وحید یامین پور دکترای جرمشناسی از
دانشگاه امام صادق (ع) و کارشناس مسائل فرهنگی و سیاسی، در گفتوگو با
تسنیم، به واکاوای معنای تکنوکراسی در اندیشه سیاسی پرداخت و سیر ظهور و
افول آن در ایران را بررسی کرد.
وی درباره سابقه ظهور مفهوم تکنوکراسی
در تاریخ اندیشه سیاسی و اجتماعی گفت: این نگرش که از دهه 20 تا 30 میلادی
رواج پیدا کرد، نگرشی است در عرصه اداره امورات جامعه که اصالت را به تخصص
و تکنیک میدهد. در مفاهیم جامعهشناختی هم عمدتاً به کسانی که در مدیریت و
سیاستگذاریها به تخصص تکنیکی اولویت میدهند تکنوکرات گفته میشود. همین
انگاره در عرصه بین الملل به جامعه ما نیز رسوخ کرد. البته کشور ما در دهه
شصت به دو قطب چپ و راست سنتی تقسیم میشد. این جریانهای سنتی هم عمدتا
یا در میان مجاهدین تعریف میشدند و یا در میان جامعه روحانیت و مجمع
روحانیون. اما در اوایل دهه 70 با تغییرات سیاسی که در کشور رخ داد صحنه
تقسیمات سیاسی کشور به چپ و راست مدرن تغییر یافت.
وی در ادامه توضیحاتش در خصوص حضور
مفهوم تکنوکراسی در کشور بیان کرد: خاستگاه جریانهای چپ و راست مدرن همان
تقسیمات سنتی چپ و راست سنتی بود. به طوری که لزوم بازنگری مبانی اندیشگی و
مفاهیم بنیادی دهه شصتی و انقلابی به چنین رویدادی ختم شد. بعدها با گذشت
زمان، از روی این تغییرات فکری به وضوح روشن شد که هیچ مناسبتی بین مفاهیم و
انگارههای جدید با باورهای گذشته وجود نداشته است.
نسبت تکنوکراسی و سکولاریسم
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی قبل
از آن که به مصادیق این دیدگاهها در عرصه ملی بپردازد به واکاوی ذاتیات
تکنوکراسی پرداخت و گفت: رویکرد
تکنوکراتیک بر این باور است که دین و آرمانهای مذهبی نمیتواند به تعامل
با جامعه بینالملل برسد و متعاقبا قدرت مدیریت جامعه را هم دارا نیست. این
طرز تفکر سیستماتیک با تفسیری که از جامعه و آرمانهای انقلابی میدهد به
این نتیجه میرسد که چاره ای جز این وجود ندارد که جامعه را به دست متخصصین
بسپارد.
وی با بیان اینکه این نوع اداره جامعه
به دست متخصصین لاجرم به سر خم کردن در مقابل سکولارها میانجامد خاطرنشان
کرد: این متخصصین جز سکولارها نیستند. این نوع مدیریت هست که آنها مدیریت
علمی و تکنیکی مینامند یا در ادبیات خود از آن به پیشبرد امر جامعه یاد
میکنند.
خطرات تکنوکراسی برای جوامع دینی/ تکنوکراسی چگونه انقلابیون را به عقب میراند
یامینپور در خصوص خطراتی که از این
رویکرد سیستمی بر جوامع دینی و مذهبی وارد می شود، افزود: در فرایند
پرشتابی که آن متخصصین تعریف میکنند و نقشه راهی که میکشند، تنها چیزی که
مغفول میماند فرهنگ دینی و انقلابی است. در راستای همین حرکت است که به
نوعی انفعال در مورد استکبار جهانی میرسند که انقلابیون را به حاشیه
میکشاند و آنها را منزوی میکند. در کشور ما نیز این اتفاق به وقوع پیوست و
با برنامه چشمانداز چهارم این رویکرد به عرصه سیاستگذاری ما عملا وارد
شد.لذا از همین اتفاق میتوان به بزرگترین تاثیر سوء تفکر تکنوکراتیک در
کشور اشاره کرد. البته که باید توجه داشت تکنوکراسی خود را مرحله ای بعد از
دوران آرمانخواهی تلقی میکند. لکن مهم تر آن که آنها قبل از روی آوردن به
تکنیک و تخصص باور میکنند که دوران شعارهای آرمانی و انقلابی به سر رسیده
است.
عدالت برای تکنوکراتها امری موهوم است
این کارشناس سیاسی با تکیه بر ایضاحات معقول از سیستم اندیشگانی تکنوکراتها، آن را امری مقابل عدالت دانست و ادامه داد: مفاهیمی
چون عدالت برای تکنوکرات ها امری موهوم و دور از دسترس است. اصلا از لوازم
رسیدن به انگاره آنها در مدیریت شهری و جامعه جز با ایجاد تبعیض و فراموش
کردن عدالت ممکن نیست.
وقتی توسعه به معنای غربی جای عدالت را میگیرد
وی با ورود به بحث نظامسازی در ادبیات
انقلابی افزود: مخالف بزرگ نظامسازی تکنوکراسی است؛ تکنوکراتها معتقدند که
هرچه میبایست ساخته و پرداخت شده است و ما تنها میتوانیم از آنها بهره
ببریم. حالا یافتههای آنها از چه راهی است و به کجا میانجامد نیز قابل
اعتنا نیست. ما مجبوریم از الگوی توسعه آنها استفاده کنیم.
بیشک عدالت هم از دغدغههای طرفداران
توسعه به شیوه آمریکایی و غربی نیست. با این وصف نمیتوان گفت که
تکنوکراتها تعریف درستی از توسعه و عدالت انگاشتهاند. از این روی مقام
معظم رهبری در بیانات خود به این مسئله اشاره کردند که مادامی که توسعه در
ادبیات انقلابی ما رخنه کرده است، نیل به عدالت هم امکان پذیر نخواهد بود.
یامین پور در ادامه صحبتهای خود درباره
تکنوکراسی و رفتارهای تکنوکراتیک، بر استفاده از واژهها تاکید کرد و گفت:
برای مقابله با چنین شبهاتی و مشخص کردن نقشه راه، رهبر انقلاب کلمه
پیشرفت را توصیه کردند و جایگزین توسعه شد تا اینکه مناسبتی بین رویکردهای
پیش رو با عدالت و آرمانهای انقلاب برقرار شود.
تکنوکراسی در ایران بعد از انقلاب
وی
در بررسی مصادیق جریان تکنوکراسی در کشور گفت: دولت سازندگی یکی از
منادیان جدی این طرز مدیریت بود که از زمان آقای هاشمی آغاز شد و در دوران
ریاست جمهوری آقای خاتمی هم دوام یافت. چنانچه رهبری در سخنان خود بدان
اشاره کردند و جدیترین خطابشان به رفتارهای تکنوکراتیک دولت آقای هاشمی
بود. از جمله خصوصیات تکنوکراسی همانگونه که رهبری فرمودند میتوان به
اصالت بخشیدن به طنازی و مانور تجملاتی و گرایش به اشرافیگری اشاره کرد.
از آن پس که این رویکردها در کشور حاکم شد مسئولان دیگر به سادهزیستی دهه
60 مسئولان افتخار نکردند. تمایل به ازدواجهای فامیلی و بعضاً چند فامیلی
بیشتر شد. فرزندان مسئولان برای تحصیل به خارج از کشور رفتند. البته که
تمام اینها از لوازم رویکرد غیر انقلابی است.
وی در پاسخ این پرسش که آیا با
رویگردانی از تخصص به دام آزمون و خطا نخواهیم افتاد و هزینههای سنگینتری
را متحمل نخواهیم شد؟ توضیح داد: البته که هزینه دارد، اما آیا میتوان
گفت که اجرای برنامههای توسعه غربی الا و لابد پیروزی است؟! چقدر از
مجریان برنامههای تکنوکراتیک شکست خوردند؟ تا چه اندازه جامعه به افول
رانده شد؟ پس هیچ یک از این تخصصها بدون آزمون و خطا امکانپذیر نیست.
اتفاقا هزینه تکیه به تکنوکراسی بیشتر هم است. باید با این نوع نظر وارد
کار شد که از درون همین فرهنگ انقلابی تخصص برخیزد و به مداوای جامعه
بپردازد و تمدنسازی جز تکیه بر دانش و ایدههای بومی نیست.