به گزارش بولتن نیوز، ابوالمصطفی در این یادداشت سعی دارد با بررسی نظرات مختلف موافقان حضور و یا عدم حضور خاتمی در انتخابات، با ارائه ادلّه و استدلال به نوعی مخالفان حضور خاتمی در عرصه انتخابات ریاست جمهوری را قانع کند.
وی در این یادداشت می آورد: «به اعتقاد نگارنده - در میدان عمل - «ایدهآل» بیشتر به خیالپردازی نزدیک است؛ و از سوی دیگر بهوجود آمدن فرصت مناسب، پدیدهای نیست که صرفاً مولود متغیرهای بیرونی باشد. بنابر این بهوجود آمدن شرایط مناسب مستلزم ورود به گود و کوشش برای تغییر صحنه و آرایش نیروها است تا درنتیجه آن، شرایط مناسب حاصل شود؛ و طرح این ابهامات برای رد هرگونه استدلال اثباتی جهت تغییر این موازنه، ناکافی بهنظر میرسد.»
این نویسنده معتقد است حامیان و ناقدان حضور خاتمی در انتخابات پیش رو، این موضوع را از دو زاویه متفاوت مینگرند: - اقدامی در چارچوب شرایط نامطلوب جاری؛ و - اقدام جهت تغییر شرایط نامطلوب جاری.
اما وی در ادامه نتیجه می گیرد که این دو گروه مستقل از یکدیگر نیستند و هر «اقدام برای تغییر شرایط نامطلوب جاری»، همزمان «اقدامی است در چارچوب همین شرایط»
ابوالمصطفی در ادامه این یادداشت می آورد: آیا خاتمی کسی هست که درصورت شرکت در انتخابات، در مقابل تخلفها و تقلبهای زیاد ایستادگی کند؟
منظور از ایستادگی خاتمی در مقابل تخلفها و تقلبهای احتمالی، قاعدتاً چیزی است که قرار است منجر به اعتراضات بدنه اجتماعی شود. به باور نگارنده، درصورت شرکت سیدمحمد خاتمی در انتخابات و بوجود آمدن شور اجتماعی پیش از انتخابات، و چنانچه تخلفها و تقلبهای اثرگذاری در نتیجه آرا رخ دهد، لازم نیست خاتمی مردم را به اعتراض خیابانی فرا بخواند، بلکه فقط کافی است بدنه هواداران مردمی آگاهی پیدا کنند که او نتیجه آرا را قبول ندارد و معتقد است تخلفها و تقلبهایی شده که نتیجه آرا را مخدوش کرده است – مسألهای که همچنان درخصوص انتخابات سال ۸۸ اعلام میکند. در این صورت با توجه به شرایط پیشگفته، پتانسیل انواع اعتراضات در عرصه عمومی به خودی خود بسیار بالا میرود و اختلافات میان دولت کنونی و دستگاه حاکم هم میتواند به درز اطلاعات حیاتی درخصوص نحوه ساماندهی و مهندسی احتمالی آرا کمک کند.
نویسنده خاتمی را مهمترین فرد برای حل مشکلات پیش رو می داند و می گوید: «مطمئناً درصورت انتخاب سیدمحمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور، حداقل یکی از روشهای رفع مشکلات موجود بهصورت ناگزیر این است که این بار با تکیه بر جایگاه ریاست جمهوری و آرای مردم، کانونهایی که به هرحال چه بخواهیم چه نخواهیم بخشی از قدرت واقعی را در اختیار دارند، مذاکره مؤثر نماید»
به نظر می رسد در روزهایی که اصلاح طلبان همچنان بر سر انتخاب یک گزینه واحد به اجماع نرسیده اند و اختلاف نظر در جبهه اصلاحات موج می زند، جرس با ارائه این مقاله به ظاهر منطقی و مستدلانه سعی دارد خاتمی را به عنوان بهترین گزینه برای انتخابات ریاست جمهوری پیش رو معرفی کند.
از سوی دیگر احتمال رد صلاحیت سید محمد خاتمی بدلیل حضور فعال وی در فتنه88، از سوی شورای نگهبان چندان دور از ذهن نیست و به نظر می رسد جرس در حال آغاز یک جریانی است که با معرفی خاتمی به عنوان تنها گزینه اصلح اصلاح طلبان و از سوی دیگر رد صلاحیت احتمالی وی از سوی شورای نگهبان، آتش بیار معرکه شود و فتنه ای تازه به بهانه ی عدم تایید صلاحیت خاتمی به راه بیاندازد.
باید منتظر ماند و دید سایر طیف های اصلاح طلبان نیز بر سر گزینه «سید محمد خاتمی» به اجماع می رسند و در بازی «جرس» قرار می یگرند یا خیر؟