این یار و فرزند صدیق انقلاب اسلامی که مصداق «یکفر بالطاغوت» می باشد، در سراسر زندگانی خویش(به خصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی) در حال مبارزه در جبهه های سه گانه ای بود که در یک سوی آن دوستان خودی(که اگر ناراحت نمی شوند اندکی جهل نیز همراهی شان می کرد) ایستاده بودند و در ضلعی دیگر هنرمندان سینمایی با ژست روشنفکری قد علم کرده بودند و ضلع سوم را پای ثابت ضد فرهنگی های انقلاب اسلامی یعنی مدیران سیاسی فرهنگ تشکیل می دادند.
به گزارش بولتن نیوز، آوینی از جمله رویش های انقلاب اسلامی است که دارای وجود متعددی است و نیاز به بررسی فراوان و عمیق دارد که این روزها سالروز عروج او را به مبدا حقیقت به عزا نسشته ایم و به همین مناسبت به گفتگویی کوتاه با حسین معززی نیا داماد ایشان و سردبیر مجله سینمایی همشهری 24، پیرامون این شخصیت بزرگ پرداختیم که در ذیل تقدیم می گردد.
بولتن:بسیاری از فعالان فرهنگی و سینمایی، آوینی را بنیانگذار و تئورسین «سینمای انقلابی» می دانند. به نظر شما وجه تسمیه این نامگذاری چیست و تا چه میزان درست است؟
من فکر می کنم شهید آوینی به دنبال چيزي به نام سینمای انقلابی نبود بلکه در مفهومی وسیع تر قصد پرسش از ماهیت هنر و سینما را داشت. عده ای که به دنبال نتایج از پیش تعیین شده هستند سعی دارند که این عنوان را به ایشان بدهند اما با نگاه به تالیفات سینمایی ایشان که بالغ بر 1000 صفحه است، ميبينيم که شاید حداكثر 2 بار از تعبير «سینمای انقلابی» استفاده کرده باشند.
شهید آوینی به دنبال تغییر ماهوی در هنر و سینما بودند و البته شكي نيست به عنوان یک انقلابی و کسی که معتقد بود انقلاب اسلامی تنها تغییر در ظواهر نیست، بلكه تحولي در باطن عالم است، به پدیده های مدرن مینگريستند و از اين نوع نامگذاریها پرهیز داشتند. ايشان معتقد بود که اگر ما فرزندان انقلاب هستیم باید با محصولات دنياي مدرن روبرو شویم و با شناخت ماهیت آن دریابیم که چگونه می توان آن را به خدمت انقلاب اسلامی در آورد و بگذاریم این کار خود به خود صورت پذیرد، نه اينكه از پيش اسم بگذاريم و بگوييم سينماي انقلابي ميخواهيم.
شاید نتیجه آنچه آوینی به دنبال آن بود سینمای انقلابی باشد اما خود ایشان این نامگذاری را انجام نداد، چون اعتقاد داشت اين نوع تعابير و القاب خودش مانع درك ماهيت هنر جديد ميشود.
بولتن: هم زمان با این تئوری پردازی ها بود که شاهد حب و بغض های فراوانی نسبت به سید مرتضی بودیم. آیا ریشه اصلی این حب و بغض ها خصیصه های شخصی ایشان بود(کما اینکه عده ای سعی دارند اختلافات ایشان در صدا و سیما و حوزه هنری را اینگونه جلوه دهند) یا همین نظریات جدید در حوزه سینما بود که بسیاری را متوجه خود ساخته بود؟ مانند سخنرانی «سینما مخاطب» ایشان که موجب پرخاشگری جمع شد.
پاسخ دادن به این سوال بحث بسیار مبسوطی را می طلبد که شاید به تنهایی موضوع یک مصاحبه می تواند باشد. اما اگر بخواهم به طور مختصر به آن پاسخ داده باشم باید بگویم که از میان دو گزینه مطرح شده در پرسش شما (خصیصه های اخلاقی و نظریات جدید) مطمئنا تکیه و تاکید اصلی بر گزینه دوم متمرکز است به خصوص تغییراتی که ایشان در دو سال پایانی عمر خود داشتند برای بسیاری قابل تحمل و تحلیل نبود و الا برای کسی که ارتباطات شغلي فراوانی دارد کاملا طبیعی است که با كساني دچار اختلاف در اجرا بشود.
آوینی در دوران دفاع مقدس ظاهر انقلابی تر و متشرع تري داشت. ایشان بخش عمده ای از زندگی خود را یا در جبهه می گذراند یا در گروه جهاد سازندگی تلويزیون، اما پس از پایان جنگ و روی آوردن ایشان به موضوعات نظری و تئوریك بود که از نگاه بعضی افراد، آوینی به انحراف رفته بود.
آوینی پس از جنگ به سراغ دغدغههايي چون نشر کتاب و مجله و گفتگو با اهل نظر رفت و با کسانی حشر و نشر داشت که به اعتقاد عدهاي، افراد «انقلابی» نبودند. ميگفتند کسانی در سوره قلم می زنند و حضور دارند که غيرخودي و غیر انقلابی هستند. روابط جديد آويني و به خصوص حضورش در داوری جشنواره فیلم فجر و حشر و نشر با هنرمندان سينما، بسیاری را بر آشفت که این البته ناشی از سطحی نگری این افراد و عدم درک آنها از شحصیت چند وجهی و تنوع کاری آوینی بود.
گروه دیگری از افراد که به مخالفت با آراء آوینی پرداختند جمعي از روشنفکران بودند که طرفدار گرايش عرفانزده و ضدمخاطب در سینما بودند و برداشت های خاص خود را داشتند که آوینی نیز در همان سخنرانی که به آن اشاره کردید به شدت به آنها حمله کرد.
بولتن: فیلم های مانند «هامون» از جمله آنها بوده است؟
بله! فيلمهايي مثل هامون، نار و نی، نقش عشق، فیلم های مخملباف، کیا رستمی، امير نادري و... همه اینها از جمله این فیلم ها بوده اند.
بولتن: نظر آوینی نسبت به آنها چگونه بوده است؟
مخالف بود و بسیار تند حمله ميكرد! نمی دانم اگر آقای آوینی الان حضور داشتند بههمان شدت موضع میگرفتند یا خیر! اما در آن سالها دلیل این مخالفت تند مشخص بود چرا که در آن سال ها فضای فکری دانشگاه هنر، مجلات سينمايي و محافل هنري همان فضای عرفانزده و روشنفكرانه بود و آوینی به تنهایی و با مجله سوره به صورت تک صدایی به مخالفت می پرداخت و چاره ای جز حمله های تند نداشت تا بلكه صدای او شنیده شود. و به همین دليل است که در سمینار بررسی سینمای پس از انقلاب، آوینی باز هم به فضاي روشنفکری سينماي دهه شصت انتقاد می کند و پس از جلسه نیز همانها به او پرخاش ميكنند.
بولتن: پس با این تفاسیر سه گروه به مخالفت با آوینی پرداختند؛ گروه اول مذهبی هایی بودند که آوینی را با جبهه می شناختند و تغییرات فکری او را تاب نیاوردند گروه دوم روشنفکران سینمایی و گروه سوم نیز مدیران وقت صدا و سیما و حوزه هنری بود.
بله، مشكل پيچيده آقاي آويني همين بود كه همزمان از طرف همه اينها تحت فشار قرار داشت. البته حوزه هنری به نسبت صدا و سیما محیط بهتری برای آوینی بود و آوینی 2 سال پایانی عمر خود را در حوزه فعالیت کرد اما در صدا و سیما حتی دچار مشکلات اداری نیز شد و اختلافاتي شكل گرفت كه در ماجرای مستند «خنجر و شقایق» به اوج خود رسید.
بولتن: با وجود این مخالفت ها و به خصوص زاویه مذهبی ها با آوینی، حضور رهبر معظم انقلاب در مراسم تشییع پیکر ایشان و اعطای صفت «سید شهیدان اهل قلم» به آوینی تعجب بسیاری را برآشفت و حتی این گمان می رود که اگر این نامگذاری صورت نمی پذیرفت معلوم نبود که چه بلایی بر سر اثار ایشان می آمد!
یه نظر شما رهبر انقلاب انقلاب از این نامگذاری چه هدفی را دنبال کردند؟
حضور سرزده رهبر معظم انقلاب در مراسم و دیدار با خانواده شهید و دادن هدیه به خانواده که در همان جا آوینی را سید شهیدان اهل قلم خواندند، بسیاری را مبهوت کرد و نقطه عطف بسیاری از حوادث بعدي بود.
روشنفکران که از ابتدا تکلیف خود را با آوینی روشن کرده بودند اما گروهي از مذهبی ها و حزب اللهی ها که در آن زمان آوینی را خارج از جرگه نظام و انقلاب می دانستند بیشتر مبهوت شدند. اگر لازم باشد روزی فشارها و حوادث مجله سوره را توضیح خواهم داد كه شاهدش بودم و ميديدم چه فضاي تلخ و دشواري براي تداوم فعاليت آقاي آويني درست كرده بودند.
روزنامه هایی مانند جمهوری اسلامی و کیهان در آن روزها به شدت به آوینی حمله کردند و چند مقاله در آن روزها چاپ شد که خطاب به آوینی نوشتند: «آقای سردبیر به خدا هم فکر کن» اينها فرداي انتشار خبر شهادت ایشان نیز تجلیلی از آويني نکردند و بسیار ساده از کنار حادثه گذشتند، اما حضور رهبر معظم انقلاب در روز تشييع، و اعطاي آن لقب اين جماعت را پريشان و گيج كرد، چرا که از خودشان پرسيدند اگر كسي به اندازه ای که ما در روزنامه هايمان نوشتيم دارای انحراف بود، چطور رهبر انقلاب چنین لقبی را به ایشان دادهاند.
اما متاسفانه این اقدام رهبر انقلاب نیز منجر به شناخت صحیح اين عده از شهید آوینی نشد و پس از 20 سال هنوز به این موضوع به درستی فکر نکردند که چرا نوشتههاي شهيد آوینی اینگونه مورد تایید مقام معظم رهبری قرار گرفته.
بولتن: اتفاقا می خواستیم به همین موضوع بپردازیم که آیا پس از 20 سال آثار و آرای آوینی به خوبی شناخته شده است و نیازی به عبور ازآن درک می شود یا اینکه هنوز هم آرای ایشان مهجور باقی مانده است؟
ابدا شناخت درستی از آرای ایشان صورت نگرفته است! اگر آثار و آرای آوینی به درستی شناخته می شد امروز در ساحت اندیشه امکان عبور از آن و رسیدن به افق های جدید هم وجود داشت. شكي نيست كه ما نبايد از آوینی یک قدیس بسازیم و بهدليل لقبی که رهبر معظم انقلاب دادند- که بهشدت بدان معتقد هستیم- از آوینی عبور نکنیم. اما عبور از آويني فقط با خواندن دقيق نوشتههاي او و تامل دربارهي آرا و عقايدش ممكن است. اما بسیاری از سیمینارها و میزگردهایی که امروز پیرامون شخصیت شهید آوینی برگزار می شود نشان می دهد که دوستان همچنان در همان بهت قرار دارند و نتایجی از آرای آوینی می گیرند که مد نظر خودشان است. به جاي شناخت آويني، نظر آوینی را حدس می زنند، چون هنوز وقت صرف مطالعه آثار او نكردهاند.
اگر اين جماعت تنها به این فکر می کردند که چرا رهبر انقلاب چنین لقبی را به ایشان دادند تا به حال به بازخوانی آثار ایشان پرداخته و تلاش ميكردند درک صحیحی از مفاهیمی که ایشان بدان پرداخته، مثل معنای صحیح دموکراسی، مدرنیزاسیون، ماهیت رسانه و... پيدا كنند تا امروز با این مباحث بهتر برخورد كنند. اما همچنان در اغلب مراسمهاي سالگرد ميبينيد همان برخورد رسمی و تشریفاتی وجود دارد كه خاصيتي هم براي كسي ندارد.
بولتن: مدتی است که آثار شهید آوینی در موسسه روایت فتح منتشر نمیشود و به نشر واحه منتقل شده است. علت این انتقال چیست و آیا شایعاتی مانند عدم رضایت خانواده شهید در خصوص ادامه نشر در موسسه روایت فتح به دلیل زوایه پیدا کردن با این موسسه صحت دارد؟
در این خصوص یک جو سازی رسانه ای بسیار بدی علیه خانواده شهید آوینی درست كردند، اما حقیقت ماجرا اين بود که ما از همان ابتدا از نشر ساقی انتظار داشتیم توزیع کتاب در همه كتابفروشيهاي كشور انجام شود تا همه مخاطبان بتوانند به اين كتابها دسترسي داشته باشند. اما انتشارت ساقي نیز به دلایلی چون سیستم معیوب توزیع، عدم پذیرش کتابفروشی ها و...-که بعضی از آنها نیز درست بود- از انجام این کار ناتوان مانده بود و كتابها درست توزيع نميشد.
درنهايت، خانواده وارد عمل شد و پس از دريافت مجوز يك انتشارات خصوصي از وزارت ارشاد، مجموعه آثار ایشان را در نشر «واحه» منتشر کردیم، با چند توزیع کننده بخش خصوصی هم وارد مذاکره شدیم و امروز مخاطبان با مراجعه به اغلب کتاب فروشی هاي كشور، ميتوانند كتابهاي ايشان را دريافت كنند. الان بيش از يك سال است كليه آثار ایشان قابل دستیابی است و اين مشكل حل شده است.