به گزارش 598 به نقل از خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛
در سالهای دولت اصلاحات روزنامه ها و نشریات زنجیری سعی در القای برخی
مفاهیم در ذهن و زبان مردم کردند. یکی از این مفاهیم «جامعه مدنی» بود؛
روزنامه هایی که تعبیرشان از مدنی بودن یک جامعه تا قیام علیه خدا نیز
ادامه داشت.
در دو دهه گذشته کتابهای زیادی در زمینه جامعه مدنی نوشته شده است. کسانی
مانند رابرت پاتنام و نئو توکويلیها هستند که شديدا طرفدار جامعه مدنی
هستند و معتقدند که جامعه مدنی مقولهای است که برای عملکرد و پيشبرد
دموکراسی ضروری است. به اعتقاد رابرت پاتنام که معروفترين آنها است و
کتابش به فارسی در مورد سرمايه اجتماعی ترجمه شده، جامعه مدنی موجب تقويت و
نه تضعيف حکومت دموکراتيک میشود.
در مقابل پاتنام و نئوتوکويلیها کسانی مانند ساموئل هانتينگتون هستند. او
بيش از چهل سال پيش کتابی نوشت به نام «نظم سياسی در جامعه در حال تغيير» و
به اين موضوع اشاره کرد، درست در جهت خلاف پاتنام و نئوتوکويلیها که
جوامعی که نهادهای سياسی ظريف و بسيج عمومی بالايی دارند هميشه در خطر
خشونت و هرج و مرج هستند.
رامین جهانبگلو می گوید:«هانتينگتون توصيه میکرد که جامعه مدنی به ويژه
در آمريکای لاتين و آفريقا و خاورميانه تقويت نشود چون به ضرر تحکيم
دولتها است.»
جهانبگلو در ادامه به تعریف جامعه مدنی می پردازد و می گوید: «وقتی از
جامعه مدنی صحبت میکنيم اشاره ما طبيعتا به نهادها و گروهها و افرادی هست
که به طور مستقل و جدا از دولت عمل میکنند. اين سازمانها و نهادها معمولا
خودکفا هستند و خود نهاد يافته. چيزی که به آنها میگوييم ان جی او.
سازمانهای غيردولتی. معمولا دولت خيلی کم به آنها کمک میکند. مانند جنبش
زنان و جنبش دانشجويی و غيره. مگر اينکه سازمانهای غيردولتی دولتی باشند که
به آنها میگوييم جی ان جی او.»
در اينجا هم دستگاههای ارتباط جمعی مستقل مانند روزنامهها و رسانههای
مستقل مهم هستند. از گروههای ديگر میتوان از گروههای مذهبی مستقل و بخش
آکادميک نام برد.
همانطور که اندیشمندان معتقدند جامعه مدنی چند کارکرد مهم دارد که یکی از
مهمترین آنها محدود کردن قدرت دولت است. ساختاری است که با گسترش فکر عامه
(افکار عمومی) در جهت ايجاد دموکراسی و بحث آزادی مدنی اقتدار نهادهای
دولت را کم میکند.
دولت اصلاحات تلاش بسیاری برای ایجاد این جامعه مدنی از خودش نشان داد؛
تلاشی که جامعه را از درون بر علیه دولت (معنای عام آن یعنی جمهوری اسلامی)
بشوراند. طرحی که سعید حجاریان با فتح سنگر به سنگر نظام کلید زده بود.
با توجه به اینکه ساختار حکومتی ایران «جمهوری اسلامی» است و بر پایه
رهبریت دینی اداره می شود برای کم کردن قدرت رهبران دینی و فشار بر آنها در
دوران اصلاحات پروژه روزنامه های زنجیری و توهین و شبهه افکنی در مسائل
دینی در دستور کار جریان اصلاح طلب قرار گرفت.
این جریان به بهانه جامعه مدنی و افزایش نظارت عمومی بر عملکرد دولت شروع
به توهین و شبهه افکنی کرد که اینها گوشه ای از این پروژه اصلاح طلبان در
روزنامه های زنجیره ای بود:
ابراهیم یزدی عضو جبهه ملی و از فعالین سیاسی در برخی روزنامه های اصلاح
طلب ، هفته نامه پیام هاجر مدیر مسوول اعظم طالقانی نماینده مجلس ششم،
فروردین 77:«جامعه ولایی انحصارگر و مستبد است و ارزشی برای تودهها قائل
نیست.»
عبدالکریم سروش هفته نامه مبین، 3/7/78:«حق اطاعت شدن، زاییده و مشروط به
پذیرش مطیع است و الا برای کسی حق طاعتی نیست.»؛ روزنامه صبح امروز،
9/3/78:«حقیقت دین همان تجربه فردی دینی است که در مورد پیامبران «تلقی
وحی» نام گرفته و دین هیچ ارتباطی به امور اجتماعی و سیاسی و حکومتی ندارد،
هر کسی همان قدر دیندار است که به این تجربه فردی رسیده باشد.»
عزت الله سحابی، روزنامه عصر آزادگان، 16/10/78:«آدمها و حتی معصومین(ع)
خود به خود بدون نظارت مردم و به طور اصولی در معرض انحراف هستند.»
عمادالدین باقی روزنامه نگار اصلاح طلب در دوران اصلاحات ، جمهوری اسلامی، 13/2/79:«معتقدم اعدام و قصاص جزء ضروریات دین نیست.»
ابراهیم اصغر زاده نماینده شورای شهر در دوران اصلاحات ، آفتاب امروز،
2/6/78: «اگر مجوز راهپیمایی به هر گروه بر اساس قانون داده شود اشکال
ندارد، حتی علیه خدا...» ویا « اصلاحات ، کیهان، 6/2/77 :«حتی علیه خدا هم
می توان تظاهرات کرد.»
غلامرضا سالار بهزادی، روزنامه صبح امروز، 23/8/78:«تفکر شیعه گری موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است.»
باقر پرهام، هفته نامه راه نو، 3/5/77:«دوران مدرن دوران حکومت و رهبری
عقل است و دین باید به عرصه زندگی خصوصی باز گردد. رهبری ائمه و پیامبر هم
به خاطر آن بود که هنوز مردم آن زمان عقل را مرجع استناد خود قرار نداده
بودند.»
محسن کدیور نویسنده اصلاح طلب در دوران اصلاحات ، ماهنامه کیان، بهمن
77:«ائمه (ع) از دو ویژگی علم غیب و عصمت، برخوردار بودند، اما فقیه هیچ
کدام از این دو را ندارد، لذا وجوب تبعیت ندارد و جامعه هم راهی جز رجوع به
عقل جمعی ندارد. هیچ الگویی در زمان غیبت برای اداره جامعه در دست
نداریم.»
کدیور نویسنده اصلاح طلب در دوران اصلاحات در روزنامه خرداد (متعلق به
عبدالله نوری وزیر کشور اصلاح طلب دوران اصلاحات)، 18/9/77:«دین حکومت
ندارد هیچ روشی را برای نحوه حکومت پیشنهاد نداده است؛ نحوه حکومت را مردم
تعیین میکنند، چون اصل حکومت یک امر عقلانی است، نه دینی.»
مجتهدشبستری، ماهنامه کیان، بـهـــمــن 77:«در مسائل حکومت و سیاست فعل و
قول معصوم حجت نیست. زیرا این قبیل احکام تاریخی و زمانی اند. آنچه در صدر
اسلام بوده باید با قوانین امروز حقوق بشر سنجیده شود. ممکن نیست پایه های
اصلی زندگی سیاسی و اجتماعی انسان بر استنباط از متون دینی مبتنی شود.»
داریوش شایگان ماهنامه کیان، بهمن 77:«ایدئولوژی کردن دین مساوی انتحار
معنوی دین است، حوزه دین از سایر حوزهها جداست و نباید همتای دیگر
قالبهای زندگی بشری قرار گیرد.»
حبیب ا...پیمان، هفته نامه پیام هاجر، 23/9/78، ص6: «قرآن قابل نقد عقلی و
تجربی است و خود قرآن نیز در آیات بسیاری دعوت به آن نموده است.»
جریان اصلاحات با ارائه این مطلب که یکی از اهداف جامعه مدنی «ترفيع،
ترويج و گسترش اشتراک سياسی شهروندان است. و اين مهم است چون جامعه مدنی
وجود دارد برای اينکه ما بتوانيم فرهنگ شهروندی را بسط دهيم تا شهروندان
بتوانند از قدرت بيشتری در برابر دولت بهره مند باشند.» با حمله به نظام می
گفتند: «مردم حق دارند همه مسؤولین را به سؤال کشیده و از آنها انتقاد
کنند حتی اگر آن مسؤول، پیامبر و امام معصوم باشد، بلکه به خود خدا هم
میتوان اعتراض کرد و او را فتنهگر نامید..»( محمدکاظم محمدیاصفهانی،
روزنامه ایران، 24/4/79)
نکته دیگری که اصلاحطلبان در انتخابات سال 88 و 90 بویژه خاتمی برآن تاکید
داشت و این را نیز از کارکردهای مهم جامعه مدنی می دانست «تاکيد بر نهاد
انتخابات، پيشنهاد روشهای جديد نظارتی برای ايجاد شفافيت وگسترش آزادی در
جامعه.» بی بی سی فارسی در خبری که در تیرماه 88منشر کرده است، نظر خاتمی
در خصوص برگزاری رفراندوم را به این بیان منتشر می کند: «توصیه های آقای
هاشمی حداقل هایی است که می تواند فضای عمومی را تلطیف کرده و اعتماد از
دست رفته را برگرداند و من در اینجا نکته ای را اضافه می کنم و به صراحت می
گویم راه برون رفت از بحران فعلی، اتکا به آرای مردم و برگزاری رفراندوم
قانونی است.»
خاتمی طی پیامی ۱۶ آذر ۹۱ را به انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و
علوم پزشکی تهران میگوید: «بازگشت به موازین مورد خواست ملت ما که در
انقلاب ما تجلی داشت به خصوص انتخابات آزاد، فراگیر و سالم در کشور ما است و
این یعنی رعایت حق و حرمت مردم که صاحب اصلی کشور مردم و مملکتاند و
حاکمیت عقلانیت و اعتدال که همه اینها از مسیر انتخابات آزاد به گونهای که
همه گروهها و تشکلها و همه پایندان به اصل عمل در چارچوب قانون اساسی در
آن بتوانند حضور داشته باشند تحقق پیدا می کند.
جامعه مدنی که به دنبال اخلاق نسبی در جامعه است با کنار زدن دین به عنوان
مرجع اخلاقیات؛ تفسیر فرد و اجتماع از اخلاق را مرجع قرار می دهد و در این
بین همجنسگرایی و فحشاء و ... در جامعه نیز به شرط رضایت مجاز شمرده می
شود.
خاتمی و همراهانش در سالهای 76 تا 84 تلاش بسیاری کردند تا جامعه ایران را
نیز به این سمت بکشانند و با راهکار «ایجاد جامعه مدنی» بر علیه «جمهوری
اسلامی» قیام کنند اما به خاطر بافت دینی مردم و اطاعت آنها از رهبران دینی
پروژه خاتمی و همراهانش با شکست مواجه شد.