598 به نقل از صابرنیوز: یکی از لازمه های انتخابات پر
شور مردمی، شکل گیری فضای آزادی بیان و انتقادهایی است که نامزدهای ریاست
جمهوری نسبت به رقبایشان ابراز می دارند. اصل این بحث قابل انکار نیست. اما
متأسفانه به دلیل الگوبرداری سیاسیون کشور از نظریه «ماکیاول» و ایده «هدف
وسیله را توجیه می کند» این فضا همواره با خنجر کشیدن به روی رقیب اشتباه
گرفته می شود. عدم پیروی از الگوهای اخلاقی و عدالت در نقد، گاهی موجب خدشه
وارد ساختن های بسیار بر کارآمدی نظام اسلامی شده است. اوج این بی اخلاقی
ها را می توان در جریان انتخابات سال 88 و تبلیغات فتنه گران ضد گزینه اصلح
آن دوره و همچنین برخی رفتار های همان گزینه اصلح در روند تبلیغاتی خود
مشاهده کرد.
این روند تخریب شدن را امروز گفتمان
جبهه پایداری و در رأس آن گزینه این جبهه، یعنی دکتر لنکرانی نمایندگی می
کنند و تحت عناوین مختلف و با رویکردهای بعضاً مشابه و بعضاً متفاوت، این
چهره را که نمایندگی این گفتمان را در عرصه ریاست جمهوری بر عهده دارد
تخریب می کنند.
برای مثال، وقتی سایت صابرنیوز در گفت و
گویی با دکتر لنکرانی، از لفظ پروفسور (معادل درجه علمی استاد تمامی در
دانشگاه ها و لفظی متعارف میان جامعه دانشگاهی) برای مصاحبه وی استفاده
کرد، شاهد بودیم برخی رسانه های گروه های رقیب جبهه پایداری، با مستمسک
قرار دادن این لفظ، تخریب ها و توهین های بسیاری علیه وی به راه انداختنند.
در جای دیگر هم برخی دیگر از رسانه ها با دستاویز قرار دادن لفظی که احمدی
نژاد در روزهای اول معرفی وزرای دولت دهم در مورد وی استفاده کرد، سعی در
تخریب شخصیت وی و نمایش یک چهره ناپسند از او داشتند.
نمونه های این تخریب ها و ترور شخصیت ها
حتی به سایت های اجاه ای فیلتر شده هم رسید و برخی سایت ها مدعی شدند
لنکرانی زندگی تجملاتی دارد و پدرش هم در زمان شاه عضو ساواک بوده است. این
حربه البته بعد از مصاحبه دوباره صابرنیوز با دکتر لنکرانی و توضیحات وی
در مورد زندگی شخصی اش و مسائل مربوط به پدرش، خنثی شد، اما روند تخریب ها
متوقف نشد.
بد نیست به چرایی این تخریب ها آن هم در
مورد شخصیتی گفتمانی و انقلابی بپردازیم. برای این موج تخریب ها که در
تناقض صد در صد با منویات مقام عظمای ولایت قرار دارد و بعضاً در رسانه های
مدعی اصولگرایی (اصلاح طلب ها که هیچ...) مشاهده می شود، می توان دلایلی
متصور شد:
یکی اینکه رقبای جبهه پایداری از آن رو
که پایگاه مردمی این جبهه بسیار قوی است، به شدت از این هراس دارند که
گفتمان این جبهه، پیروز انتخابات و رقابت های سیاسی بگردد. چرا که می دانند
گفتمان انقلاب اسلامی، کسانی را که در مسیر ولایت حرکت نکنند و یا با سرعت
متناسب با شرایط زمانی در این مسیر گام برندارند، بر نمی تابد. این گفتمان
در راستای تمدن سازی اسلامی نیاز به نیروهای معتقد و کارآمد دارد و از آن
رو که برخی یا در بحث اعتقاد به این گفتمان و یا در بحث کارآمدی و یا در
هردو این بحث ها کاستی هایی دارند، با تخریب رقیب سعی بر وجهه سازی برای
خود دارند. دوم آنکه این تخریب ها نشان می دهد که رقبا چیزی در چنته ندارند
که برای نقد منصفانه و محکم به آن استدلال کنند و این امر، همین تخریب ها
را نتیجه می دهد. در ضمن اصولاً تخریب و استهزا و توهین، (با اذعان به آنکه
هیچ کس معصوم نیست) کار انسان های ضعیف النفس و حسود است که نمی توانند
کسی را بالاتر از خود ببینند. در همین جا لازم است از خداوند متعال ایمنی
از این شرور را مسألت نماییم.
اما می توان به گونه دیگری هم به این
تخریب هایی که البته روز به روز علیه جبهه پایداری رو به فزونی خواهد
گذاشت، بیندازیم. وقتی تمامی گروه های سیاسی به قول معروف مسأله دار، مانند
فتنه گران، منحرفین، ساکتین فتنه، و به اصطلاح تکنوکرات ها و البته رسانه
های بیگانه (که به احتمال قریب به یقین به همین زودی ها سر و کله شان در
مسابقه تخریب گزینه نهایی جبهه پایداری پیدا می شود) برای تخریب یک فرد، هم
صدا می شوند، خود نشان دهنده ویژگی های خاص و مثبتی درون آن فرد خواهد
بود. اصولاً این گروه ها با تخریب یک شخص (علی الخصوص که وی برآمده از دل
یک گفتمان ناب و انقلابی هم باشد) بیشتر در مقام ستادهای تبلیغاتی آن فرد
نقش بازی می کنند. چرا که وقتی گفتار و کردار یک فرد با هم منطبق بود و این
خصیصه ها با یک مشی انقلابی هماهنگ بود، طبیعتاً تخریب کنندگان آن خود را
زیر سؤال می برند.
یک نکته ای که باید برای جلوگیری از سوء
برداشت ها عنوان کرد این است که تخریب، با نقد گفتمانی بسیار تفاوت دارد.
برای مثال در مواضع جبهه پایداری شاهد نقدهای بسیاری به جریانات فتنه،
ساکتین، منحرفین، باندهای قدرت و ثروت، تکنوکرات ها و اصولگرانماها هستیم.
اما این مباحث را نمی توان در قاموس تخریب جای داد. چرا که بر اساس یک
مبنای روشن، افرادی که از مسیر گفتمان انقلاب اسلامی دچار انحراف، یا زاویه
و یا کم سرعتی در مسیر هستند، مورد نقد قرار می گیرند. البته باز هم باید
خاطر نشان کرد که هیچ کس از خطا مصون نیست و مواضع رسمی این جبهه که در
سایت جبهه و یا توسط دبیر کل و یا سخنگو عنوان می گردند، ملاک است.
در پایان بد نیست بدانیم امام راحل عظیم
الشأن ما در مورد تخریب ها، مضموناً این اعتقاد را داشتند که هر کس لیاقتش
بیشتر و متعهد تر و مؤثرتر در انقلاب باشد، هجمه تخریب ها و حمله ها روی
او بیشتر خواهد بود. به امید روزی که انتخابات در جمهوری اسلامی ایران، در
اوج انصاف و عدالت و قرین با نقد منطقی برگزار گردد.
نتیجه آن که وقتی جریانات تکنوکرات و
عملگرا در رقابت با یک گفتمان قرار می گیرند و از ناحیه فکر و اندیشه توان
مقابله با آن را ندارند، به قواعده ماکیاول چنگ می زنند و این جزء ذاتیات
جریانات تکنوکرات است که وقتی توان تقابل گفتمانی و اندیشه ایی ندارند به
هر روش غیر اخلاقی برای رسیدن به هدف که در اینجا همان قدرت است، چنگ می
زنند. امروز هم جریانات مختلف توان مقابله گفتمانی با جبهه پایداری را
ندارند و ترس دارند که این گفتمان پیروز عرصه ریاست جمهوری باشد، به همین
دلیل این روزها باقری لنکرانی که گزینه اصلی و نماینده این جبهه و گفتمان
در عرصه ریاست جمهوری است، هدف شماره یک تخریب ها تبدیل شده است.
امروز وقتی نگاه می کنیم و می بینیم
جریاناتی که غالبا دارای یکسری مشکلات در ناحیه اندیشه و تفکر و در عمل
هستند همه علیه جبهه پایداری و گزینه آن در عرصه ریاست جمهوری متحد شده اند
برای تخریب آن از تمام توان خود استفاده می کنند و ترس این را دارند که
این مدل و گفتمان پیروز انتخابات ریاست جمهوری باشد، به یاد این جمله امام
(ره) باید افتاد که به این مضمون فرمودند که افرادی لیاقتشان بیشتر است
بیشتر مورد هجمه قرار می گیرند و همچنین در جایی دیگر به این مضمون فرمودند
که افرادی که بیشتر متعهدند و موثرتر در انقلابند، آنها را بیشتر مورد هدف
قرار داده اند.
تخریب هایی که ابن روزها در عرصه رسانه
علیه لنکرانی شکل می گیرد از طرف رسانه های وابسته و نزدیک به جریان فتنه،
خانواده هاشمی، جریان انحرافی، شهرداری تهران و... می باشد.