کد خبر: ۱۲۴۷۴۵
زمان انتشار: ۲۱:۱۸     ۲۳ فروردين ۱۳۹۲
خبرنامه دانشجویان ایران: مصطفی روحی- دبیر انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه قم// در ایامی که ملت ایران اسلامی تلاش دارند تا همچون گذشته حماسه ای دیگر را در سال جاری خلق نمایند کسانی هم یافت می شوند که گاه و بی گاه با طرح شبهه هایی در زمینه ی جمهوریت و اسلامیت نظام، آزادی و لزوم برگزاری رفراندوم، تلاش می کنند خود را از انزوای سیاسی بیرون بکشند و دائما ، مشتاقانه با بیان آن مباحث در مجامع غیر علمی به جای رفع شبهه کردن به اشکال آفرینی و شبهه پراکنی اقدام می نمایند.
 
جناب آقای سید محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات از جمله کسانی‌ست که از زمان ریاستش تا همین ایام انزوایش دائم بر اصل آزادی، مقدم بودن و اصل بودن جمهوریت بر اسلامیت و دستخوش اراده ی مردم بودن اسلام و لزوم برگزاری رفراندوم اصرار می ورزد. اما دریغ از آنکه قید و بند و محدوده ی آزادی را تعیین سازد یا انگیزه و منظور خود را از طرح چنین مباحثی پس از گذشت سی و چهار سال از انقلاب اسلامی مشخص نماید .
 
هرچند نگارنده بسیار حسن ظن بخرج داده تا از فهم اهمیت بیان این سخن با توجه به شرایط فعلی کشور مخصوصا توسط آقای خاتمی عاجز بماند ولی طرح اینگونه مباحث، جهت حرکت به سمت تعقل و تفکر را لازم می‌داند اما متاسفانه همیشه شاهد آن بوده ایم که ایشان این قبیل مسائل محتاج به استدلال و محاجه را در جلسات عمومی و غیر علمی شان مطرح کرده و در پایگاه اطلاع رسانی خویش نیز منتشر می کنند. در این یاداشت قصد دارم تا در حد بضاعت علمی خویش به بیت الغزل اصلاح طلبان که به شکل چند سوال مهم از جانب سران اصلاحات مطرح می شده و می شود پاسخ گفته شود تا انشاءالله تلاشی بوده و باشد برای انجام تکلیفی که بر دوش خود احساس می نمودم .  
 
مطلع غزل : « ایشان معتقد است که جمهوریت بر اسلامیت نظام، حاکم و مقدم است و این اراده مردم است که می تواند نوع خاصی از حاکمیت را بر سر کار بیاورد یا نیاورد. » حقیقت امر هم همین است که جمهوریت بر اسلامیت یک نظام اسلامی مقدم است اما حاکمیت مردم بر اسلام صحیح نیست. اسلام دین الهی کاملی ست که نیاز به تحکم موجود ناقصی همچون انسان ندارد. لذا مقدم بودن جمهوریت حرف درستی ست اما حاکمیت مردم بر اسلام اشتباه !
 
برای تبیین موضوع، شواهد تاریخی مددرسانان خوبی هستند هرچند ذکر این مهم هم لازم است که خواننده محترم توجه داشته باشد که بحث مذکور حول محور نظام اسلامی ست. در تاریخ اسلام چند حادثه و رویداد مهم داریم که بدون توجه به آنها پیشبرد بحث کاری عبث می آید. اول: بعثت نبی مکرم اسلام (ص)؛ دوم: تشکیل نظام اسلامی به رهبری رسول الله (ص)؛ سوم: تعیین جانشینی برای اداره ی نظام اسلامی در غدیر خم؛ چهارم: عدم اقبال عمومی از امیرالمومنین علی (ع) جهت مدیریت جامعه؛ پنجم: انزوای سیاسی – به معنای عدم حاکمیت- حضرت علی (ع)؛ ششم: به انزوا بردن حضرت امام حسن (ع)؛ هفتم: شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (ع).
 
برای اهل سیاست این موضوع جزو بدیهیات است که برای تشکیل یک حکومت یا نظام، جمهوریت اصل مقدمی ست که به هیچ وجه نمی شود از آن غافل شد. اصلا تشکیل حکومت بدون استقبال عامه ی مردم کاری نشدنی ست. چنانچه از بین انبیای الهی تنها تعداد معدودی توانستند به مقام حاکمیت برسند. کاری هم که نبی مکرم اسلام (ص) توانستند صورت دهند در ابتدا بدون حمایت عشیره اش کاری نشدنی بود اما با روی آوردن مردم آن زمان به اسلام و رسول الله (ص)  تشکیل حکومت دست یافتنی شد .
 
در نتیجه با حمایت و استقابل عموم مردم حکومت رسول الله (ص) شکل گرفت همانطور که پس از گذشت قرن ها در ایران، نظام جمهوری اسلامی با اقبال عموم مردم (22/98 درصد رای آری به جمهوری اسلامی) در 12 فروردین 58 متولد شد. از این مهم به مقبولیت یاد می کنند اما در دایره فقه سیاسی اسلام واژه و مفهوم دیگری وجود دارد به نام مشروعیت که آن را مقدم بر مقبولیت مردم میداند چنانچه این را در تاریخ انبیای الهی به خوبی مشاهده می کنیم. به عنوان مثال حضرت نوح قریب به یکهزار سال –کمتر یا بیشتر- برای هدایت مردم زحمت کشید تا نظام الهی را حاکم نماید اما قبل از کسب مقبولیت مردم، از جانب خداوند متعال مشروعیتش را پیشاپیش حاصل نموده بود. پس در اسلام هر نوع حاکم و حکومتی که بوسیله ی قدرت مردم –مقبولیت- به روی کار بیاید اما مشروعیت از جانب حضرت حق را نداشته باشد صلاحیت نداشته و ندارد بلکه صراحتا از آن به عنوان حکومت طاغوت یاد می کند .
 
پس از تشکیل حکومت اسلامی توسط رسول خدا (ص)، بحث جانشینی او مطرح می شود. جانشین او بایستی همچون او دارای دو رکن مهم باشد: اول مشروعیت و دوم مقبولیت. در ماجرای غدیر خم مشروعیت ولایت و حاکمیت امیرالمومنین علی (ع) پس از نبی خدا (ص) به مردم اعلام شد اما پس از جفایی که خواص آن زمان بعد از رحلت رسول خدا (ص) صورت دادند مقبولیت از مشروعیت علی (ع) سلب شد. هرچند با این کار مشروعیت جانشین بر حق رسول خدا (ص) یعنی علی (ع) همچنان پا برجا بود. در سایر معصومین (علیهم السلام) نیز روند ثبات مشروعیت همچنان به قوت خود باقی بود هرچند استقبال عمومی جامعه جهت تشکیل حکومت اسلامی توسط آن بزرگواران وجود نداشت که آن را میباید در جهل و دنیا پرستی مردم آن زمان جستجوکرد .
 
سلب مقبولیت از علی(ع) منجر به آن شد که ایشان بیست و پنج سال به انزوای سیاسی یا به عبارتی انزوای حاکمیتی برود . پس از گذشت ربع قرن مردم متوجه صلاحیت های علی (ع) شدند تا جایی که در جریان بیعت ایشان ، حسنین (علیهما السلام) به خاطر هجوم مردم ، متحمل اذیت و زحمت شدند .
 
حال مقبولیت به کمک مشروعیت او آمده و حاکمیت او با تاخیر بیست و پنج سال آغاز می شود. در حکومت حقی که شکل گرفته چند اتفاق مهم رخ می دهد. جنگ جمل ، جنگ صفین و جنگ نهروان . همه ی این جنگ ها که در سه صورت متفاوت خودی ها ، مقابلین و مقدس مآب ها رخ داد ضرورت حفظ و دفاع از حکومت اسلامی را برای همگان مشخص نمود . این عمل موجب طرح و اثبات یک اصل منطقی و اسلامی شد ؛ اصلی که از زبان حضرت امام خمینی (ره) هم بعد از گذشت چهارده قرن جاری و ساری شد : حفظ نظام (اسلامی) از اوجب واجبات است .  این اصل در زمان رسول خدا (ص) هم وجود داشت . جنگ های احد ، احزاب و بدر شاهد مثال های خوبی هستند برای اثبات سخن .
 
پس نتیجه این می شود که با تشکیل حکومت حقی که مردم هم از ابتدا، از آن حمایت کرده اند یعنی دارای دو ویژگی مشروعیت و مقبولیت است لزوم دفاع حاکم یا حاکمان از آن یک امر منطقی به نظر می رسد و بعثت انبیای الهی نیز پاسخگوی فلسفه ی این دفاع است. چرا که هدف تمام انبیای الهی و مشخصا نبی مکرم اسلام (ص) هدایت و به سعادت رسیدن مردم است و این امر جز با حاکمیت بدست نمی آید . حال چرا نباید از آن دفاع کرد ؟
 
دفاع امام حسن (ع) از حکومت خویش نیز تا آخرین مرحله ادامه داشت اما با عدم حمایت مردم متحمل پذیرش صلح شد اما دومین اصل ، دفاع از دین است. چرا که در نزد خداوند متعال قیمت و ارزش دین، تمام هستی و دارایی انسان است و این نیز در سیره ی عملی معصومین هویدا و آشکار است. ماجرای کربلا و شهادت حضرت سیدالشهداء (ع) صادق بودن کلام را اثبات می کند. چرا که ایشان به دستور شرع مجبور شد جان خویش را برای دفاع از ساحت مقدس دین که از جانب یزید ملعون در خطر بود فدا نماید .
 
در فتنه ی 88 روزنامه های حامی اصلاحات تیتری از جانب آقای خاتمی منتشر نمودند مبنی بر لزوم برگزاری رفراندوم. استناد کلام ایشان و هم فکران شان هم به حضور مردم در اعتراض به نتیجه ی انتخابات بر می گشت و ادعا می کردند که می‌باید حاکمیت نظام به همه پرسی دوباره گذاشته شود و علت آن را هم اعتراض مردم می دانستند. هر چند این کلام با اصول سیاسی اسلام فرسنگ ها فاصله داشته و دارد و نشان از ضعف علمی گوینده ی آن دارد و براساس اصل دفاع از حکومت حق، سخنی باطل است.
 
مقطع غزل: شبهه دیگری که آقایان مطرح می کنند حاکمیت مردم بر اسلام است. البته این شبهه را آقایان فقط در مقام تفکر نگه نداشتند بلکه در مقام عمل هم به اجرا در آوردند. دولت اصلاحاتی که به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی در روزنامه های زنجیره ای به صورت میانگی ، روزانه 6 شبهه علیه دین مطرح می شد و هر 9 روز یکبار با بحران مواجه بود که می توان گفت این همه، نشئت گرفته از تفسیر به رایی بود که آقایان اصلاح طلب از اسلام داشتند .
 
تساهل و تسامح فرهنگی، اصرار بر ذکر واژه ی آزادی در سخنرانی ها آن هم بدون بیان قید و بندهای اسلامی اش، حمله به شخصیت های برجسته ی انقلاب همچون جناب مصباح و ... همه نشان از طرح حاکمیتی داشته و دارد که آنان قصد داشتند بر اسلام روا بدارند و حال که دست شان از سیستم مدیریتی و اجرایی کشور قطع شده با بیان سخنان شبهه ناک، سیاه نمایی در پیشرفت های کشور در سال های اخیر و ادعاهای واهی در زمینه ی انرژی هسته ای و پویایی جنبش دانشجویی، بازگو کردن چندباره ی ضعف ها و بزرگ نمایی آنان به عنوان ضعف نظام و ... در آرزوی رو آوردن مردم به ایشان نشسته اند.
 
اما در این زمینه روایتی را به یاد می آورم که معصوم (ع) میفرماید: (نقل به مضمون) اگر مومن در نعمتی که خدا به او داده اهمال کاری نماید و شکر آن را به جا نیاورد خداوند آن نعمت را از او سلب خواهد کرد؛ آیه قرآن هم داریم که میفرماید: لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابی لشدید ( آیه 7 سوره ابراهیم) . اصلاح طلبان باید چاره ی کار خود را در جایی دیگر جستجو کنند. آیت الله جوادی آملی نیز پس از فتنه ی 88 فرمودند : آقایان فتنه گر جهت رجوع بی نیازاز توبه نیستند !
 
اما به راستی همه ی علاقه مندان به انقلاب اسلامی و رهبری انقلاب با اینگونه سخنان که در این برهه از زمان مطرح می شود در مقام حیرت و تعجب مانده اند. چرا که پس از گذشت سی و چهار از پیروزی انقلاب اسلامی، هنوز سران اصلاحات در فهم اولیات فقه سیاسی اسلام در مانده اند ! پس چگونه با نزدیکی به ایام انتخابات ریاست جمهوری، ادعای نجات یک کشور اسلامی از بحران را سر می دهند ؟
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۱:۳۰ - ۲۳ فروردين ۱۳۹۲
۳
۴
آقای خاتمی امتحان خود را پس داده است آزموده را آزمودن خطاست مردم ما دیگر فریب شعارهای تبلیغاتی را نخواهند خورد این بار چشم مردم کاملا باز خواهد بود
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها