*** عکسالعمل اوباما به انفجار بوستون زير ذرّهبين
واکنش اوباما، نسبت به واکنش "جورج دبليو بوش" بعد از حملات 11 سپتامبر متعادل و متفاوت بود. "بوش" در زمان وقوع حادثه، در کاخ سفيد حضور نداشت؛ در ادامه و بعدازظهر روز 11 سپتامبر نيز اظهاراتي شتابزده، انتقامجويانه و کاملاً نظامي در مقابل دوربينها داشت. وي عاملان حادثه را که هنوز مجهول بودند، مخصوصاً نسبت به کشورهاي پناهدهندهشان مورد تهديد قرار داد. واکنش کنگره کاخ سفيد به حملات تروريستي برجهاي دوقلوي تجارت جهاني، در مجموع ابهامات و سوءظنهاي بسياري را در ميان صاحبنظران برانگيخت.
در آوريل 2013 پس از شوک ناگهاني که با انفجارهاي بوستون سراسر ايالات متحده را فرا گرفت، واکنش ديرهنگام اوباما بسيار آرام بود. سه روز بعد، تنها يک عکس از نشست مشورتي وي با اعضاي کاخ سفيد منتشر شد. وبسايت روزنامه اشپيگل نوشت: شيشههاي آب معدني روي ميز و فنجان قهوه اوباما، مثلاً نشان ميدهند که همهچيز تحت کنترل ماست...
واشنگتن در حالي سکوت کرد که بوستون به خود ميلرزيد. براي دليل سکوتش هم فقط ميگفت بايد همه چيز روشن شود، هنوز نامطمئن هستيم... تازه هنگامي که دومين مظنون انفجارها دستگير شد، همزمان با خوشحالي مقامات محلّي، اوباما هم جلوي دوربينها ظاهر شد و گفت که او هم مانند ساير شهروندان، از طريق تلويزيون متوجه اين حادثه شده است. اوباما با آرامش کامل از بوستون، پليس و اف.بي.آي تشکر کرد. وي بدون اشاره به هويت مظنونين حادثه (دو برادر اصالتاً اهل چچن) نسبت به ترور از جانب اين جوانان ابراز تأسف کرده، رسيدگي به عاملان اين حادثه و تدابير امنيتي شديدتري را وعده داد. اما اين دو برادر، چه کساني هستند؟
*** "تيمورلنگ" (Tamerlan Tsarnaev) 26 ساله، نخستين مظنون انفجارها:
وي متأهل و داراي يک دختر سه ساله به نام "زهرا" (Zahara) است.
او به تازگي "گرينکارت" خود را دريافت نموده و براي شرکت در المپيک بوکس تمرين ميکرد. تيمورلنگ به دست پليس و به جرم بمبگذاري در مسابقات ماراتن بوستون کشته شد. تصاوير منتشرشده از زندگي شخصي تيمورلنگ، اين ابهام را در اذهان ملت آمريکا پديد آورده که "آيا اين مرد جوان، تروريست به نظر ميرسد؟"
به تازگي ويدئويي از شب پنجشنبه 18 آوريل در اينترنت منتشر شده که در آن تيمورلنگ به صورت عريان، در بازداشت پليس به سر ميبرد اما زنده است و هيچ اثري از آسيبديدگي در بدنش ديده نميشود. اين در حالي است که بر اساس ادعاي رسانهها، وي توسط گلوله پليس به قتل رسيده و بلافاصله با ماشين دزدي برادر کوچکترش که در حين فرار بوده، زير گرفته شده است. تناقض آشکار در اين سناريو اينکه چطور ميشود فردي سالم که در محافظت صددرصد پليس ديده ميشود، شبانه در عرض چند ساعت به جسدي شديداً مجروح در بيمارستان تبديل گردد؟ آيا فردي که با ماشين زير گرفته شده، اين گونه آسيب ميبيند؟
*** "جوهر" (Dzhokar Tsarnaev) 19 ساله، مظنون دوم:
دومين مظنون انفجارها جوهر، برادر کوچکتر تيمورلنگ است که در رشته کشتيکج، فردي شاخص بوده و حتي موفق به اخذ بورس تحصيلي دانشگاه شده بود.
جوهر پس از اتهام نسبت به حادثه بوستون، به شدت از ناحيه گلو مجروح شده و در همان بيمارستان بستري است. پزشکان پيشبيني کردهاند که وي هرگز نتواند سخن بگويد، حداقل فعلاً امکان بازجويي سازمان اف.بي.آي از وي مقدور نيست.
اين دو برادر، از سال 2002 مقيم آمريکا هستند. پدر و مادر آنان مصرانه بيان داشتهاند: «فرزندان ما بيگناهند، اين يک دام است و آنها "سپر بلا"ي ديگران شدهاند. اف.بي.آي سالها پسر بزرگ ما را تحتنظر داشت و هيچ فعاليت منفي يا نکتهاي از وي پيدا نکرده بود. چطور باور کنم که پسرم دست به چنين عمل تروريستي زده؟ آن هم درست جلوي چشم نهادهاي امنيتي؟ که اگر اينطور بوده باشد، دستگاه ضدّ ترور آمريکا، شکست سنگيني خورده است.»
به گزارش خبرگزاري رويترز، خود "جوهر" عصر روز پنجشنبه، يعني تنها زمان کوتاهي قبل از دستگيرياش، در پيامي کوتاه بر روي صفحه فيسبوک خود خطاب به پدرش نوشت: «اين آخرين پيام من به شما پيش از دستگيريام است. من هرگز چنين کاري را نکردهام، آنها براي من تله گذاشتهاند. پدر مرا ببخش، متأسفم که کار به اينجا کشيد.»
*** در چنين انفجاري، برنده و بازنده چه کساني هستند؟
تاريخ معاصر راهبردهاي آمريکا نشان ميدهد که برنامههاي سياستمداران اين کشور، بدون سياست "وحشت و ترور" (Terror-Horror) پيش نميرود.
پليس ايالت بوستون و نهادهاي اطلاعاتي آمريکا تنها 5 ثانيه بعد از رويداد انفجار، 40 تير به مظنون شليک نمودند، ولي نتوانستند پيش از وقوع اين حادثه، آن را مهار کنند. صرفنظر از کشته و زخميهاي اين حادثه تروريستي، اين حادثه عملاً هيچ زياني ندارد و بازندهاي در کار نيست؛ اما از سوي ديگر، موارد مشکوکي در حادثه هست که نميتوان به راحتي از کنار آن گذشت:
1. چرا در آمريکا اکنون صحبت از اين است که اوباما 23 قانون تسليحاتي را به امضاء برساند؟
2. سگهاي مخصوص تشخيص مواد منفجره، در محل ماراتن بوستون حضور داشتند. اين حادثه در چنين وضعيتي چطور رخ داد؟
3. چرا در زمان وقوع انفجارها، شبکههاي ارتباطي تلفن همراه قطع بود؟
4. تنها دو روز بعد از حادثه، وبسايت رسمي يادبود قربانيان ماراتن بوستون راهاندازي شد. آيا دو روز براي خروج از شوک اين اتفاق و اقدامي اين چنين، کمي کوتاه نبود؟
5. شهروندان تحت نظارتها و تجسسهاي شديدتر و پيچيدهتري قرار ميگيرند، آن هم با هدف حفظ امنيت خود شهروندان، لذا پيشبيني ميشود در آيندهاي نه چندان دور ماليتهاي بيشتري از آنان اخذ شده و حتي خودشان نيز از اين اقدام راضي باشند!
*** جمعبندي
در منطق بيمنطق ايالات متحده، "جنگ عليه ترور" عملاً به "جنگ براي ترور" تبديل شده است.
بهترين توجيهي که اصطلاحاً در "برقراري امنيت" وجود دارد، "القاي ناامني" است. گرچه مردم ايالتهاي گوناگون آمريکا در اين روزها از شدت هراس و دلهره، دست و پايشان ميلرزد اما اين احساس ناامني، مناسبترين بستر را براي اقدامات سياسي بزرگ فراهم ميکند؛ البته مهم اين است که مردم آمريکا اکنون "ترورزده" شدهاند و ممکن است ديگر عکسالعمل دلخواه دولتمردان را به آنها نشان ندهند. به خصوص اينکه با کشته شدن "برادر بزرگتر" و عدم توانايي "برادر کوچکتر" براي سخن گفتن، افکارعمومي احساس ميکنند هرگز حقيقت را نخواهند فهميد.
"الکس جانز" (Alex Jones) خبرنگار، بازيگر، مستندساز، نويسنده و تئوريسين آمريکايي، تنها اندکي پس از انفجارهاي بوستون، به شبکه توييتر گفت: «دلهاي ما براي قربانيان اين حادثه ميتپد اما کلّ ماجرا بوي مشکوک تعفن ميدهد.»
منابع: