"راه آبی ابریشم" که از جمله پروژه های بزرگ و میلیاردی سینمای ایران محسوب می شود به تهیهکنندگی حسن بشکوفه در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و در مهرماه سال 90 اکران عمومی شد که البته با استقبال اندک مخاطبان روبرو و اکران آن با موفقیت چندانی همراه نبود. "راه آبی ابریشم" که داستان آن در مقطع زمانی قرن چهارم هجری میگذرد، اوج تاریخ دریانوردی ایران را به تصویر میکشد.
در این فیلم پرهزینه و پربازیگر که فیلمبرداری آن در جزیره قشم، تهران و کشورهای تایلند و چین انجام شده است، بازیگران مطرحی همچون بهرام رادان، داریوش ارجمند، رضا کیانیان، پگاه آهنگرانی، پیام دهکردی و عزتالله انتظامی به ایفای نقش پرداختهاند. فیلم داستان سفر دو کشتی ناخدا سلیمان (داریوش ارجمند) و ناخدا ادریس (رضا کیانیان) را روایت میکند که برای اولینبار میخواهند مال التجاره بسیار با ارزش خود را از میان دریا عبور داده و از طریق اقیانوس هند آن را به کشور چین برسانند.
"
این در حالی است که پیش از این، دریانوردان جرات گذر از میانه دریا را نداشتهاند و همیشه از کناره سواحل برای رسیدن به مقصد خود استفاده میکردهاند، که این بسیار بیشتر از وقت معمول به طول میانجامید. شازان ابن یوسف (بهرام رادان) که به تحصیل علم نجوم در دارالعلوم شیراز مشغول است و یکی از شاگردان نمونه آنجا محسوب میشود، به پیشنهاد استاد خود شغل کتابت کشتی را میپذیرد و به همراه دو کشتی ناخدا سلیمان و ناخدا ادریس به این سفر دشوار میرود. در این سفر که از خلیج فارس آغاز میشود اتفاقات مختلفی روی میهد و شازان از حوادث و ماجراهای این سفرنامه مینویسد. در میانه راه هنگام توقف در یکی از کشورهای همسایه، ناخدا ادریس بر خلاف قوانین موجود کنیز زیبا رویی (پگاه آهنگرانی) را که اتفاقاً یک شاهزاده فراری ایرانی است را خریداری میکند و این مسئله باعث اختلاف میان ناخدا سلیمان و ناخدا ادریس و همچنین وقوع حوادث دیگری در فیلم میشود.
کارگردان دریاها
"راه آبی ابریشم" آخرین ساخته محمدرضا بزرگنیا کارگردانی است که پیش از این نیز آثار تاریخی برجستهای را بر روی آب، نظیر "کشتی آنجلیکا" و "جنگ نفتکشها" کارگردانی کرده است. کارگردانی که هم قصه و شخصیت و هم تکنیک سینما را به خوبی میشناسد و همواره به یک سبک و شیوه مشخص فیلم ساخته است. شیوهای که با وجود پرکار نبودن، او را به کارگردانی صاحب سبک در سینمای ایران تبدیل کرده است. او همواره در کارهایش به داستان دراماتیک، بازیگر حرفهای، شخصیتپردازی کلاسیک و میزانسن حرفهای اهمیت میدهد.
نشانههایی که همگی در "راه آبی ابریشم" نیز به چشم میخورد. با این همه به نظر میرسد اهمیت این فیلم در نکات دیگری نیز مستتر است. این اثر در واقع یادآور تاریخ باشکوه و پر عظمت ایرانیان در عرصه دریانوردی است. بخشی از تاریخی که به دست فراموشی سپرده شده و حتی در کتابها و منابع تاریخی کشور نیز کمتر به آن پرداخته شده است در این فیلم گنجانده شده که از این نظر کار یگانهای است. از سوی دیگر ویژگی مثبت کار محمد بزرگنیا در "راه آبی ابریشم" این است که تا جایی که توانسته از بیان شعار و پیامهای آموزنده و اخلاقی، عامدانه دوری کند و اثرش را از افتادن به این حیطه برهاند.
"راه آبی ابریشم" از نظر تکنیکی هم یکی از فیلمهای قابل دفاع سینمای ایران است. سکانسهای طوفان و گردباد کاملا باورپذیر از آب در آمدهاند. فیلمبرداری درخشان این اثر هم یکی از نکات قوت این فیلم به حساب میآید و مهارت گروه فلیمبرداری در تمامی بخشهای فیلم به ویژه در بخش جنگ دریایی و جزایر "دیباجات" کاملا محسوس است.
همچنین طراحی صحنه این فیلم نیز بسیار زیبا، جذاب و باورپذیر از آب درآمده و با وجود تنوع مکانها، شخصیتها و اقلیمهایی که در طول فیلم وجود دارد، چیزی از تنوع بصری چشمگیر طراحی صحنه کاسته نمیشود. در طراحی صحنه این اثر به کوچکترین و ظریفترین نکات هم توجه شده و طراح صحنه هیچ چیزی را از قلم نینداخته است نکتهای که در آثار مشابه داخلی کمتر به چشم میخورد. اما آنچه که بیش از هرچیز طراحی صحنه این فیلم را از سایر فیلمهای تاریخی متمایز میسازد این است که از دوره زمانی این فیلم اصولاً چیزی موجود نبوده و همه چیز با تخیل طراح صحنه سر و شکل گرفته است.
پاشنه آشیلی که با هزینه میلیاردی جبران نشد
اما معمولا اینگونه تولیدات بزرگ در سینمای ایران فاقد فیلمنامهای استاندارد و پرکشش بوده که تمام جنبه های این آثار از جمله هزینه های سنگین ساخت پروژه را زیر سوال میبرد. فیلم سینمایی "راه آبی ابریشم" نیز به عنوان یک پروژه به اصطلاح فاخر وطنی از این امر مستثنی نیست. فیلم آشکارا از ناحیه فیلمنامه لطمههای فراوانی خورده است. مسئلهای که شاید در صورت نبود بودجه میلیاردی بزرگنیا در مقام فیلمنامهنویس به مانند تجربههای قبلی خود توجه ویژهتری به آن میکرد و به نوعی در دام بودجه میلیاردی نمیافتاد!
"
خط روایی اصلی فیلم یک سفر دریایی است که نقطه شروع و پایان مشخصی دارد. حد فاصل این دو نقطه را داستانکهایی تقریبا مستقل پر کردهاند و یکی از مشکلات اصلی فیلم همین استقلال داستانکها و منفک بودن شان از یکدیگر است. به گونهای که اپیزودهای مختلف فیلم پیوند دراماتیک با یکدیگر برقرار نمیکنند و در واقع هر یک ساز خود را میزنند. تنوع نشأت گرفته از پراکندگی مضمونهای فرعی، زمانی برای یک فیلم و سناریو امتیاز محسوب میشود که پیوند محکم و قابل قبولی بین این مضامین برقرار شود که این اتفاق در راه آبی ابریشم نیفتاده است. همچنین برای رخدادها و حوادث مقدمه چینی لازم صورت نمیگیرد. نریشنها (گفتار روی متن) هم کمک چندانی به مخاطب نمیکنند. برخی از آنها توضیح واضحاتاند و برخی هم قصه را پیشاپیش لو میدهند. نیم ساعت پس از شروع فیلم کارگردان بیهیچ منطقی به استفاده از گفتار روی متن روی میآورد در حالی که قاعدتا باید این ترفند را از همان فصل مقدمه و دقایق آغازین بکار میبست.
هرچند بزرگنیا در راه آبی ابریشم آشکارا تحت تأثیر فیلمها و سریالهایی است که بر مبنای سفرنامه مارکوپولو ساخته شده و گاه روایت تاریخیاش بیشتر به افسانهها دامن میزند و نیز با وجود برخی کاستیها و ضعفها در تولید این پروژه، اما بازهم بیتردید ساخته شدن فیلمهایی با درونمایههای تاریخی یكی از ضرورتهای سینمای ایران محسوب میشود.