598 به نقل از رجانیوز: بالا
گرفتن خصومتهای دولت «الهام علیاف» در جمهوری آذربایجان علیه کشورمان،
بار دیگر این مساله را زنده کرد که چرا ایران و آذربایجان که از لحظا
فرهنگی و تاریخی دارای مشترکات فراوانی هستند، اکنون با این مشکلات در
روابط دوطرفه خود روبرو شدهاند؛ موضوعی که باید علت اصلی آن را در
"دستهای آمریکایی در کاخ ریاست جمهوری باکو" دانست.
به گزارش رجانيوز، روزنامه "الاشرق
الاوسط" در همین زمینه در گزارشی نوشته است؛ هر گونه که محاسبه کنیم،
آذربایجان باید نزدیکترین کشور به ایران باشد. این جمهوری کوچک در ساحل
دریای خزر با نه میلیون جمعیت، روابط خونی، تاریخی و دینی قوی با ملت ایران
دارد که هشتاد درصد مردم آن به زبان آذری سخن میگویند که مشتقات بسیار
زیادی از ترکی، فارسی و عربی گرفته است و ۱۲ میلیون نفر در پنج استان ایران
نیز به همین زبان سخن میگویند.
اضافه بر این، آذربایجان شاهد حضور
اقلیتهایی مثل کردها، گشتاسب تالش و دیگر قومیتها نیز هست که روابط
خانوادگی با ایرانیها دارند (۲۲ درصد از جمعیت آذربایجان را اقلیتهای
قومی و زبانی تشکیل میدهند). مناطقی مانند اران، شروان و نخجوان که
آذربایجان فعلی را تشکیل میدهند، برای ۲۵ قرن بخشی از ایران بودند که در
جریان دو جنگ فاجعهبار با روسیه تزاری که آرزوی رسیدن به آبهای گرم از
طریق ایران را داشت در سالهای ۱۸۲۴ و ۱۸۳۰ جدا شدند.
با فروپاشی امپراتوری تزاری در روسیه در
پی انقلاب ۱۹۱۷، این مناطق مختلف با یکدیگر متحد شدند تا کشوری واحد را
تشکیل دهند. این تجربه برای دو سال ادامه داشت تا لنین ارتش خود را به
منطقه فرستاده و بر هیمنه و سلطه روسیه تاکید کند. پس از آن ژوزف استالین
به عنوان فرستاده ویژه امور قومیتها به منطقه رفت و آن سرزمین را متحد کرد
و نام آذربایجان را بر آن نهاد تا یک جمهوری در دل اتحاد جماهیر شوروی
تاسیس شود. با سقوط امپراتوری شوروی در سال ۱۹۹۱، مردم آذربایجان این فرصت
را پیدا کردند که مستقل شوند.
در بحبوحه این حوادث، تعداد بسیار زیادی
از مردم این منطقه تحت ستم به دنبال پناه روانه ایران شدند و امروز
میلیونها ایرانی وجود دارند که اجدادشان از دست تزارها و بولشویکها
گریختند. روند مهاجرت از آذربایجان به ایران برای دهههای متمادی ادامه
داشت و تنها مقدار آن کم و زیاد میشد. در دهه نود از قرن گذشته میلادی،
ارمنستان به قرهباغ حمله کرد تا بیش از نیم میلیون نفر دیگر از أذربایجان
به ایران بروند.
با توجه به اینکه شیعیان ۸۵ درصد جمعیت
آذربایجان را تشکیل میدهند، این کشور کوچک، روابط دینی بسیار مستحکمی با
ایران دارد. از نظر زبان، اقلیت کرد و گشتاسب تالش از ریشه زبانهای رایج
در ایران هستند. (اوستا به عنوان کتاب مقدس زرتشتیان در اساس به زبانی
نوشته شده که اقلیت گشتاسب تالش به آن سخن میگویند)
کاخ سفید؛ پشت پرده اقدامات ضدایرانی دولت آذربایجان
با این حال، رویکرد آمریکایی دولت
آذربایجان در سالهای اخیر سبب شده تا روابط دو کشور به سمتی برود که نه
تنها خبری از روابط بسیار قوی و عمیق بین ایران و آذربایجان برقرار نباشد؛
بلکه دقیقا برعکس آن محقق شود. یکی از اصلیترین مواردی که باعث دامن زدن
به این امر شده، حمایت جدی و تمام قد دولت جمهوری آذربایجان از گروهکهای
تجزیهطلب علیه جمهوری اسلامی ایران است.
در همین راستا، چند روز پیش وزارت خارجه
ایران در اعتراض به برگزاری یک جلسه و گردهمایی ضدایرانی در باکو، سفیر
آذربایجان در تهران را احضار کرد. رسانههای آذربایجان گزارش دادهاند که
این جلسه از سوی گروهی بنام «جبهه ملی آذربایجان جنوبی» برگزارشده که در آن
مسائل مربوط به استان آذربایجان ایران که از سوی جداییطلبان، «آذربایجان
جنوبی» خوانده میشود مطرح شده است.
وزارت خارجه کشورمان در بیانیهای
شدیداللحن، برگزاری این جلسه و مسایل مطرح شده در آن را «اعلام مواضع علیه
حاکمیت و تمامیت ارضی» ایران خواند و عباس عراقچی، معاون آسیا و اقیانوسیه
وزارت خارجه ایران در یادداشتی به سفیر آذربایجان در تهران، به عدم واکنش
مقامات آذربایجان برای جلوگیری از برگزاری این جلسه شدیدا اعتراض کرده و
خواهان توضیحات دولت آذربایجان شد. سفارت ایران در باکو هم برگزاری جلسه
باکو را «نشست ضد ایرانی عناصر تجزیه طلب» عنوان کرد و آن را محکوم کرد.
برگزاری برنامه رژه همجنسبازان و
همچنین اجلاس ضدایرانی اخیر، کارشناسان بینالمللی را به این نتیجه مشترک
رسانده است که گویا الهام علیاف، هدایت آذربایجان را به طور کامل در
اختیار کاخ سفید قرار داده است؛ موضوعی که علاوه بر سایه افکندن بر روابط
دیرین ایران و این کشور، استقلال ملی و منافع جمهوری آذربایجان را نیز مورد
تهدید قرار داده است.