طنز، محمدرضا شهبازي: به ميمنت و مباركي صف افرادي كه دارند احساس تكليف ميكنند هر روز درازتر ميشود. با اين حساب هيچ بعيد نيست ما هم در حال احساس تكليف كردن باشيم اما چون با اين احساس آشنا نيستيم آنرا پاي احساس گرسنگي يا خوابآلودگي و... بگذاريم و از غافله عقب بمانيم. براي اينكه اين اتفاق نيفتد در زير انواع احاس تكليف را معرفي ميكنيم تا اگر شما هم دچارش بوديد سريع اعلام كانديداتوري كنيد:
احساس تكليف مزمن:
اين نوع احساس تكليف چندين سال است كه همراه احساس تكليف كننده است تا جايي كه وقتي با هم راه ميروند، از دور نميتوان تشخيص داد كدامشان احساس تكليف است و كدام احساس تكليف كننده.
براي اينكه احساس تكليف شما در اين دسته قرار بگيرد حداقل بايد سابقهاي 12 ساله داشته باشد! اگر كمتر از آن بود سراغ دستههاي ديگر احساس تكليف رفته و اگر بيشتر از آن بود خود را به پزشك اعتماد بنفس معرفي كنيد!
احساس تكليف پيمانكاري:
اين نوع احساس تكليف در بسياري از مواقع اصلا علائم ظاهري ندارد تا جايي كه ممكن است فكر كنيد اصلا احساس تكليف نداريد، در حالي كه اين پيمانكاران شما هستند كه احساس تكليف ميكنند! آنها كه در احساس تكليف شما در 8 سال قبل كلي احساس فشار در جيب خود كرده و با تمام پروژههايي هم كه در اين هشت سال گرفتهاند(مانند جدول كشي، فضاي سبز، تعويض پلاك خانهها، سنگفرش پياده روها و...) اين احساس فشار مرتفع نشده است، به شدت احساس تكليف ميكنند كه شما كانديداي رياست جمهوري شويد.
به احساس تكليف آنها توجه كنيد فقط حواستان باشد كه اين توجه باز هم به قيمت افزايش احساس فشار در جيب آنها خواهد بود ها!
احساس تكليف شكست وحدتي(فوراني):
اين احساس تكليف در واقع حاصل احساس تكليفهاي فروخورده در سالهاي قبل –تقريبا يك سال قبل!- است. شما كه در يكسال قبل همه را به وحدت توصيه كرده و بر لزوم احساس تكليف نكردن تاكيد ميكرديد، حالا به يكباره احساس تكليفدانيتان پر شده و فوران كرده و ديگر كسي جلو دارش نيست.
برخي احساس تكليف شناسان اي نوع را با نام شكست وحدتي –بر وزن شكست عشقي- هم ميشناسند. بر اين اساس آدم وقتي ميبيند كه همه افرادي كه با آنها وحدت كرده بوديد احساس تكليف كردهاند، همان احساس تكليفداني مذكورتان دچار شكست شده و با شعار مگه من چيم كمتره؟! كلي احساس تكليف فوران ميكند!
احساس تكليف پستهاي
اين احساس تكليف از پرخوري بيش از حد پسته ناشي ميشود. سالهاست كه كارشناسان تغذيه تاكيد دارند كه افراد قبل از خواب زياد غذا نخورند اما برخي خانوادهها كه اصولا جز خوردن كار ديگري ندارند، به اين توصيه عمل نكرده و لذا دچار احساس تكليف ميشوند. اين نوع احساس تكليف موجب ميشود كه فرد مورد نظر كشور را مال خودش (يا پدرش، خيلي فرق ندارد!) بداند.
اين احساس تكليف يك نوع پيشرفتهاي هم دارد كه از خوردن بيش از حد پسته آنهم با پوست ناشي ميشود! فرد احساس تكليف كننده در اين حالت شديدا احساس تكليف ميكند كه علاوه بر كشور، مردم كشور را هم مال پدرش بداند!
احساس تكليف سري و موازي!
در احساس تكليف سري، چند نفر به صورت سري با هم احساس تكليف ميكنند. در اين نوع، احساس تكليف هر كدام از اين افراد موجب احساس تكليف نكردن بقيه ميشود. برخي افراد كه در انتخابات اخير گفتهاند اگر فلاني كانديدا شود انصراف ميدهند از اين دستهاند.(براي شناخت «فلاني» به بخش « احساس تكليف پستهاي» مراجعه كنيد!)
در احساس تكليف موازي، چند نفر به صورت موازي با هم احساس تكليف ميكنند. احساس تكليفهاي اين افراد اگرچه ممكن است با هم ائتلاف كنند، اما در هر صورت همه آنها كانديدا خواهند شد و احساس تكليف هر يك از آنها به هيچ وجه مانع از احساس تكليف بقيه نخواهد شد! ائتلافهاي (11+8) و (5+3/5) و... از اين دستهاند.
احساس تكليف كاذب