کد خبر: ۱۲۵۲۲۶
زمان انتشار: ۱۰:۰۰     ۲۶ فروردين ۱۳۹۲
واشنگتن پست:
زینب الخواجه می گوید: این جملات از "لوترکینگ" اقیانوس را درنوردیده و اکنون به زندانی در بحرین رسیده است. به درون زندان تنگ، تاریک، شلوغ و پر از پلشتی که من در آن اسیرم....
به گزارش سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران ، وي مي گويد من کلمات رهبر بزرگ آمریکا را شنیدم . رسیدن به مقام ریاست جمهوری این آمریکائی سیاه پوست را به رهبری بزرگ تبدیل نکرد بلکه این تلاش برای رسیدن به اخلاق و عدالت بود که باعث بزرگی او شد .من آرزو می کنم که آمریکا صدای او را بشنود.
 
زینب الخواجه فعال حقوق بشر 29 ساله بحرینی دو کار انجام داد: اول اینکه او از زندان نامه ای سرگشاده نوشت و در آن از ایالات متحده آمریکا خواست دست از حمایت خود از رژیم پادشاهی و دیکتاتور حاکم بر بحرین بردارد و در عوض از فعالان بحرینی چون او که دو سال است همراه با مردم این کشور علیه حکومت بحرین تظاهرات می کنند پشتیبانی کند . تظاهراتی که به نسبت دیگر کشورهای منطقه دستاورد کمی از بهار عربی نصیبش شده و البته هنوز بر تصمیم خود مبنی بر عدم توسل به خشونت پایبند است .


دوم اینکه او تصمیم گرفت از آشامیدن مایعات خودداری کند.

پدر او عبدا... الخواجه که یک فعال شناخته شده و از موسسان مرکز حقوق بشر بحرین نیز است از آوریل سال 2011 در زندان به سر می برد . او نیز به اعتصاب غذای خشک دست زده است.

گزارش ها حاکی از آن است که وضعیت جسمانی زینب به طور فزاینده ای رو به وخامت است.  

یکی از پزشکان مرکز حقوق بشر بحرین می گوید که زینب در خطر بسیار بالای مرگ قرار دارد . 

پزشکان این مرکز به زینب الخواجه گفته اند که ممکن است او ارگان های حیاتی بدنش را از دست بدهد . به او هشدار داده شده است که ممکن است دچار کما و یا ایست قلبی شود .

 

دکتر فاطمه حاج ، یکی از 20 پزشک بحرینی که به خاطر کمک به مجروحان تظاهرات گذشته این کشور زندانی و شکنجه شده است می گوید افت قند خون او می تواند باعث کاهش سطح هوشیاری زینب و درنهایت مرگ او شود چون او در زندانی به سر می برد که تجهیزات لازم برای کمک به او در مواقع اضطراری وجود ندارد . 

الخواجه می گوید میخواهد با روشی صلح جویانه و با رسواکردن حکومت بحرین و حامیان آمریکائیش آزادی را به بحرین بازگرداند . اما مسائلی که او با قربانی کردن جان خود در حال مبارزه با آنها است به همین جا ختم نمی شود . مسئله مهم او در زندان ، اکنون لباسی است که به او پوشانده اند . زندانبانان وی او را مجبور کرده اند که لباس نارنجی که به تبهکاران و قاتلان پوشانده می شود ، بر تن کند . درحالیکه اتهام وی اهانت به یک افسر و البته اختلال در آمد و شد خودروهاست .

الخواجه می گوید یک زندانی سیاسی است و نباید لباس مخصوص تبهکاران را بر تن کند . او در نامه اش نوشته که اجازه نمی دهد آنها کوچکترین اهانتی به شرفش کنند . الخواجه که یک مادر نیز است حق ندارد مادر و تنها دخترش را ببیند . این مجازاتی است که حکومت برای او تعیین کرده است .

اگر او در اعتصابش موفق شود ، خواهد توانست بدون پوشیدن لباس زرد مخصوص زندان با خانواده خود دیدار کند و البته از شرف و اعتقادش نیز دفاع کرده است . اگر هم موفق نشود و بر اعتصابش ادامه دهد ممکن است جان خود را از دست بدهد .

الخواجه در نامه اش در نامه اش به سخنرانی تاریخی دکتر مارتین لوترکینگ اشاره کرده است . دکتر لوترکینگ این سخنرانی را درست یک سال قبل از ترورش و با عنوان آنسوی ویتنام : زمانی برای شکست سکوت ایراد کرد . او این سخنرانی را در کلیسای ریورساید در نیویورک سیتی را انجام داد و در آن خواستار رعایت اخلاق و انسانیت در سیاست خارجی آمریکا در حمایت از جنبش های آزادی خواه دیگر کشورها شد .

زنیب الخواجه با اشاره به این سخنرانی در نامه اش می نویسد من وقتی جملات دکتر لوتر کینگ را می خواندم آرزو می کردم که ای کاش او اینک زنده بود . با خود می گفتم او اینک زنده بود و سردمداران آمریکا را برای حمایت از رژیم دیکتاتور بحرین سرزنش می کرد . اگر او زنده بود در مورد چشم بستن بر روی این همه خونریزی و اشک که در فراق آزادی ریخته شده است چه می گفت ؟ اگر او زنده بود ، فقط با تو کار داشت ، با تو ای آمریکا .

 

او در این نامه به صحبت های مارتین لوتر کینگ نیز اشاره کرده است . لوترکینگ می گوید آنانی که جلوی انقلابی مسالمت آمیز می ایستند درها را برای انقلابی خشونت بار می گشایند . اکنون چه از روی اراده و چه به طور اتفاقی ، ملت ما جای کسانی راکه از انقلاب های صلح طلبانه حمایت نمی کنند خواهد گرفت . ملت جای کسانی را که از منافع سرشاری که از سرمایه گذاری های آن سوی آبها به دست می آورند ، نمی گذرند ؛ خواهد گرفت . من به این نتیجه رسیده ام که ما اگر می خواهیم در کنار انقلاب های جهان بایستیم باید به عنوان یک ملت ، خود انقلابی سخت را تجربه کنیم .

کینگ در ادامه می گوید اکنون زمان انقلابی گری است . در بیشتر نقاط جهان مردم علیه استعمار و سرکوب در حال جنگند تا از رحم های نحیف و رنجور ، عدالت و برابری را به دنیا آورند . مردمان پابرهنه و بدون لباس چنان برخاسته اند که تا بحال سابقه نداشته است . واقعیت ناگوار این است که به دلیل ترس بیمارگونه و البته مغرورانه از کمونیسم ، ملت های غرب که از همه بیشتر استعدادو آمادگی انقلاب را دارند اکنون خود به نوک پیکان ضد انقلابی گری تبدیل شده اند .

دکتر کینگ اینگونه سخنرانی خود را به پایان می برد : ما باید دودلی و تزلزل را کنار بگذاریم . ما باید راههای نو برای حرف زدن درباره صلح پیدا کنیم . اگر اکنون وارد عمل نشویم ، به درون سیاه چاله خجلت و ظلمت فرو خواهیم افتاد ، سیاه چاله ای که سرنوشت کسانی است که قدرت را بدون عدالت خواستند . قدرت را بدون اخلاق و بدون راستی خواستند .

 

زینب الخواجه می گوید این جملات از لوترکینگ اقیانوس را درنوردیده و اکنون به زندانی در بحرین رسیده است . به درون زندان تنگ ، تاریک ، شلوغ و پر از پلشتی که من در آن اسیرم . من کلمات رهبر بزرگ آمریکا را شنیدم . رسیدن به مقام ریاست جمهوری این آمریکائی سیاه پوست را به رهبری بزرگ تبدیل نکرد بلکه این تلاش برای رسیدن به اخلاق و عدالت بود که باعث بزرگی او شد.

من آرزو می کنم که آمریکا صدای او را بشنود .

او در پایان با امیدی نامه اش را تمام کرده است . او امیدوار است خانواده اش را ببیند. او می گوید به در آهنی سلولم نگاه می کردم آرزویی کردم .آرزوی خیلی بزرگی نبود . آرزوی دمکراسی و آزادی نبود. آرزو کردم یک بار دیگر خنده مادرم را ببینم و دخترم را در آغوش بکشم.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها