به گزارش598، به نقل از خبرنگار سیاست خارجی خبرگزاری فارس، لیبی کشوری مهم و دارای موقعیت استراتژیک در شمال آفریقاست که وجود منابع عظیم انرژی و نزدیکی آن به قاره اروپا و همچنین اتصال به سایر کشورهای آفریقایی از طریق صحرای آفریقا سبب شده که تحولات در این کشور 6 میلیونی برای اروپا، آفریقا و خاورمیانه بسیار مهم باشد.
2 سال پیش بود که لیبی انقلابی خونین را آغاز کرد که منجر به سقوط رژیم قذافی شد، اما این انقلاب هنوز به مرحله ثبات و نهاد سازی نرسیده است که همین موضوع مشکلاتی را برای مردم و همسایگان این کشور رقم زده است.
در گفتوگو با «حسین اکبری» سفیر کشورمان در لیبی به بررسی آخرین تحولات این کشور آفریقایی پرداختیم که موضوعاتی از قبیل چرایی تلاش برخی برای تجزیه، علت دخالت برخی کشورهای منطقهای و بینالمللی در امور این کشور، آخرین وضعیت پرونده امام موسی صدر و نیز علت حضور برخی انقلابیون لیبی در بحران سوریه را شامل میشود.
****
فارس: آخرین وضعیت لیبی را چطور ارزیابی میکنید؟ ظاهراً برخی جریانات به دنبال تجزیه یا خودمختاری برخی مناطق لیبی هستند، آیا لیبی در حال تجزیه شدن است؟
اکبری: لیبی در سال 1953 میلادی حکومت فدرالی داشت که از 3 مجموعه جنوب، شرق و غرب تشکیل میشد، اما پس از چند سال به شکست رسید. 2 علت اساسی برای شکست این تجربه وجود داشت؛ اول اینکه پراکندگی جغرافیایی که با نسبت جمعیت لیبی متناسب نیست یعنی حدود 90 درصد جمعیت لیبی در 10 درصد جغرافیای آن که یک میلیون و هفتصد هزار کیلومتر مربع وسعت دارد، سکونت دارند که عمدتاً در شمال و سواحل آن است.
دیگری اینکه، منابع و ذخایر نفت و گاز در لیبی به نوعی است که نمیتوان آن را از هم تفکیک کرد. به عنوان نمونه چاه نفت در یک قسمت است، پالایشگاه در جای دیگر و صادرات از جای دیگری صورت میگیرد که اگر این بخشها از یکدیگر منفک شوند، روند امور سخت میشود.
بخش عمده آب شیرین و منابع نفتی در جنوب است. بخشی از نفت از شرق و بخشی از غرب صادر میشود و اگر بحث تجزیه یا فدرالیزه شدن عملی شود، بحث صادرات نفت با چالش روبرو میشود.
در همان مقطع زمانی هم تصمیم گرفته شد که موضوع فدرالی شدن لیبی را کنار بگذارند و کشوری یکپارچه ایجاد کنند.
تصور میکنم در شرایط فعلی امکان تجزیه لیبی نیست، چرا که شاخصهای آن وجود ندارد. کل جمعیت این کشور 6 میلیون نفر است که چندان تقسیمبندی قابل قبولی را نمیتوان برای آن ارائه داد.
جریاناتی هم که این موضوع را دنبال میکنند، بدنبال آن هستند که حکومت لیبی نه فدرالی باشد و نه مرکزی، هدف این جریان تقسیم اختیارات در کل کشور است تا مانند دوران رژیم قذافی همه قدرت در مرکز متمرکز نشود.
اساساً هر نوع حکومت اعم از مرکزی، فدرالی یا ... باید در قانون اساسی ذکر شده و به آرای مردم سپرده شود. مردم نیز در انتخابات کنگره نشان دادند که زمینه تجزیه لیبی وجود ندارد. ضمن اینکه نظام فدرالی هم به معنای تجزیه و تقسیم کشور نیست که عراق و پاکستان دارای چنین نظامی هستند. در لیبی تلقی از فدرالی این است که لیبی تجزیه شود.
فارس: چه مشکلاتی پیشروی حکومت آینده لیبی وجود دارد؟
اکبری: چند مشکل اساسی وجود دارد. اول بحث توزیع سلاح بین مردم در زمان انقلاب است در دست همگان وجود دارد. دوم عدم شکلگیری سازوکارهای حکومتی اعم از نظامی، امنیتی و انتظامی است. سوم اینکه هنوز در لیبی ساختار حکومتی ندارد و مشخص نیست که نظام لیبی در آینده ریاستی، پارلمانی یا فدرالی خواهد بود.
قذافی 42 سال اجازه نداد که مردم لیبی ساختار حزبی، سیاسی، سازمانی و تشکیلاتی داشته باشند و همه چیز باید از ابتدا آغاز شود. ابتدا باید بنیان حزب شکل بگیرد، سازوکارهایی ایجاد و مجتمعهای مدنی را شکل دهند که این سازمانها و نهادها میتوانند در قوام و ثبات یک کشور تاثیرگذار باشند.
نبود این سازوکارها، عدم توانمندی دولت و نیز وجود سلاح در دست مردم، وضعیت لیبی را بغرنج کرده است. در لیبی برخلاف سایر کشورهای منطقه «انقلاب» شده، در حالیکه در تونس، مصر و برخی کشورها «اصلاحات» صورت گرفت.
برخی کشورها یا بازیگران خارجی به دلیل نیازی که به جامعه لیبی دارند، تلاش میکنند تا از فرصت پیش آمده در این کشور سهمی را از آن خود کنند. لیبی در شرایط کنونی برای برخی کشورها تهدید است و برای برخی فرصت.
اگر یک حکومت دموکراتیک اسلامی در لیبی شکل بگیرد، چالشی برای حکومتهای غیر دموکراتیک خواهد بود و مردم آن کشورها هم به این نتیجه میرسند که میتوانند حکومت دموکراتیک داشته باشند. از طرفی منابع انرژی لیبی، مورد نیاز برخی کشورهای دیگر است که اگر به هر دلیلی این کشور ناامن شود و این ذخایر آسیب ببیند، منافع آنها در معرض خطر قرار میگیرد.
از سوی دیگر لیبی یک کشور ثروتمند است و درآمد خوبی دارد و بسیاری به عنوان یک بازار به آن نگاه میکنند.
فارس: از چندی پیش شاهد اعتراضات مردمی نسبت به دخالت برخی کشورها در لیبی بودهایم. این اعتراضات به کجا رسید؟
اکبری: مردم لیبی دارای گرایشات اسلامی میانه هستند و با اسلام رادیکال چندان موافق نیستند. اگر چه در این هرج و مرج جریاناتی تندرو هم حاکم شدند.
اصولاً مردم دنبال آرامش، سازش، همراهی و همکاری هستند. لیبی با همسایگان خود از جمله الجزایر، تونس، چاد، سودان و نیجریه مشکل چندانی ندارد، اما همسایگان منطقهای نگران آن هستند که سلاحهایی که در لیبی وجود دارد وارد کشورهای آنها شود و خطر امنیتی برایشان بوجود آورد.
لیبیاییها باید این مقطع زمانی سخت را پشت سر بگذارند. آنها تجربه حکومتداری ندارند و ساختارهای گذشته هم از بین رفته و سازوکارهای جدید انقلابی به تدریج در حال شکلگیری است.
به نظرم هرگاه قانون اساسی لیبی تصویب شود، آرامش و ثبات در این کشور حاکم خواهد شد. کنگره وظیفه دارد در طول یک سال تا یک سال و نیم حکومت را شکل دهد و مردم بر اساس قانون اساسی نوع حکومت خود را مشخص کنند، اما الان زمان زیادی گذشته و کسی نتوانسته کاری انجام دهد.
به دلیل هرج و مرج ناآرامیها و فشارهای داخلی که علیه کنگره وجود دارد، دولت، بسیاری از اولویتهای خود را کنار گذاشته است.
باید در این مدت کمیته قانون اساسی تنظیم و تدوین میشد، ولی الان از برنامه عقب هستند و اگر این روند ادامه یابد، بیش از یک سال و نیم طول خواهد کشید که این مقطع زمانی مشکلاتی را رقم میزند. مردم انتظار دارند که هرچه سریعتر به خواستههای خود برسند و تاخیر در نیل به اهداف و مطالباتشان ممکن است شرایط جدیدی را ایجاد کند. ضمن اینکه در لیبی هنوز هم در حال بررسی هستند که حکومت مطلوبشان چگونه باشد تا پاسخ کسانی را که دنبال خودمختاری هستند، کسانی که انقلاب کردند، کسانی که در ساختار گذشته بودند و همچنین مدلهای کنونی را داشته باشد.
از سوی دیگر هرج و مرج و ناامنی موجود، فضا را از کنترل دولتمردان خارج کرده و آنها را وادار به واکنش کرده است. این موضوع زمان شکلگیری حکومت را طولانی میکند که مردم انقلابی را خسته خواهد کرد. مردم به دنبال آزادی، استقلال و حقوق انسانی خود هستند.
امروز تقابلی بین مطالبات مردم، سهم، نقش و خواستههای بازیگران داخلی، منطقهای و بینالمللی را شاهد هستیم، ولی تصور میکنم با توجه به تجربه تاریخی لیبی، مردم به مطالبات خود برسند.
فارس: وضعیت لیبی برای کشورهای همسایه تبعاتی داشته است. از جمله کشور مالی، و همچنین برای کشور سوریه نیز خطراتی به وجود آورده است که اعزام نیروهای تندرو سلفی از جمله آنهاست. این موضوع لزوم توجه جامعه جهانی را به همراه ندارد؟
اکبری: در حال و هوای انقلابی متاثر از پیروزی مردم بر رژیم قذافی، تحولات سوریه هم رخ داد و مجلس ملی انتقالی که یک مجلس خود خوانده بود و از طرف مردم انتخاب نشده بود، عجله کرد و معارضین سوریه را به رسمیت شناخت و مبلغی را برای کمک به آنها اختصاص داد. آنها در بین مردم تبلیغات کردند و کمکهای مردمی زیادی را به سوریه منتقل کردند. سرازیر شدن جمعیت زیادی از پناهندگان سوری به لیبی نیز به طور طبیعی جوانها را تشویق کرد که به سوریه بروند. در آن زمان یک تحلیل بینالمللی وجود داشت مبنی بر اینکه بشار اسد رفتنی است و کشورهای مختلف میداندار موضوع شدند و امکانات هم فرستادند تا این کار سریعتر انجام گیرد. از زمانی که کنگره شکل گرفت، نگاه لیبی به صحنه سوریه تغییر کرد و لیبی که در دوره مجلس انتقالی تنها کشوری بود که معارضین سوری را به رسمیت شناخت، الان جزو معدود کشورهایی است که هنوز هم رسماً معارضه سوریه را قبول ندارند.
از سوی دیگر جمعیت زیادی که به سوریه رفته بود، به دلیل وضعیتی که از نزدیک لمس کرد، متوجه شد که آنچه تصور میکرد متفاوت با واقعیات میدانی سوریه است، بنابراین به لیبی بازگشت. امروز بخش زیادی از جنگجویان لیبیایی از سوریه بازگشتهاند. در آن شرایط و فضا طبیعی بود که یک تصمیم عجولانه گرفته شود، ولی امروز در حال اصلاح آن تصمیم هستند.
لیبی روی مرزهای خود نمیتواند کنترل جدی داشته باشد. همسایگان تلاش دارند تا سلاح و امکانات فراوان نظامی که در دست مردم است از این کشور خارج نشود چرا که لیبی به صحرای آفریقا متصل است و این صحرا، مالی، نیجریه، موریتانی و سایر کشورهای آفریقایی را به یکدیگر متصل میکند.
به همین دلیل لیبی تلاش میکند تا با کمک کشورهای همسایه، امنیت را در مرزهای خود برقرار کند. حتی برخی از مرزها را بسته و مرز نظامی اعلام کردهاند تا بتوانند بر اوضاع کنترل داشته باشند. بسیاری از مرزهای جنوب و جنوب غرب بسته شده، اما تاکنون توفیق چندانی حاصل نشده است.
تا زمانیکه سلاح از جامعه لیبی جمعآوری نشود، این یک امر بدیهی است که ناامنی به سایر مناطق منتقل شود.
یکی از برنامههای مهم دولت، جمعآوری سلاح در این کشور است. راه جمعآوری سلاح توصیه به مردم و همراه و مکمل آن، ابزار قدرت است که دولت بتواند نیات خود را اجرایی کند که این ابزار از جمله ارتش و پلیس است که هنوز ارتش و پلیس مد نظر دولت شکل نگرفته و باید دید این اقدام چه زمانی رخ میدهد.
فارس: اعزام سلفیهای لیبیایی برای سفر به سوریه از طریق ترکیه را چطور ارزیابی میکنید؟
اکبری: این موضوع پنهانی نیست و یکسری کشورها مانند آمریکا، انگلیس، فرانسه و ترکیه به معارضین کمک و از آنها حمایت میکنند، حتی برخی کشورها در جامعه لیبی تبلیغ میکنند تا در سوریه حضور پیدا کنند و به آنها پول و امکانات میدهند. در گذشته یک «تیپ» به صورت سازمان یافته تحت عنوان «لواء الامه» به سوریه اعزام میشد، اما الان به صورت غیر سازمان یافته و انفرادی به سوریه میروند.
با وجود این بسیاری از افرادی که به سوریه رفته بودند، بازگشتهاند؛ زیرا آنچه در سوریه دیدند با آنچه تبلیغات میشد و تصور میکردند در تناقض بود.
فارس: حکومت قصد دارد نیروهای انقلابی را جذب ارتش کند، اما در این راه مشکلاتی وجود داشت. این روند به کجا رسید؟
اکبری: از ابتدا مجلس انتقالی اعلام کرد که انقلابیون بر اساس توانمندیها و سابقه، وارد شده و مسئولیت بگیرند و به صورت فردی جذب شوند، اما گروههای انقلابی اعلام کردند که گروهی میآیند و نه انفرادی. حتی در مقطعی یگانی جذب شدند، اما مشکل این است که در سلسله مراتب نظامی، آموزش، درجه و دانش حرف مهمی میزند، مثلاً از کمیته عالی امنیت که حدود 80 هزار نفر بودند تا کنون 25 هزار نفر جذب شدهاند، اما سایر گروهها چنین نکردند.
این اختلاف نظر باعث شده تا الان دولت به اندازه تلاش خود به نتیجه نرسد و تاکنون تنها حدود 20 درصد جذب شدهاند.
فارس: ترور سفیر آمریکا در لیبی از سوی آمریکا هنوز در حال پیگیری است. این حادثه چه تاثیری بر روابط 2 کشور داشته است؟
اکبری: آمریکاییها هنوز در حال پیگیری موضوع هستند؛ اما در خصوص تاثیر بر روابط باید گفت که تا به حال روابط بین لیبی و کشورهای خارجی از جمله آمریکا چندان نمود نداشته، چرا که لیبیاییها بیشتر درگیر مسائل داخلی خود هستند و روابط خارجی را نه بر مبنای استراتژی، بلکه بر مبنای موضوعات دنبال میکنند.
دولت کنونی موقت است و دولت قبلی نیز حق انعقاد قرارداد نداشت و بیشتر به امور جاری پرداخته میشده است. ضمن اینکه قراردادهای معوقه یا منعقد شده زیادی وجود دارد که هنوز به مرحله اجرایی نرسیده است.
لیبی قانون اساسی ندارد و همواره این سوال وجود دارد که اگر در آینده توافقاتی مغایر با قانون اساسی باشد، چطور باید آن را اجرایی کرد، لذا تا جای ممکن قراردادی منعقد نمیشود.
فارس: از آخرین وضعیت پرونده امام موسی صدر چه اخباری دارید؟
اکبری: «السنوسی»(وزیر اطلاعات رژیم قذافی) تا به حال 2 نوع اظهار نظر داشته است. زمانیکه هیئت لبنانی با سنوسی در موریتانی دیدار داشت یک اظهارنظر کرد و اخیراً نیز موضعی دیگر گرفته است. حتی اگر سخن دوم وی مبنی بر شهادت امام صدر صحت داشته باشد، باید محل دفن ایشان مشخص باشد. معتقدم که این مجموعه سخنان از سوی غربیها مطرح میشود. نقش قذافی در برخورد با امام صدر یک بحث اساسی است و سنوسی هم بیاطلاع نیست. معتقدم که السنوسی خبر درست را اعلام نکرده که یا تحت فشار است یا نمیخواهد مطرح کند.
اخبار منتشر شده درباره امام موسی صدر پیرامون حیات یا شهادت ایشان هیچ یک مستند نبوده که برای رسیدن به یک خبر درست و حقیقی باید پیگیری کرد.
در قضیه امام صدر قطعاً رژیم اسرائیل بینقش نبوده و قذافی هم با این رژیم بده - بستان داشته و نقش و سهم این رژیم را باید به دقت بررسی کرد.
فارس: آیا سیف الاسلام(فرزند قذافی) در این خصوص اطلاعاتی دارد؟
اکبری: سیفالاسلام هم حرفی در این خصوص زد که چندان صحیح نیست. وی گفت امام را شهید کرده و به دریا انداختهاند که این یک ادعای بیاساس است. از آنجا که سیفالاسلام برای به قدرت رسیدن در آینده لیبی انتخاب شده بود، شاید از جریان اطلاعاتی داشته باشد، اما اظهارات وی در راستای پیچیدهتر کردن پرونده امام صدر بود تا این کلاف هر چه بیشتر سردرگم شود.
فارس: وضعیت سیفالاسلام در حال حاضر چگونه است؟
اکبری: وی در «زنتان» تحت نظر است و قرار بود در فوریه محاکمه شود، اما این محاکمه به تعویق افتاد. تعداد زیادی از عناصر اصلی قذافی در زندان به سر میبرند و دولت لیبی اعلام کرده که آنها در همین کشور محاکمه خواهند شد.
فارس: روابط ایران و لیبی در حال حاضر چگونه است؟
اکبری: لیبیاییها الان بشدت درگیر مسائل داخلی خود هستند و به طور منفعل با هر پدیدهای برخورد میکنند. مشکل فساد مالی دارند که رقم آن بسیار بالاست و بعضاً تا 74 میلیارد دلار تخمین زده میشود و 170 میلیارد دلار بلوکه شده در غرب دارند که هنوز نتوانستهاند آن را باز پس گیرند. به قول مقامات خودشان، رسانههای گمراه کنندهای هم دارند که باید آنها را اصلاح کنند.
دخالت بازیگران خارجی برای کسب نفوذ یا منافع نیز برای لیبیاییها مشکل ساز شده است؛ موضوع تشکیل دولت یا قانون اساسی هنوز حل نشده و مشکل امنیت مرزها و امنیت اجتماعی نیز باعث شده که اولویتهای دولت لیبی حل مسائل داخلی باشد تا موضوعات خارجی. بسیاری از کشورها نیز این موضوع را میدانند و منتظرند تا اوضاع لیبی به ثبات برسد و بتوان روابط را تعریف کرد.
سیاست ما کمک به انقلاب و مردم لیبی بوده است تا آنها بتوانند به خواستههای خود برسند و در این رابطه نیز به دولت اعلام آمادگی کردیم و خدماتی را نیز به دولت و مردم دادهایم، اما تا دولت مشکلات خود را حل نکند، نمیتواند در روابط سیاسی و بینالمللی خود استراتژی تعریف کند. خصوصاً اینکه دولت موقت است و ماموریت اصلی آن تنظیم استراتژی روابط خارجی نیست، بلکه تدوین قانون اساسی و به رفراندوم گذاشتن آن است.