"هاشمی و خاتمی هفته قبل دیدار داشتند"

سركار خانم صديقه وسمقي
با سلام، مقاله جنابعالي در خصوص" سه پرسش، پيش رو اصلاح طلبان" ملاحظه شد، موارد ذيل به آگاهي مي رسد:
١- در جمهورى اسلامي ايران اداره امور كشور با اتكاء به آراى عمومي و از راه انتخابات صورت مي گيرد. پس جابجايي قدرت و نحوى اداره كشور منوط به آراى عمومي ملت است. 
بنابراين راه برون رفت از وضعيت كنوني، حضور تأثير گذار و قانع كننده براى جلب آراى عموم ملت است.
٢- در نحوى اداره كشور دو سليقه و دو جناح عمده در كشور سابقه حضور در قدرت كشور دارند كه عبارتند از؛ جناح اصولگرا با همه طيف هاى گوناگون، و جناح اصلاح طلب ، آن هم با همه طيف ها و سلايق موجود؛ يك مجموعه هم از بين هر دو جناح كه طيفي از نيروهاى سازنده از هر دو جناح و افراد معتدل و دلسوزان هزينه داده را تشكيل مي دهند. 
٣- طيفي افراطي در جناح اصولگرا طي حداقل يك دهه گذشته سعي كرده با شگردهاى خاص خود، جناح اصلاح طلب را در مقابل اصول و ارزشهاى جامعه متدين، نظام و رهبرى قرار دهد و از اين طريق اهداف خود را با تابلو اصولگرايي پيش ببرد و جناح رقيب خود را در مقاطع مختلف بويژه بزنگاههاى انتخاباتي متهم، منفعل و تماشاچي نمايد و قدرت تصميم گيرى فعال و ايجابي براى سازماندهي و تبليغ بر روى خواست و برنامه هاى اصلاحي و پيشنهادى را از اصلاح طلبها و ساير دلسوزان كشور سلب نمايند. لذا در بزنگاههاى انتخابات كه ميدان تعيين سرنوشت و گزينش نحوى اداره قدرت كشور است؛ اين طيف و باند افراطي با تابلو و برند اصولگرايي، خواست خود را بر خواست ملي و حتي خواست جناح اصولگرا تحميل مي كنند و واقعيت آن است كه جناح اصولگرا را در رهن و اجاره خود مي گيرند. 
٤- مشكل امروز اصلاح طلبان و دلسوزان كشور انفعال دروني و مرعوب توپ و تشر منابع جريان افراطي است كه منويات باندى و محفلي خود را بدل و با تابلو نظام، رهبرى، اصولگراها، متدينين و نيروهاى ارزشي و ايثارگر بر همگان و حتي بر دولت فعلي كه بر آمده از طيف خود است، ديكته مي كنند و از موضع بالا همه را به تمكين و سكوت وامي دارند. لذا اولين اقدام ، كسب اعتماد به نفس فردى و تشكيلاتي در چارچوب فعاليت بالفعل با محوريت آقاى سيد محمد خاتمي و استراتژى ايشان براى اصلاح طلبان است و لاغير؛
٥-  حربه ديگرى كه جريان افراطي از آن سود مي برد بی اعتمادی است، بي اعتمادى از يكديگر، بي اعتمادى نسبت به تلاشهاى تشكيلاتي و جمعي، بي اعتماد كردن دلسوزان نسبت به نظام، بي اعتماد كردن نظام نسبت به اصلاح طلبها، دلسوزان و...  راه جبران؛ بازگشت اعتماد سازى و استفاده از ظرفيت هاى نظام و قانون‌گرایی است.
٦-  جلب اعتماد و قانون‌گرایی در سایه مشاركت واقعی و فراگیر همه دلسوزان و وفاداران به جمهوری اسلامی و نیز تعامل عملی و نه شعاری با همه اركان نظام ،ظرفيت هاى موجود ، سلايق و جناحها و با ادبيات خودى و بومي قابل تحقق است و از این مسیر است كه همبستگي و وحدت ملي حاصل مي گردد.
٧- دلسوزان و وفاداران انقلاب و نظام، دارای منطق، عقلانیت و اعتدال مي باشند. اگر همگان حقوق حقه خود را بر مبنای منطق و عقلانیت همگاني و اصول و ارزشهاى ملي دنبال كنند، جريان افراطي ذينفوذ زورگو به جای مدعي در صندلی متهم خواهد نشست و بايد پاسخگوى اقدامات غير قانوني خود و عليه امنيت ملي جمهورى اسلامي ايران باشد. لذا گفتمان با محوريت خاتمي و نگرش راهبردى هاشمي، مانع افراط و انحراف در جريان اصولگرا و تفريط و انفعال در جريان اصلاح طلب مي گردد. 
                                                      " منير" ٩٢/٢/٣