به گزارش
سرویس سیاسی پایگاه 598، پديده سانتي پانتاليسم يا احساسبازي اتفاق تازهاي نيست معمولا احزاب سياسي ازشهرت افراد از جمله بازيگران و ورزشكاران براي رسيدن به اغراض خود استفاده ميبرند مصاديق زيادي دراين زمينه وجود دارد مثل بازیگر مشهور رومانیایی که درنقش کمیسرظاهرمیشد و حالا سناتوري در کشورش است، ژرژوآ فوتبالیست معروف ليبريايي که مهمترین کاندیدا ورقیب دولت حاکم بود، آمیتا پاچان بازیگرهندی که به لطف بالیوود به محبوبترین مرد هند تبدیل شد و اكنون دركسوت سناتور است و يا ريگان رييس جمهور سابق امريكا کسی که سه روزقبل ازسوگند ریاست جمهوری؛ برای اصلاح مو و خرید اجناسي به بورلی هیلز رفت و به دنبال او انبوه خبرنگارانی درآنجا تجمع کرده بودند تا خرید رییس جمهورآینده را پوشش دهند وآقای بازیگر را همراهی میکردند.
مردم به خصوص در كشورهايي كه پوپوليسم (عوامگرايي) در فضاي رسانهاي حاكميت دارد و نخبگان متعهد شناخته شده نيستند به خاطر شخصيت ظاهري افراد به آنها راي ميدهند؛ آرايي كه مطمئنا سرنوشت مردم را ناآگاهانه به بازي ميگيرد. شايد در كشورما حضور افرادي چون برادران خادم در مجلس و شوراي شهر آغازي براين جريان تلقي شود حضوري كه به شخصيتهاي ديگر در اين عرصه مانند عليرضا دبير وهادي ساعي جرات داد تا از دنياي مدالآوري ورزش و قهرماني به بدست آمده پا به عرصه سياست بگذارند. پيش ازاين ورود هنرمندان و ورزشكاران در فضاي مجلس نگاهي تخصصيتر داشت.
به عنوان مثال قشر هنرمند در دورههاي گذشته براي احقاق حقوق خود بهروز افخمي را به مجلس فرستادند و اما اين حركت، نوعي حركت سنديكايي و تخصصي محسوب ميشد تا سانتي پانتال صرف، زيرا قرار بود تا نمايندهاي از سوي اهالي سينما وتلويزيون به خانه ملت برود و از حقوق آنها به شكلي تخصصي دفاع كند. اما آنچه كه امروز بين كانديداهاي شوراي شهر شاهد هستيم؛ موجي از نامزدهايي است كه تنها با اتكا برچهره بودن و شهرت رسانهاي وارد اين حوزه شدهاند افرادي كه گاه علت حضورشان را ميتوان تحريك و تهييج اطرافيان دانست.
چه آنكه يكي از نزديكان مهران مدير ي كه از نامزدهاي اين دوره معرفي شده دليل حضور وي در انتخابات شوراي شهر را سنجش ميزان محبوبيت وي دانست!! و گفت مديري ميخواهد از اين طريق ميزان محبوبيت وجايگاه خود را ميان مردم بهعنوان مخاطبان كارهايش تست كند؛ شايد مديري عرصه انتخابات شوراي شهر را فضاي خوبي براي سنجش محبوبيت خود بين مردم بداند كه بيشتر آن احتمالا به شيطنتهاي واحد بازرگاني صداوسيما مربوط است زيرا ظاهرا نگاه اصالت سود در صداوسيما قوت بيشتري دارد چنانكه چند وقتي است اين مساله به مباحث خبري تبديل شده بهخصوص ماجراي ممنوع التصوير شدن مديري به همين علت هم بوده است!
اما به نظر ميرسد عوامل ديگري هم درحضور اهالي هنر و ورزش درعرصه سياسي و انتخابات شوراي شهر دخيل باشد بهويژه آنكه سه چهره ورزشي شناخته شده همچون عليرضا دبير، هادي ساعي و خادم درشوراي فعلي شهر تهران هستند وديگرهم صنفان حتي بازيگران و خوانندهها را براي حضور سياسي وسوسهانگيز كردهاند چه آنكه همه ميدانند حضور درشوراي شهر تهران با بودجه ميلياردي اين كلانشهر، واژه قدرت ونفوذ را تداعي ميكند.
سوال اينجاست كه چرا تلويزيون ياهمان رسانه ملي نتوانسته است نخبگان علمي ومتخصصان عرصه علوم را آنگونه كه بايد وشايد به تصوير بكشد و براي مردم معرفي كند كه حضور چنين متخصصان نام آشنايي مانع ازايجاد موج سواري رسانهاي و پديده سانتي پانتال درفضاي انتخابات شوراي شهر شود؟! چراكه تلويزيون يك رسانه عمومي است وظايف سنگيني به عهده دارد مردم هم در انتخابات مختلف به چهرههايي راي ميدهند كه آنها را ميشناسند يا احساس ميكنند روي آنها شناخت دارند.
اينجاست كه بايد رسانه ملي را مقصر اصلي اتفاقات حال ،پيشرو و آينده دانست؛ چه آنكه اگر مديريت مكانهايي همچون شوراي شهر تهران، مجلس يا حتي كرسي رياست جمهوري به دست افرادي بيفتد كه به دور از تخصص، تنها محبوبيت چهرهاي و رسانهاي دارند بايد حساستر بود زيرا اين نامزدها ممكن است به هر دليلي از سر عدم توانايي ياشناخت در كار به الت دست سياسيون پشت پرده تبديل شوند.
مطمئنا اگر ريگان ريس جمهور آمريكا ميشود ويا آرنولد شوایتزگر فرماندار تگزاس اين تنها ظاهر ماجراست و همه چيز به دستهاي پشت پرده اين نوع حضورها بستگي دارد كه ميتوانند اين چهرهها را به پوششي براي فعاليتهاي غيرقانوني خود تبديل كنند؛ پوششي كه محبوبيت آنها، تخلفات پشت پرده را چشم مردم مخفي نگاه ميدارد.
معصومه طاهری