سرویس فرهنگی پایگاه 598 علي شعباني/، انجمن بازیگران خانه تئاتر با قرائت بیانیه ای در هشتمین شب بازیگر، به نوعی خط فکری فعالان در این عرصه را به جامعه نشان داد.
این بیانیه که در آن، سال گذشته را سالی تلخ و پرسانسور ذکر کرده است، حاوی نکاتی است که نگاه و توجه و تامل در آن می تواند ذهن مخاطبان جامعه را به اندیشه های زیر پوستی فعالان در عرصه باز کند زیرا تکیه اصلی این بیانیه بر آزادی بی قید و شرط صحنه های نمایش در کشور است.
در این بیانیه، بیانیه نویسان به گونه ای با مردم و اهالی هنر و مسئولین سخن گفته اند که اگر کسی از خارج از این کشور سخنان را بشنود، احساس می کند که تمام تئاترها و نمایش ها در داخل زندان های نمور و سیاه چال های تنگ و تاریک روی صحنه می رود.
در این بیانیه تاکید شده است که باید اقتصاد و فضای حاکم بر نمایش ها و سالن ها، تولید واجرا و تمام امورات چرخه تئاتر را به صحنه گردانان و فعالان این بخش واگذار کنند و به طور کلی کسی در کار این دوستان دخالت نکند تا بتوانند به زعم نویسندگان این بیانیه، طعم آزادی در کارشان را بچشند.
در بخشی از این بیانیه آمده است: « به جای افزودن امتیازهای زحمتکشان تئاتر و یاری آنها در برخورد با بالارفت قیمت معیشت و زیست، تا توانست به تعداد بازدارندگان تئاتر سالم و ملی افزود، و تا آنجا بر این مأموریت خود فرموده افزود که افزون بر ده نمایش آماده را از صحنه تنگ و تلخ تئاتر باژگون کرد و به سینه پرتراکم سانسور نمایش در ایران زمین فرستاد و تا توانست آثار خودفرموده و فرمایش فرموده را یاری رساند.
ما نزدیک به سی سال هر سال سیصد بار گفته ایم و باز سیصد بار دیگر می گوییم و بر این گفته پای می فشاریم که جامعه تئاتر زخمگین و سوگوار گشته است. این قبیله دیگر در چرخه تاریخ، "سازمان مستقل"خود را میطلبد، آن هم نه به آن شکل و شمایلی که سرمایههای ملی را در اختیار صاحبان سرمایه گذاشتند و مردم را آه در سینه به حسرت نشاندند.
ما استقلال هنر و استقلال تئاتر را می طلبیم! استقلالی که تولید تئاتر و اقتصاد تئاتر و امکانات اجرایی تئاتر را در اختیار خود داشته باشد. مدیریت آن با رایزنی و مشورت و رای هنرمندان رنج کشیده و کاربلد انتخاب شود و اعضای این سازمان به آب مقدس تعهد هنری به دور از مافیای تازه به میدان آمده این ملک شسته شده باشد.»
در بخش دیگری از این بیانیه نیز می خوانیم: « ولی می دانیم و می دانند که هیچ سخنی اگر سوی انسانی داشته، نگفته و نشنیده نمانده و نمی ماند. به قول فیلسوف بزرگ تآتر برتولت برشت این گونه که هست این گونه نمیماند.
آخر سخن آن که از سانسور سالی که گذشت متنفریم. امکان معیشت و کار و پیکار را از ما ستانده اید. هنر مؤلف و خلاق را از ما گرفته اید. این حقوق حقه ماست که باید به ما بازگردانید. ما تنها به اتحاد و اتفاق و همدلی دل بسته ایم. ما به وحدت صنوفمان وابسته ایم. ما به عشق دستهایمان که اشک های یکدیگر را پاک می کنیم بر پا ایستاده ایم. امیدواریم با شناخت از مسائل صنفی و معاییر حرفه ی خویش برازنده ی ادعاهای صنوف خویش باشیم."
و در آخر، این بیانیه با این شعر به پایان می رسد که: «خویش رنج می برد عجین میکنیم.
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند
چو پرده دار به شمشیر می زند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند»
اما تنظیم کنندگان این بیانیه باید به این مطلب نیز توجه کنند، که علی رغم به قول آقایان به بند کشیده شدن این عرصه، بر هیچ کس پوشیده نیست که در هیچ رشته هنری در کشور به اندازه نمایش و سینما، شاهد وقوع وقایع تلخ از جمله فساد نیستیم. مسایلی که اکثر آنها در بین همین اهالی سینما و تئاتر و نمایش بوقوع می پیوندد.
یکی از نکاتی که در این میان باید به آن اشاره کرد این است که در این متن که مطمئنا مورد وثوق و تایید حاضران و فعالان در این بخش نیز بوده است، تاکید بر آزادی بی قید و شرط صحنه ها، سالن ها و اقتصاد و مسایل دیگر است که در این خصوص نیز باید به این دوستان یادآور شد که آیا مشکل تئاتر ایران تنها، آزادی در موضوعات و سانسور برخی نمایش ها است؟
همگان بر این مساله واقفند که عامه مردم ایران به دلیل طبع خاص خود، علاقه خاصی به حضور در سالن های تئاتر جدی ندارند و مخاطبان تئاتر تنها عده خاصی از جامعه ما را تشکیل می دهند. مساله دیگر آنکه شاید منظور دوستان از این بحث، توقف اجرای چند نمایش مستهجن بوده است که اگر این گونه باشد باید عنوان کرد که شاید دوستان علاقه مند باشند که تئاتر ایرانی به سمت تئاتر فارسی شدن پیش برود تا با استفاده از حرکات تحریک برانگیز جنسی مخاطبان را به سالن ها بکشند؟
در ایران قوانین خاصی برای اجرای نمایش های عمومی وجود دارد و بسیاری از این سانسورها بر اساس قوانین رایج در کشور انجام می شود و کسانی که بر این مساله اعتراض دارند مرتکب بی قانونی می شود.
نکته بعدی که در این بیانیه به چشم می آید، اصرار بیانیه نویسان بر وجود جو خفقان و فشار و شمشیر بر سر مردم است که در شعر آخر این بیانیه به روشنی خودنمایی می کند. بازهم شعار تبعیض و آزادی و نجاب از زندان و دیکتاتوری که امروزه به صلاح اپوزیسون نظام تبدیل شده است.هر گاه دشمنان انقلاب اسلامی به خصوص در این چند سال اخیر در مشکلات خود غوطه ور شده و راهی برای برون رفت از مشکلات خود پیدا نکرده اند برای سرپوش گذاشتن بر این ضعف ها به این کلمات دهان پرکن متوسل شده اند. کلماتی که به فراکنی بیشتر شباهت دارد تا حق و آنچه در واقعیت می گذرد.
هنرمندانی که در این سرزمین کار و زندگی می کنند به این مساله واقف هستند که این انقلاب سه دهه پیش با رای اکثریت قریب به اتفاق مردم به یک حکومت وجامعه اسلامی تشکیل شده است و اگر قرار بر فعالیت هنری و حرفه ای در این کشور نمی توانند خارج از حدود الهی قرار بگیرند. به طور قطع از منظر این عزیزان، عدم اجازه رسمی برای اختلاط زن و مرد، به تصویر کشیدن صحنه های مستهجن و به سخره گرفتن بسیاری از مقدسات، همان چیزهایی است که توان کار کردن و نفس کشیدن را از نویسندگان و حامیان این بیانیه گرفته است. اما همه این عزیزان باید در جریان باشند که بسیاری از آزادی هایی که از آن دم می زنند ممکن است فضای جامعه را به لجن کشیده و برای ارضای غرایض شخصی ما جامعه در دام فساد و هوای نفس گرفتار شود. چیزی که متاسفانه بسیاری از ما از آن غافل شده ایم.