جام ورزشی؛ این عکس خیلی اتفاقی از طریق یک دوست به دستمان رسید، عکسی که البته نمیدانیم این کودکان دوستداشتنی از انتشار آن خوشحال خواهند شد یا نه. در گوشهای از این شهر و در مؤسسه محک این کودکان، چشمانتظار هستند، چشمانتظار سلامتی و بازگشت به خانههایشان. قلبشان با این امید میتپد، با این امید که با هر نفس، گامی به خانه نزدیکتر شوند. این کودکان دوستداشتنی و پاک حالا میزبان ستارههای بیشماری هستند،
ستارههایی که دلشان لک میزند برای دارآباد و مؤسسه محک. به هرکدام از آنها که بگویی محک، بیآنکه فکر کنند میگویند چشم. همه آنها عاشق این کودکان هستند. حضور در مؤسسه محک، با آن فضای خاص، انسان را برای ساعتی از این زندگی ماشینی دور میکند، از این درگیریهای ذهنی خاص، از این زندگی پولکی، از این زندگی که مملو از دعواست، از اختلاف و از مشکلاتی که آدمها با هم دارند. بیشک، حضور در این مؤسسه میتواند قلبها را به هم نزدیکتر کند؛ به اینکه، زندگی کوتاه است... و نباید آن را با کینه و خصومت و هزار و یک چیز دیگر گذراند.
حضور جواد نکونام در مؤسسه محک نیز گویا سرزده و ناگهانی بوده؛ خبرش نیز
جایی منتشر نشد. ما نیز از طریق این عکس متوجه حضور او در این مؤسسه شدیم،
حتی نمیدانیم خود او نیز از انتشار این عکس راضی است یا نه. نکونام ظاهراً
قبل از سال نو، به دیدار این کودکان رفته و ساعاتی در این مؤسسه حضور
داشته است. گویا استقلالیها در این مؤسسه دوستداشتنی بیشتر از
پرسپولیسیها بودند و یکی از دختران کم سن و سالی هم که در آنجا حضور
داشته، شدیداً از کاپیتان تیم ملی به دلیل گلی که به تراکتورسازی زد، تشکر
کرده است.
اما نکته این عکس، دستان این کودکان است. نکونام تا به حال خودش برای
پرسپولیسیها کری نخوانده و بارها گفته، اهل این کارها نیست ولی همانطور که
در عکس فوق مشاهده میکنید، دو پسر دوستداشتنی که در عکس حضور دارند برای
پرسپولیسیها شدیداً کری خواندهاند. آنها که استقلالی هستند، با انگشتان
خود عدد چهار را رو به دوربین نشان دادهاند تا بدین شکل، دوآتیشه بودن خود
را نشان دهند.
فقط میماند یک حرف؛ متأسفانه در سال گذشته اغلب بازیکنان یکی از تیمهای
پرطرفدار قول داده بودند به دیدار کودکان سرطانی بروند ولی در لحظه آخر از
این کار سر باز زدند. آیا مهمتر از این، کار دیگری وجود دارد؟ بچههایی که
عشقشان این ستارهها هستند، بچههایی که گاهی حتی اجازه ندارند از اتاق
خود خارج شوند ولی وقتی وارد اتاقشان میشوی، پوستر ستارههای فوتبال را
روی در و دیوار اتاقشان میبینی.
و در پایان فراموش نکنیم؛ در گوشهای از این شهر، کودکانی هستند که
انتظارمان را میکشند؛ از یک دیدار کوتاه برای آشنایی گرفته تا حضور
ستارهها، ستارههایی که شاید بارها با ماشینهای شیک مسیرشان به بالاشهر
افتاده ولی هیچوقت فرمان خود را به سمت مؤسسه محک نپیچاندهاند.