به گزارش 598 به نقل از خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ آنچه
که این روز ها تمام دنیا به آن چشم دوخته اند و انتظار آن را میکشند
انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران است و بی تردید یکی از
مسائل مورد توجه میزان مشارکت مردم در این انتخابات است.
میزان مشارکت در انتخابات یکی از مهم ترین دلایل وجود مردم سالاری در یک
نظام حکومتی است و نشان دهنده اقبال مردمی به آن حکومت است. البته در
جمهوری اسلامی علاوه بر برگزاری انتخابات های مختلف برگزاری تجمعات و
راهپیمایی های کشوری و استقبال مردم از آنها نیز خود یکی از دلایل مشارکت
مردم در امر حکومت است. اما آنچه که برای نشان دادن اعتقاد مردم به نظام در
مجامع رسمی و بین المللی مورد نظر است میزان مشارکت مردم در انتخابات است.
با گذشت سه دهه از تاریخ جمهوری اسلامی نهادینه بودن امر مردم سالاری و
انتخابات در کشور بعد از سه دهه تجربه مردم سالاری دینی به عنوان الگوی
جدید مردم سالاری به طوری که علی رغم مشکلات فراوان از قبیل تحریم انتخابات
از سوی بخشی از نخبگان و مجموعه های سیاسی شناخته شده، برخی نارضایتی های
ناشی از گرانی و بی ثباتی بازار برای تامین نیازهای اولیه زندگی و فضای
رسانه ای سنگین علیه شرکت در انتخابات و تحریم های بین المللی ... روند
مردم سالاری با حضور در انتخابات موقعیت تثبیت شده خود را نشان داد و این
واقعیت را بازگو کرد که مردم سالاری در جمهوری اسلامی آنچنان در فرهنگ
سیاسی ملت ایران عمق یافته است که در هر شرایطی کارآمد و آسیب ناپذیر است.
اما با وجود این تجربه گرانبها در جمهوری اسلامی هنوز هستند بعضی از
جریانات داخلی که همگام با معارضان داخلی خارج نشین و خارجی تحلیل می دهند
که میزان مشارکت مردم در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری بسیار پایین تر از
حد تصور خواهد بود و دلایلی هم برای این تحلیل ذکر می کنند که در این
یادداشت به رد این دلایل می پردازیم.
مدعیان کاهش چشمگیر میزان مشارکت مردم در انتخابات 92، تحریم های شدت
یافته بین المللی را یکی از موثر ترین عوامل کاهش میزان مشارکت مردم در
انتخابات می دانند و از لزوم سازش نظام با غرب دم می زنند تا بتواند مردم
را به صحنه انتخابات بکشاند!
در پاسخ به این ادعا باید گفت که تحریم جمهوری اسلامی به امروز یا دیروز
یا سال گذشته بر نمی گردد بلکه جمهوری اسلامی به عنوان نظامی که شعار " نه
شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی" را سرلوحه سیاست خارجی خویش برای تقابل با
مستکبرین قرار داده است از ابتدای تشکیل مورد تحریم واقع شده است و در 8
سال جنگ تحمیلی شدیدترین تحریم ها را تجربه کرده است و هم چنین نظام سلطه
در آخرین مورد انتخابات در جمهوری اسلامی ،یعنی انتخابات مجلس نهم سال 90،
هر آنچه می توانست انجام بدهد تا تحریم بانک مرکزی تا تحریم صدور نفت تا
ترور دانشمندان هسته ای که شهروندان جامعه ایران محسوب می شدند، انجام داد.
در واقع تمام تیرهای در ترکش خود را بکار گرفت تا اراده ملت ایران را
بشکند که از نظر آنها انتخابات نهم مجلس عرصه اصلی بهره برداری از این
سرمایه گذاری سنگین(تحریم ها) به شمار می آمد اما انتخابات 12 اسفند نشان
داد که اراده ملت ایران برای استقلال، برای پیشرفت و برای ایستادگی در
برابر روابط سلطه جویانه خلل ناپذیر است و در "جنگ اراده ها" ملت ایران بر
هر اراده ای پیروز و غالب است.
همچنین بعضی دیگر از این مدعیان کاهش مشارکت مردم، عدم برگزاری انتخابات
به صورت آزاد و تحریم بخشی از نخبگان را موثر در میزان مشارکت می دانند که
در این مورد باید گفت تبلور واقعیت جامعه ایران آنچنان که هست در انتخابات
گذشته می باشد. ملت ایران در 24 خرداد 92 همان ملت ایران در 22 خرداد 88 و
9دی 88 و 22 بهمن 88 و 22 بهمن و 12 اسفند(انتخابات مجلس نهم) سال 90
است. مشکلی که وجود دارد این است که ما به دلیل درهم آمیختگی زندگی مان با
رسانه های گوناگون و پر تعداد در دوران جدید، بیش از آن که با واقعیت زندگی
کنیم با تصویری که رسانه ها از واقعیت می سازنند، زندگی می کنیم که سهوا و
یا عمدا تصویر خاص و محدودی از جامعه ایران نشان می دهند که بخش های
بزرگی از مردم ما در آن حذف شده اند. این مسئله در انتخابات سال 88 منشا
چالش هایی شد اما در روز انتخابات و فضای تبلیغات پیش از انتخابات در همه
رسانه ها و خصوصا صدا و سیما تکرار شد. بنابراین چون بین واقعیت و تصویری
که از واقعیت رسانه ها ساخته اند فاصله وجود دارد و ما با تصویر و احساسی
که رسانه ها می سازنند مانوس هستیم، واقعیت مردم در روز 12 اسفند که جریان
های سیاسی شناخته شده انتخابات را تحریم کرده بودند ما را متحیر می کند و
این اینکه این مدعیان که خود حاصل رای مردم در انتخابات گذشته هستند و حال
که موجودیتشان در قدرت به خطر افتاده است همان انتخابات را زیر سوال می
برند و دم از آزادی انتخابات می زنند و قصد دارند موجودیتشان را با میزان
مشارکت مردم گره بزنند.
همچنین مسئله نقش مردم در مقایسه با نخبگان سیاسی در پیشبرد دموکراسی و
مردم سالاری مسئله مهم دیگری است که می بینیم مردم چطور قواعد مردم سالاری
را درک می کنند و به آن پایبند هستند و از نخبگان سیاسی در پیشبرد آن
جلوترند. نخبگان سیاسی و روشنفکرانی که انتخابات را تحریم می کنند یا عملا
به توسعه مشارکت کمک نمی کنند و منافع خود را در صحنه سیاسی کشور در کاهش
مشارکت سیاسی مردم تعریف می کنند حاضرند نهاد انتخابات و مردم سالاری در
کشور دچار نارسایی و سکته بشود اما منافع آنها تامین بشود . حاضرند با کاهش
مشارکت جشن پیروزی برای خود بگیرند ولو این که این کاهش مشارکت چراغ سبز
به دشمن محسوب بشود برای افزایش فشارها که عمدتا نیز زندگی مردم عادی را
با سختی ها و دشورای روبرو می کند.
هم چنین 12اسفند نشان داد ملت ایران در تحمل دیدگاههای گوناگون، متکثر و
انتقادی تا مرزهای نظام هاضمه قوی و قدرتمندی دارد اما معارضه با انقلاب و
نظام و همراهی با سیاست های معارضین آن را بر نمی تابد و هواخواهانش را به
آسانی کنار می گذارد.
انتخابات دوازده اسفند مانند حوادث سی و سال گذشته نشان داد که هر کس و
هر جریانی از نظام و انقلاب جدا شد، مردم هم از آنها جدا می شوند و به
راحتی آنها را کنار می گذارند.
بعضی دیگر که دغدغه ی به قدرت رسیدن جریان سیاسی و گروه خود را دارند از
تکثر در جریانات سیاسی در انتخابات 92 گلایه می کنند و این دغدغه خود را
پشت میزان مشارکت مردم پنهان می کنند اما باید گفت که این تکثر در انتخابات
باعث افزایش خرده گفتمان هایی در سطح جامعه می شود که تعداد افراد بیشتری
را میتوانند به خود جذب کنند و لزوما تکثر کاندیدا ها نه تنها منافاتی با
میزان مشارکت مردم ندارد بلکه می تواند به آن نیز قوت ببخشد.
همچنین تکثر فضای سیاسی واقعیتی بود که در انتخابات مجلس نهم خود را متجلی
کرد. بر عکس انتخابات های مجلس سوم، چهارم، پنجم، ششم، هفتم و هشتم با
جریانی به عنوان اکثریت روبرو نبودیم بلکه گرایش های گوناگون به اندازه وزن
خود از سبد آراء بهره مند شده اند به طوری که ترکیب نسبتا برابری از دو
جریان پایداری و جبهه متحد در تهران در کنار مطهری از جریانات منتقد دولت ،
محجوب و جلودارزاده از اصلاح طلبان بخش های اصلی رقابت تهران را تشکیل
دادند که مولفه های سیاسی در آن(تهران) مولفه اصلی بود.
در واقع حرکت به سمت واقعی تر شدن و تضعیف شدن فضای رانتی فضای سیاسی در
ایران ناشی از فضای متکثر چند قطبی از جمله نکات جامعه شناسانه مهم در
انتخابات مجلس نهم بود که ایجابی شدن کار سیاسی در ایران در مقایسه با غلبه
فضای سلبی گذشته را اجتناب ناپذیر می کند. واقعی شدن کار سیاسی به واقعی
شدن وزن جریانات و شخصیت های سیاسی در بین مردم می انجامد که تنها راه
درمان بیماری توهم نخبگان و گروههای سیاسی است که امروز در بین آنها حالت
شایع و اپیدمیک دارد. انتخابات نهم نشان داد که دوره اثرگذاری از راه
کارهای سلبی و انتقادی رو به ضعف است.
اما در آخر آنچه که به عنوان میخ آخر بر تابوت کسانی که معتقدند مشارکت در
انتخابات به صورت چشمگیر کاهش پیدا خواهد شد پیوند عمیق امت با امام است.
از یک طرف در زبان اکثر رای دهندگان در انخابات های گذشته و بالاخص
انتخابات مجلس نهم که اولین انتخابات بعد از فتنه 88 که دشمنان داخلی و
خارجی نظام به صورت تمام قد سعی درکاهش مشارکت داشتند، عمل به خواست رهبری
به عنوان مهمترین یا یکی از مهمترین انگیزه های اصلی شرکت در انتخابات بود
و از طرف دیگر رهبر انقلاب تنها کسی بود که با اطمینان و با قاطعیت
مشارکت و حضور مردم را پیش بینی می کرد که در سخنرانی ایشان دو روز پیش از
انتخابات مجلس نهم مبنی بر سیلی سخت تر از 22 بهمن هویدا بود. این ویژگی
مشترک و منحصر به فرد امام و رهبری در اعتماد و اعتقاد به مردم است و در
هیچ کس دیگر نمی توان آن را سراغ گرفت.