به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی، آغاز دادگاه فرمايشي "شيخ نمر باقرالنمر" روحاني شيعه و مبارز عربستاني با اعتراضات گسترده در داخل و خارج عربستان روبرو شده است. در داخل، طي روزهاي اخير، بخشهاي گستردهاي از اين كشور، به خصوص مناطق شرقي، شاهد اعتراضات مردمي در واكنش به اين اقدام رژيم رياض بوده و با وجود فضاي امنيتي شديد، هزاران تظاهر كننده با حمل تصاوير "شيخ نمر"، شعار "لبيك يا نمر" سر داده و خواستار سرنگوني رژيم شدند. در ايران نيز مراجع عظام شيعه به اقدام فرقه گرايانه و سركوبگرانه رياض واكنشي نشان داده و ضمن هشدار به حكام رياض، خواستار محترم شمردن حقوق شيعيان عربستان شدند.
واقعيت اين است كه حوادث سياسي عربستان، روز به روز عرصه را بر نظام پادشاهي آل سعود تنگتر ميكند و سردمداران اين رژيم براي نجات از پرتگاهي كه در برابر آنان قرار دارند به هر اقدامي متوسل ميشوند كه محاكمه روحاني شيعه عربستان به اتهامهاي واهي و غيرواقعي، در اين راستا قرار دارد. زعماي رياض تلاش دارند چنين وانمود كنند كه اعتراضات در عربستان محدود به بخشي از اقليت شيعه است كه توسط برخي روحانيون تحريك شدهاند درحالي كه بسياري از تحليلگران و ناظران مستقل بين المللي، اين كشور را در آستانه يك انقلاب سراسري و سرنوشتساز ميدانند كه هر زمان احتمال وقوع آن ميرود.
گسترش قيام مردمي از شرق اين كشور به بسياري از نقاط كه طي ماههاي گذشته رخ داده است بر ادعاي حكومت رياض در محدود بودن اعتراضات خط بطلان ميكشد.
بروس ريدل، پژوهشگر سازمان جاسوسي آمريكا (سيا) اعتراف ميكند كه اكنون احتمال سرنگوني خاندان سلطنتي بيش از هر زمان ديگري است و عربستان، آخرين نظام پادشاهي مطلق جهان خواهد بود. وي پيشبيني ميكند اين اتفاق در زمان رياست جمهوري اوباما رخ خواهد داد.
اين پژوهشگر سيا تاكيد ميكند آل سعود فقط با اقليت شيعه مواجه نيست بلكه دامنه نارضايتيها روز به روز درحال گسترش به ساير مناطق است. وي به سردمداران واشنگتن توصيه ميكند به منظور حفظ منافع آمريكا، تدابيري براي شرايط غيرقابل پيشبيني در اين كشور اتخاذ كنند. اين اظهارنظر نشان ميدهد، نگرانيهاي مسئولان سياسي شرق عربستان از محاكمه شيخ نمر بيجهت نيست.
واقعيت اين است كه تمام شاخصههاي بروز يك انقلاب كه در ديگر كشورهاي عربي شاهد قيام، وجود داشته است، حتي شديدتر از آنها، در عربستان وجود دارد.
در اين كشور كه از عظيمترين منابع نفتي جهان برخوردار است اين ثروت عظيم در انحصار يك گروه 25 هزار نفري از خاندان پادشاه و نزديكان آن قرار دارد درحالي كه اكثر مردم دچار فقر هستند. استبداد مطلق، بيعدالتي، ساختار سياسي بدوي و حكومت قبيلهاي، همه و همه، عواملي هستند كه ريشههاي يك قيام عمومي را تشكيل ميدهند.
حكام رياض، به خصوص پس از وقوع قيامهاي مردمي در منطقه، خطر را كاملاً احساس كرده و تلاش نمودهاند با اتخاذ تدابير متعدد، خود را از طوفان قيامهاي مردم و موج بيداري اسلامي درامان نگاه دارند ولي اين تلاشها، نتيجه مورد نظر را براي رژيم عربستان به دنبال نداشته است. سياست حكومت عربستان در داخل بر سركوب گسترده و برخورد با مشت آهنين، با ناراضيان و مخالفان بوده است. در خارج نيز حكام آل سعود كوشيدهاند با تأثيرگذاري بر مسير قيامهاي مردمي، آنها را به سمت و سويي هدايت كنند كه خطري را متوجه حكومت رياض نسازد. لشكركشي آل سعود به بحرين و مداخلات گسترده آنها در سوريه در همين راستا قرار دارد.
به عبارت ديگر، رياض كوشيده است به زعم خود خاكريز را به خارج از مرزها انتقال دهد. حاكمان عربستان در مسير اجراي اين سياست، به حكام بحرين در سركوب غيرانساني و وحشيانه قيام مردم اين كشور كمك كردهاند و در سوريه نيز از تروريستها تا حد ممكن در ريختن خون مردم اين كشور حمايت كردهاند.
با اينحال، اين تدابير حاصلي نداشته و نتوانسته تضميني براي بقاي حكومت عربستان ايجاد نمايد و همين امر، علاوه بر اينكه وحشت را بر خاندان حكومتي عربستان مستولي ساخته، نگراني شديد آمريكا را نيز برانگيخته است. آمريكاييها كه طي دو سال گذشته متحدين منطقهاي خود را يك به يك از دست دادهاند تمام تلاش خود را صرف حفاظت از نظام پادشاهي عربستان كردهاند.
واقعيت اين است كه سقوط رژيم آل سعود با ديگر رژيمهاي عرب تفاوت بسيار دارد و اين امر به خصوص براي آمريكا از اهميتي حياتي برخوردار است. اين اتفاق، تأثيري بسيار مهم بر منطقه خواهد گذاشت و در اولين پيامد، ساير رژيمهاي قبيلهاي و خانوادهاي منطقه را به دنبال خود به سقوط خواهد كشاند. همين حساسيت موجب شده است دولتمردان آمريكائي عليرغم ادعاهاي دموكراسي خواهانه در منطقه، با اينكه در ديگر كشورهاي عربي، از لزوم دگرگوني سخن به ميان آوردهاند در عربستان تنها براي انجام اصلاحات تدريجي توصيههائي كردهاند.
با اينحال آنچنانكه تجربه سالهاي اخير نشان داده است آمريكاييها نيز تا جايي از متحدين منطقهاي خود دفاع ميكنند كه امكان بقاي آنها وجود داشته باشد و به محض اينكه احساس كردهاند اين معادله درحال تغيير است به سرعت پشت متحدان خود را خالي كردهاند.
اين نكته مهم و عبرت آموزي براي سران عربستان است كه حمايت آمريكا و ساير قدرتها نميتواند متضمن دوام حكومت آنها باشد. حكام عربستان بهتر است به جاي سياستهاي كنوني و قدم گذاشتن در جاي پاي همتاهاي ديكتاتورشان در ديگر كشورهاي عرب منطقه، از در سازش با ملت خود برآيند و در برابر خواستههاي به حق آنها تمكين كنند و از سركوب مردم خود، به خصوص اقليت مورد تبعيض قرار گرفته شيعه آن كشور دست بردارند. اين تنها راهي است كه شايد بتواند بر عاقبت كار آنها تاثير بگذارد.