
101. جاحظ، البیان و التبیین، ج1، ص241.
102. رسول جعفریان، تاریخ تحلیلی اسلام، سیرة رسول خدا، ص215.
103. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج15، ص54.
104. عبدالله عفیفی، المرأه العربیه فی ظلال الاسلام، ص173.
105. عبدالمنعم هاشمی، الخنساء ام الشهداء، ص35.
106. ابن هشام، السیرة النبویة، ج1، ص178.
107. بشیر یموت، شاعرات العرب فی الجاهلیة و الاسلام، ص40، 47 و 56 ـ 57.
108. شوقی ضیف، تاریخ الادب العربی، ص214.
109. همان، ص212.
110. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج8، ص790.
111. آلوسی، بلوغ الارب، ج1، ص338 ـ 343.
112. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج8، ص791.
محمد جواد واعظی/دانشجوی دکتری تاریخ و تمدن اسلامی.