تاریخ همیشه دستخوش کسانی بوده است که سعی داشتند تاریخ را به نفع خود بنویسند و خود را از بزرگان و مصلحان ملتها قرار دهند این روند نه تنها در گذشته بوده که امروزه نیز در دل اسلامی ترین حکومت بعد از معصومین نیز ادامه دارد امروزه نیز گروه و یا اشخاصی در صدد تا تاریخ خود نگاشته را به جای تاریخ حقیقی انقلاب جا بزنند غافل از آنکه امروزه دیگر با وجود رسانه ها و تاریخ های مصور دیگر کسی نیست که قدرت تحریف تاریخ را داشته باشد چرا که چشمهای بیداری در این زمان از تاریخ پر فراز و نشیب انقلاب خمینی کبیر دفاع میکنند.
به گزارش پایگاه 598، یکی از جنجالی ترین جریانهایی که در طول تاریخ انقلاب وجود دارد جریان پذیرش قطعنامه پایان جنگ است که برخی گاه بنا به مصلحت آن را در هاله ای از ابهام میبرند و گاه بنا به منفعت از آن سخن به میان آورده و به اصطلاح رمز گشایی میکنند .
در تازه ترین این رمز گشایی ها جناب آقای هاشمی در جدید ترین جلد کتاب خاطرات خود ادعایی فرموده اند که دهان هر کسی که با جریان قطعنامه 598 و روحیه امام(رضوان الله تعالی علیه ) آشنا باشد از این ادعا از تعجب باز میماند. ایشان در صفحه 23 کتاب "پایان دفاع ؛ آغاز بازسازی" اینگونه مینویسد :
" امام(ره) با اظهار رضایت از پذیرش قطعنامه و آثار مثبت آن و راحت شدن از شنیدن اخبار شهادت و مصدومیت و مجروحیت رزمندگان و رنج آواره ها فرمودند: تصمیم به پذیرش قطعنامه از الطاف و هدایت الهی بود. "
اما جالب است که در بازخوانی مواضع خمینی کبیر در مورد قطعنامه 598 به مواضعی صد در صدر خلاف این گفتار میرسیم امام راحل پس از پذیرش قطعنامه این جملات را فرمودند :
"قبول قطعنامه كه حقيقتاً مسئله بسيار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصاً براى من بود"
"خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودين و خانوادههاى معظم شهدا! و بدا به حال من كه هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر كشيدهام، و در برابر عظمت و فداكارى اين ملت بزرگ احساس شرمسارى مىكنم."
ایشان با درایت کامل کل جریان قطعنامه را در یک کلمه خلاصه فرمودند و از آن به جام زهر یاد کردند که حاکی از اجبار دیگران و اکراه امام راحل از پذیرش قطعنامه دارد چرا که هیچ کس از روی میل جام زهر را سر نمیکشد .
همچنین برخی محققین، با کنار هم قرار
دادن شواهد، معتقدند پذیرش قطعنامه 598، خلاف نظر اصلی امام و در اصل یک تحمیل به
امام خمینی بوده است. خاطره زیر که سرکار خانم زهرا مصطفوی (فرزند حضرت
امام) نقل کرده اند را می توان از همان شواهد قلمداد کرد:
«یک
روز وارد ایوان [منزل امام] شدم، برای اولین بار دیدم امام روی نیمکت
باریک کنار ایوان دراز کشیده اند و ناراحتی عمیق از چهره امام کاملاً
مشهود بود. من سلام کردم و چهارپایه ای را کشیدم تا نزدیک صورت امام و در
مقابل چهره ایشان نشستم.
به امام عرض کردم: "معروف است [یعنی این طور گفته می شود و شایع شده] که می خواهند شما را وادار به قبول قطعنامه کنند."
امام
هیچ جوابی به من ندادند و تنها کاری که کردند دستشان را به آرامی بالا
آوردند و دو چشم خود را پوشاندند. من جواب خود را گرفتم و شدت ناراحتی
امام را درک کردم و آن قدر منقلب شدم که آهسته برخاستم و منزل ایشان را
ترک کردم و یک هفته نتوانستم از منزل بیرون بروم.»
حسین
شیخ الاسلام هم که در زمان پذیرش قطعنامه آتش بس میان ایران و عراق به
عنوان یکی از اعضای تیم مذاکره کننده در سازمان ملل حضور داشت از حال و
هوای امام(ره) در آن روزها این چنین روایت میکند: " پس از پذیرش
قطعنامه598 توسط امام خمینی (ره)، ایشان نامه ای را خطاب به دکتر ولایتی
مرقوم کرد که این نامه همان شب در جلسهای که در منزل آقای ولایتی برگزار
گردید برای حاضرین جلسه قرائت شد. متن این نامه که به بیان دلایل پذیرش
قطعنامه توسط حضرت امام پرداخته بود حاکی از اندوه فراوان امام (ره) داشت.
نکته ای که ناراحتی ما را بیش از پیش نمود اثر قطرات اشک امام بر روی دست
نوشته ایشان بود. گریه امام در حال نوشتن این نامه به حدی بود که کاغذ
نامه را چروکیده نموده که این خود نشان از احساسات و ناراحتی فراوان امام
در هنگام نوشتن نامه بود."
البته این اولین باری نیست که آقای هاشمی
با نسبت دادن مطالب متناقض با گفتار های رسمی امام به آن پیر فرزانه
اسباب تعجب بزرگان ملازم امام و مردم امام آشنا را فراهم می آورند ایشان
در جلد های گذشته خاطرات خود نکاتی مثل تصمیم امام بر حذف شعار مرگ بر
آمریکا را مطرح کردند که آن نیز با موضع صریح امام در مقابل آمریکا و
اعطای لقب شیطان بزرگ از سوی امام به آن رژیم ظالم در تناقض است .