به گزارش پایگاه 598، محمود عزیزی در خبرآنلاین نوشته است:
خدا بیامرزد جلال آل احمد را که از معدود روشنفکرانی ایرانی بود که رفت میان مردم و واقعیت جامعه ایرانی را با همه اجزایش-خوب و بد- دید.
جامعه ایران در فصل انتخابات گسل هایی عجیبی پیدا می کند و فاصله ها بین طبقات عادی مردم و نخبگان زیاد می شود و بعد موضوعاتی مثل رای درجه یک و دو، کیفیت رای، اینکه اصلا دموکراسی چیز خوبی هست یا نه پیش می آید و برخی این وسط راست راست در چشمانت نگاه می کنند و می گویند که رای یک شهری به اندازه فلان تعداد روستایی ارزش دارد و الخ.
انتخابات، زمان شعار است و هیجان، و هر کس هم تلاش می کند وعده ای بدهد تا خلق الله را متقاعد کند که بله، او قرار است سامانی به این شرایط بدهد و البته در این وعده دادن ها اشکالی نیست.
اگر رئیس جمهور در سفر استانی اش به سمنان به رقبا انتقاد های تند و تیز کرد که« به شما چه مربوط که چه کسی بیاید و چه کسی نیاید.» این حرف از پس اطمینانی می آید که مربوط به سال 84 و نحوه انتخاب شدن خود آقای احمدی نژاد است.
اگر قبل تر از آن در حاشیه یک جلسه دولت به سخنان نماینده ولی فقیه در سپاه واکنش نشان داد وگفت کسی نمی تواند برای مردم تعیین کند که چه کسی انتخاب شود، این تلقی به چگونگی به قدرت رسیدن او ربط دارد.
اینکه در شرایطی که کسی که روی احمدی نژاد حساب نمی کرد، او با «گفتمانی متفاوت» توانست رای مردم را به دست بیاورد.امروز هم مطمئن است که بین مردم پایگاه دارد و برای همین است که قرار گرفتن اسفندیار خان رحیم مشایی در هر سفر و حضر در کنار احمدی نژاد در سال 92 و پرچم دادن در دست او، همه همه یعنی اینکه احمدی نژاد حداقل روی 4 سال دیگر حضور در دولت حساب باز کرده است.
به تهران و کلان شهرهای بزرگ نگاه نکنید که خیلی ها منتقد رئیس جمهور هستند، در خیلی از مراکز استانها، هنوز که هنوز است مردم از رئیس جمهور راضی هستند. مسکن مهر و خانه دار شدن خیلی ها با این شیوه، توزیع سهام عدالت،سفر های استانی و حضور چهره به چهره در میان مردم و... همه و همه فاکتورهایی است که هنوز برای خیلی از مردم ما جذاب است.
حالا 2ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری همه انهایی که مدعی اند وارد کورس شده اند.نگاهی به نامزد های حاضر درعرصه انتخابات بکنید. همه آنها چهره هایی هستند که در سالهای گذشته سابقه ای دارند و موافقان و مخالفینی.معدل سنی این نامزد ها هم حدود 50 سال است.
با فرض عدم حضور هاشمی رفسنجانی و خاتمی که حضورشان آرایش عرصه انتخابات را متفاوت می کند، اگر قرار بر حضور همین حدود 20 کاندیدای مشهور و غیر مشهور باشد،در میان اصولگرایان باید شانس جبهه پایداری را برای موفقیت در انتخابات بالا دانست.
کامران باقری لنکرانی به عنوان نامزد نهایی جبهه پایداری انتخاب شده و ظاهرا این انتخاب مقبول آیت الله مصباح یزدی هم بوده است.اگر اخباری که درباره ورود سعید جلیلی مذاکره کننده ارشد ایران به عرصه انتخابات ریاست جمهوری گفته می شود هم درست باشد، باز هم جبهه پایداری یک برگ برنده است.
باقری لنکرانی کمی دیر وارد عرصه انتخابات شده و از رقبا اصولگرایش در تدارک کار انتخابات عقب است، این در ظاهر است ولی آنها که مختصات فضای انتخابات ایران را می شناسند، اتفاقا این شیوه را مناسب می دانند. سال 84 هم احمدی نژاد حتی تا دو هفته به موعد انتخابات چهره ای نبود که شانسی برای رئیس جمهور شدن داشته باشد، اما چه شد؟
آنها که انتخابات 84 را تحلیل نکردند، امروز هم همان اشتباه را ادامه می دهند و نامزدهایی را وارد عرصه می کنند که شعارهایی خوبی می دهند،طرفدارانی دارند، از امکانات مالی بهره مند هستند و الخ اما چرا در نظر سنجی ها جایگاهشان ارتقا نمی یابد.
اینکه چرا باید جبهه پایداری را -چه با لنکرانی و چه با حضور جلیلی-می توان شانس قوی برای موفقیت در انتخابات دانست به چند دلیل باز می گردد:
1: مروراظهارات لنکرانی در جمع دانشجویان مشهدی و دفاع او از انحلال سازمان مدیریت- در حالی که تقریبا همه نامزدها از ضرورت احیاء دوباره آن سخن می گویند- یعنی اینکه او می خواهد متفاوت باشد و این فاکتور امری مهم در انتخاب شدن روسای جمهوری ایران در 16 سال اخیر است.
2:جوان بودن و خوشنامی لنکرانی و سابقه خوبی که مردم از دوران وزارت او در وزارت بهداشت دارند- نظر کارشناسان حوزه بهداشت درباره دوران کاری اش را فاکتور می گیریم- هم مزید بر علت است تا او بتواند با همه گروه های اجتماعی ارتباط خوبی برقرار کند. او با 47 سال سن جوانترین کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری است.
3:لنکرانی در همان سخنرانی مشهد هم حاضر به انتقاد تند از دولت نشد چرا که در اصول با رئیس جمهور همراه است و منش سیاسی او را قبول دارد. بنابراین خیلی ها به چهره ای که منش رئیس جمهور فعلی را ادامه دهد، علاقمند هستند.
4:اینکه لنکرانی اعلام می کند اهل ائتلاف با دیگر اصولگرایان نیست، مشابه رفتاری است که رئیس جمهور در سال 84 با شورای هماهنگی نیروهای انقلاب داشت و دعوت این جمع را نپذیرفت و در نهایت هم مستقل وارد عرصه انتخابات شد و موفق بیرون آمد.
5:تائید پزشک جوان توسط آیت الله مصباح هم مشابه چیزی است که سال 84 آیت الله درباره رئیس جمهور انجام داد. آیت الله مصباح با شبکه اجتماعی جمع های حزب اللهی توانست در دور اول انتخابات سال 84 ، احمدی نژاد را در کنار هاشمی به مرحله دوم بفرستد تا آنجا، متفاوت بودنش و رقابتش با هاشمی، او را پیروز انتخابات کند.اگر نگوییم شبکه اجتماعی این طیف قوی شده، به جرات می توان گفت بعد از 8 سال حضور در برخی از مناصب، حتما شبکه اجتماعی آنان از عمق بیشتری برخودار است. ضمن اینکه جبهه پایداری- چه قبول کنیم و چه نکنیم- طیف جوان حزب الهی را به خود همراه کرده است و این همان سرمایه اجتماعی است که دیگر نامزد های اصولگرا حتی اگر آن را داشته باشند، به اندازه این طیف ندارند.
6:اگرفرض کنیم که رئیس جمهور قصد گرفتن تائید صلاحیت مشایی را دارد و در این کار موفق نمی شود، او و هم طیفیانش حداقل این شانس را دارند که از کسی حمایت کنند که به دیدگاه های دولت نزدیک است و قطعا رئیس جمهور از انتخاب چهره ای مثل لنکرانی بیش از دیگر اصولگرایانی که امروز منتقدانش شده اند حمایت می کند.