به گزارش بولتن نیوز، وی که خود را عضو کمیته
گزارشگران حقوق بشر و دبیر سابق این کمیته، معرفی می کند مانند دیگر روزنامه
نگاران و فعالان سیاسی مخالف نظام که مدعی اما کم طاقت هستند، از کشور فرار کرده و
زندگی در غرب را انتخاب کند تا برای خوش آمد آمریکا و انگلیس و اسرائیل، به تبلیغ
علیه نظام ادامه دهد.
وی که متعاقب
اجرای حکم ۵ سال حبس تعزیری و تبعید به زندان زابل از کشور فرار کرده و
به ترکیه رفته بود، ظاهرا به کشورهای اروپایی رفته و درگفت وگو با برنامه
«درساعت پنج عصر» با اجرای کامبیزحسینیکه به عنوان پادکست هفتگی کمپین بین
المللی حقوق بشر در ایران مطرح شده، به تکرار ادعاهای خود و سیاه نمایی علیه نظام
پرداخته و با مطرح کردن خود و داستان های حاشیه ای، سعی دارد تا در اروپا و آمریکا
برای خود نان و مکانی دست و پا کند.
تلویزیون فارسی
بی بی سی و برخی شبکه های ضد انقلاب، که در نمایش افراد درجه 3 سیاسی نقش فعالی
دارند و از نبود برنامه ای جذاب برای مخاطب خود، مجبور هستند به هر ریسمان
پاره ای چنگ بزنند، در برنامه روز یکشنبه خود تصاویری از کوهیارگودرزی پخش کردند.
نامبرده، در
حالی که گوشوارهای مشکی نقره ای در گوش چپ خود داشت و حرف درست و حسابی از خود
برای گفتن نداشت، به جای تحلیل های سیاسی، به حاشیه های حادثه ای اشاره و ادعا کرد
که دو دوست او یعنی بهنام گنجی و نهال سحابی خودکشی کرده اند.
این عامل رسانه
ای وابسته به فتنه که در اخلال گری های بعد از انتخابات 88 بارها دستگیر شده
است، ادعا کرد که به خاطر فعالیت حقوق بشری محکوم شده و به 5 سال زندان و تبعید
به شهر زابل محکوم شده است. این در حالیست که وی حداقل در 5 برنامه اخلال علیه
امنیت ملی حضور داشته و بارها دستگیر شده است.
کوهیارگودرزی، خود را به عنوان دانشجوی محروم از
تحصیل وفعال حقوق بشر، معرفی کرد و به سوالاتی در زمینه فعالیت های خود در ایران،
و در نهایت خارج شدن از ایران و وضعیت خانواده اش پاسخ داد.
وی از عوامل
رسانه ای وابسته به فتنه بود که اولین بار در سال 84 دستگیر و به زندان افتاد و پس
از مدت کوتاهی آزاد شد، او مجددا در روز کارگر و در سال ۱۳۸۵ و در تجمع رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی
تهران مورد بازداشت قرار گرفت.
وی سومین بار
در تابستان ۱۳۸۸
و در تجمعات
خیابانی بازداشت و پس از مدت کوتاهی آزاد شد. کوهیار گودرزی چهارمین بار در ۲۹ آذر ۱۳۸۸ و هنگامی که همراه عدهای عازم
شهرستان قم بود بازداشت و پس از گذراندن ۱ سال حبس تعزیری سرانجام از زندان
آزاد شد.
این روزنامه
نگار وابسته به فتنه پنجمین بار در تاریخ ۹ مرداد ۱۳۹۰ بازداشت و ابتدا به بند ۲۴۰ و سپس به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
کوهیار گودرزی
سر انجام به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی
به ۵
سال حبس تعزیری و تبعید به زندان زابل محکوم شد .
نامبرده در سال
۲۰۱۰ هنگامی که در زندان بوده برنده جایزه
«آزادی مطبوعات» جان آبوچون از باشگاه ملی مطبوعات شده است، بی تردید پیداست که
این جایزه صرفا به دلیل مشی ضد انقلابی گودرزی از سوی این موسسه به وی اعطا شده
است. این گونه افراد برای خوش آمد کشورهای غربی خوش رقصی می کنند و آنها به این
گونه افراد که علیه نظام و کشور خود اقدام می کنند، آب نباتی به دستشان می دهند و
با جایزه های رنگارنگی که در سال های اخیر اختراع کرده اند، قصد دارند که توجه این
گونه افراد را جلب کنند.
کوهیار
گودرزی فعالیت سیاسی خود را اولین بار با موضوع دفن شهدا در دانشگاه شریف
مطرح کرده که در ۲۲ اسفند ۱۳۸۴ در دانشگاه شریف که به کمیته انظباطی
احضار شد و متعاقب آن حکم یکسال تعلیق اتفاق افتاد. وی افزود: ... تا اینکه
اتفاقات ۸۸ بعد از بازداشت دوستم، خانم شیوا نظر آهاری برگشتم و دوباره
دبیر کمیته شدم و فعالیت کردیم . به طور جدی در ۲۹ آذر ۱۳۸۸ در شب وفات آقای منتظری با دوستان
عازم قم بودیم که اتوبوس ما را نگه داشتند. من، خانم نظر آهاری و یکی از دوستان
مان، آقای سعید حائری که ایشان هم دو سال حبس متعاقب آن قضیه گرفت که اتفاقا همین
چند ماه پیش حکمش اجرا شد. وی در مورد انتخابات آینده ریاست جمهوری و حضور فتنه
گران و اصلاح طلبان اعتراف کرده که جنبش سبز افول کرده و او خوش بین نیست و این موضوع
باعث دو دستگی بین اصلاح طلبان و مخالفان نظام خواهد شد . وی افزود: در طول چهار سال گذشته ما نه تنها یک
آسییب شناسایی از چرایی و چیستی نداشتیم و اینکه کسی بیاید پاسخگو باشد که چطور
افول کرد آن جنبش سبزی که آنقدر امیدوار بود؟ که البته نسبتا هم احساسی بود. این
آسیب شناسی را که نداشتیم به هیچ، اینکه دوباره همان قضیه تکرار شده است. من خوش
بین نیستم،
به تمام این
دلایل من فکر می کنم کار درستی نباشد و متاسفانه دوباره دو دسته خواهد کرد و به
همگرایی که حداقل نسبی وجود دارد به عدم همگرایی و تفرق دامن خواهد زد.
وی در مورد
خودکشی دوستانش بهنام و نهال گفته که آنها افسرده بودند و قبل از بازداشت، تصمیم
به خودکشی داشتند و در شعرها و مطالب خود، گرایش به خودکشی را ذکرکرده بودند.
وی به نوعی به
این موضوع اشاره کرده که برخی فعالان جریان فتنه، افرادی افسرده و بدون تعهد و مسوولیت
در برابر زندگی بوده اند و عده ای از آنها نیز مثل خود کوهیار گودرزی به دنبال
خروج از کشور و زندگی درغرب بوده اند.
وی دراین زمینه
گفت: یک دوستی همراه ما بازداشت شد که از دوستان بهنام بود که ایشان
یکی دو روز بعد آزاد شد. من هر دوی اینها را تقریبا می شناختم و نسبتا دوستان صمیمی
من بودند. بهنام از یک مدتی قبل از این بازداشت تصمیم به خودکشی گرفته بود ولی خب
اجرایش نکرده بود. من در جریانش بودم و بله خیلی صحبتش را می کرد و خب
افسرده گی شدید داشت چنین شخصی آمادگی ندارد و با یک فعال سیاسی آماده بازداشت فرق
می کند. در نتیجه بهنام نتوانست با آن کنار بیاید و فضای روحیش را خیلی خیلی
دشوارتر کرد.....بهنام یک علاقه شخصی به نهال داشت و در واقع یک حس عاشقانه ای
شاید به نهال داشت که در کنارش این هم شاید موثر بود.
وی
افزود: خودکشی نهال هم یک خودکشی کاملا غیر سیاسی بود. نهال هم شاید بیش از یکسال
بود که خیلی به لحاظ روحی افسرده بود و اگر شما وبلاگش را هم ببینید در مورد این
موضوع خیلی صحبت کرده و شاید دلیلی که این دو را خیلی به هم نزدیک می کرد همین
بود. یعنی بهنام با خواندن شعرهای نهال یک حس نزدیکی پیدا کرده بود با حسش از
خستگی و حسش از عدم تحمل. در شعرهایی که در حدود یکسال و یکسال و نیم قبل از این
ماجرا هم در وبلاگش است، اشاره کرده به این داستان… به نیازش شاید به خودکشی و
متعاقب این قضیه همان طور که در خودکشی بهنام قطعا آن بازداشت و جریانات متعاقبش عامل
موثر بود؛ در خودکشی نهال هم خودکشی بهنام بسیار موثر بود.
وی در مورد
فرار از ایران گفت: .... من سختم بود ببینم خودم را در جلوی چشمان خودم که دارم
فرو کاهیده می شوم که ببینم موجودیت من که برایش ارزش قائل بودم روز به روز دارد
نازل تر می شود و در واقع هر روز دارم تهی تر می شوم..به دنبال بازداشت هشت ماهه
مادرم تصمیم گرفتم که از کشور خارج شوم. در این ماه های آخر واقعا هیچ دلیلی در
مقابل دوستانی که با من بحث می کردند که من را قانع کنند برای خروج از کشور نداشتم
چرا که تمامی حق با آنها بود.
یعنی در واقع
وقتی هیچ کنشی از شما صادر نمی شود، موقعیکه شما روز به روز یک سری فرصت ها را از
دست می دهی. شما نیاز به تحصیل داری، نیاز به مباحث آکادمیک داری، نیاز داری که
بتوانی فعالیت کنی و کاری نمی کنی و ... وقتی در زندان هستی، مهمترین چیزی که از
دست می دهی زمان است و هیچ چیز ارزشمندتر از این نیست
- در
حالی که برای یک فعال سیاسی و روزنامه نگاری که الفبای هنجارهای سیاسی و روزنامه
نگاری را بداند، باید این پرسش مطرح باشد که پناه بردن به دشمن چه نتیجه ای دارد و
بد گفتن علیه کشور و نظام ودولت، برای رضایت دشمن، آیاجز خیانت به کشور معنی
دیگری دارد؟ آیا می توان در داخل دائم به انتقاد و اخلال پرداخت و در خارج کشور
برای دشمن کار کرد و تبلیغ علیه کشور و نظام کرد و بعد ادعا کنند که طرفدار حقوق
بشر هستند، روزنامه نگاراصلاح طلب هستند و...؟
مسوولان کشور
باید تمهیداتی بیاندیشند که این گونه افراد فرصت اخلال در داخل و همچنین تبلیغ
علیه نظام در خارج کشور را نداشته باشند و باید نیت و رفتار خائنانه آنها به مردم معرفی
و اطلاع رسانی شود.
گودرزی دلیل
فرار خود را نیاز به آرامش و در عین حال پیگیری طرح و برنامه کاری معرفی کرده و
گفت:من یک سری ایده ها دارم، یک سری طرح ها داشتم و دوست داشتم یک آرامش فکری
داشته باشم که طرح ریزی و برنامه ریزی کنم و نیاز به ارتباط داشتم.
وی به دلیل
تبعید خود اشاره کرده و مدعی شده که تبعید من نوظهور بود. این در حالیست که افرادی
مانند کوهیار گودرزی که اثر منفی در دیگران دارند و باعث آشوب واخلال در زندان می
شوند، طبیعی است که تبعید شوند تا دیگران آسوده باشند و باعث اخلال در زندان و
اطرافیان آنها نشوند.
گودرزی در این
زمینه گفت: پایین حکم اشاره شده بود که به علت تکرار جرائم و به دلیل
جلوگیری از ایجاد مفسده در سایر زندانیان هم بند مقتصی است که زندانی مدت محکومیت
یعنی ۵
سال حبس تعزیری را در زندان شهرستان زابل بگذرانند که چیز نوظهوری بود . در واقع
من تعداد زیادی بازداشت شدم ولی دوبار که به طور جدی بازداشت شدم و مدت زیادی
ماندم بیشتر مرتبط با فعالیتم در کمیته گزارشگران حقوق بشر بود و ..
مجری می پرسد:
فعال حقوق بشر کیه؟ چی کار می کند؟ مثلا شما صبح که از خواب بیدار می شوید تا شب
یک فعال حقوق بشر چه کار می کند؟ و گودرزی جواب می دهد: فعال حقوق بشر در بیان
ساده خودش کسی است که در زمینه حقوق بشر فعالیت می کند. کسی که فعالیت حقوق بشر می
کند باید از دو چیز درک نسبتا متناسبی داشته باشد یک مفهوم کنش، چارچوبش، هدفش و
پیامد هایش، و دوم کنشی در رابطه با حقوق بشر که این خودش مستلزم درکی از خود
مفهوم حقوق بشر، مفهوم حق و یک سری مفاهیم جانبی است و باید درک کند که می خواهد
به چی برسد و چطور و با چه ابزاری بتواند در زمینه محق شدن معیارهای حقوق بشر و در
واقع بهبود و بهتر شدنش تلاش کند. بیشتر من فکر می کنم فعال حقوق بشر هستم
تاروزنامه نگار، متن فعالیت کاری من حقوق بشر بوده ولی من کماکان همیشه یک
علاقه ای به روزنامه نگاری داشتم و در زمینه حقوق بشر هم تا حدی سعی کردم تا حدی
همیشه دنبالش کنم