به گزارش پایگاه تحلیلی خبری 598 مقام معظم رهبری در فراز آخر بیانات پر اهمیتشان در حرم مطهر رضوی، اشاره ای به انتخابات ریاست جمهوری امسال داشته و فرمودند:
«آنچه ما برای رئیسجمهور آینده نیاز داریم، عبارت است از امتیازاتی كه امروز وجود دارد، منهای ضعفهائی كه وجود دارد. این را همه توجه كنند؛ رئیسجمهورِ هر دورهای باید امتیازات كسبی و ممكنالحصول رئیسجمهور قبلی را داشته باشد، ضعفهای او را نداشته باشد. هر كسی بالاخره نقاط قوّتی دارد و نقاط ضعفی دارد. رؤسای جمهور ــ چه رئیسجمهور امروز، چه رئیسجمهور فردا ــ نقاط قوّتی دارند و نقاط ضعفی هم دارند. همهی ما همین جوریم؛ نقاط قوّتی داریم، نقاط ضعفی داریم. آن چیزهائی كه امروز برای دولت و برای رئیسجمهور نقاط قوّت محسوب میشود، اینها باید در رئیسجمهور بعدی وجود داشته باشد، اینها را باید در خود تأمین كند؛ آن چیزهائی كه امروز نقاط ضعف شناخته میشود ــ كه ممكن است شما بگوئید، من بگویم، دیگری بگوید ــ این نقاط ضعف را باید از خود دور كند»
نخبگان سیاسی و فرهنگی کم و بیش دیدگاه های خود درباره احمدی نژاد را بیان کرده اند. اما بیان نقاط ضعف او از دید طرفداران پر و پا قرصش و نیز نقاط قوت او از نظر منتقدین سرسختش شنیدنی است. و جالب تر آنکه وقتی این دیدگاه ها در کنار یکدیگر قرار گیرند، تفاوت ها و شباهت های عجیبی را نشان خواهند داد.
لیست جامع خوبی های احمدی نژاد
گفتگو با روانبخش جالب است. از آن جهت که وقتی نقاط قوت احمدی نژاد را می گوید، بدون کم و کاست و با همان حرارت سال 84 و وقتی به سراغ انتقادات می رود، باز هم بدون کم و کاست و با همان حرارت سال 90 است! او با حضور ذهن جالبش، خوبی های احمدی نژاد را جوان بودن، ساده زیستی، مردمی بودن و سفرهای استانی، پرکار بودن، ریسک پذیر بودن، استکبارستیزی، حضور فعال در عرصه های بین المللی و جهانی، سیاست خارجی فعال و نه منفعل، میدان دادن به نخبگان کشور برای رشد علمی و بالا بردن رتبه علمی کشور می داند.
به سراغ بدی ها که می رود، کم اهمیتی به خرد جمعی، تأثیر پذیری از فرد منحرفی به نام م (البته او نامش را می آورد)، بی توجهی به فرهنگ از بُعد نرم افزاری و نه سخت افزاری و ضعف در مسأله اطاعت از ولایت را بر می شمارد. او تأکید می کند که رئیس جمهور بعدی می بایست آن ویژگی های مثبت "خصوصاً جوان بودن" و "سیاست خارجی فعال" را داشته باشد (یعنی منظورش چه کسی است؟!)
"تربیت مدنی" ندارد
اصلاً تصور نمی کردیم رهدار اینچنین دل پری از احمدی نژاد داشته باشد! او ابتدا تذکر می دهد که اینها را بدون تأمل قبلی می گوید و به «روحیه تحقیر دشمنان اسلام و انقلاب» یا «اشداء علی الکفار»، «پرکاری»، «ابتناء سیاست دولت بر آرمان های اول انقلاب» خصوصاً در دوره اول بعنوان محاسن بسنده می کند.
اما به سراغ بدی ها که می رود، «کله شقی» را نام می برد که معتقد است مجموعه ای از پیامدهای منفی را به همراه داشته. از نظر او احمدی نژاد، «اصالت لازم برای کارهای مدنی- سیاسی کلان» را نداشت و اینکه او خود را «آهنگرزاده» می نامد، از این نظر که توانایی درک توده مردم را پیدا می کند خوب است، ولی از سوی دیگر به این معناست که از «تربیت مدنی برای مدیریت های کلان» بهره نبردم. او تصریح می کند که البته این نه یعنی هر کشاورز و آهنگرزاده ای توانایی مدیریت های کلان را ندارد (مثل شهید رجایی که این تربیت مدنی را داشت)، اما الآن داریم درباره کسی صحبت می کنیم که هفت- هشت سال از مدیریتش گذشته و نشان داده که این تربیت مدنی را ندارد.
از نظر او «مدنیت پیچیده» بر روی یک سری سنتها، آداب و حرمت هایی بنا شده که در دوره آقای احمدی نژاد از بین رفت. او فرزندی را مثال می زند که نقد بجایی بر پدرش داشته باشد، اما اصل حفظ حرمت پدر در یک خانواده فوائدی دارد که بیش از زدن آن نقد است. در اینجا هم بسیاری از چیزهایی که آقای احمدی نژاد روی ان دست می گذاشت، واقعاً قابل نقد بود، ولی به این مطلب توجه نداشت که شکستن یک سری حرمت ها، چیزهای مثبت دیگری را هم که بواسطه این حرمت انجام می شد را متوقف می کند.
البته او توضیح می دهد که منظورش از حرمت «بزرگان»، تنها رهبری نیست؛ او معتقد است در دوره احمدی نژاد حرمتی برای هیچ گروه از بزرگان نماند؛ اعم از بزرگان دینی و نخبگان جامعه. احمدی نژاد وقتی از کسی خوشش نمی آمد، او را می شکست و همه اینها از روحیه خودسر اوست که مهمترین نمونه آن، ماجرای مشائی بود.
نقد دیگر او بر احمدی نژاد، عدم دارا بودن ادبیات فاخر متناسب با ریاست جمهوری است که به همان فقدان تربیت مدنی کلان بازمی گردد. تکه انداختن و شوخی کردن برای رئیس جمهور یک حسن است، اما وقتی به قاعده تبدیل شود، عیب محسوب می گردد. شاید این مجلس مستحق همین برخورد احمدی نژاد بود، اما احمدی نژاد «حرمت مجلس» را شکست و قاعده شدن این خطرناک است. اگر احمدی نژاد آنجا متین برخورد می کرد، خود ملت با مجلس تسویه حساب می کردند.
زیباکلام از احمدی نژاد تعریف می کند...
می گوید «دو سه دقیقه بعد تماس بگیرید؛ الان دارم از جلوی پلیس رد می شوم!» اما با اینکه درحال مسافرت با خانواده و در میان جاده است، با حوصله به سؤالمان جواب می دهد. صادق زیباکلام اولاً تأکید می کند که نقاط ضعف احمدی نژاد بسیار بیشتر از نقاط قوت اوست و اظهار خرسندی می کند که بعد از هشت سال، اصولگرایان بالاخره متوجه شدند که آقای احمدی نژاد نقاط ضعف هم دارد! چون تا قبل از اردیبهشت سال 90، احمدی نژاد «معجزه هزاره سوم» بود و تمام سیاست هایش کامل و بی عیب بودند و هرکس به او انتقاد می کرد، اصولگرایان به شدت واکنش نشان می دادند.
اما بعد از اردیبهشت 90 و ماجرای خانه نشینی و تقابلشان با رهبری، اصولگرایان متوجه شدند که ایشان آن ستاره گهرباری که فکر می کردند نیست و دارای نقاط ضعف و اشکالاتی هم هست. درحالیکه خیلی ها از همان سال 84 به نقاط ضعف ایشان اشاره می داشتند.
او سپس شروع به
بیان نقاط ضعف می کند و «اهل مشورت نبودن»، «خودرأی بودن»، «پذیرای هیچگونه
مخالفتی نبودن» و عزل هر کسی به محض مخالفت، حتی در ابعاد وزیر و استاندار، «اهل
برنامه ریزی نبودن» و تصمیم گیری در لحظه، «عدم استفاده از متخصصین و اهل فن»،
«خود را عقل کل دانستن» را بر می شمارد.
تا بدینجا شاید نکته جدیدی بر نظرات قبلی زیباکلام اضافه نشد، اما حالا قصد دارد از احمدی نژاد تعریف کند! او احمدی نژاد را به لحاظ مدیریت اجرایی «بسیار با شهامت و شجاع» می داند و در کمال تعحب اذعان می دارد که او به حوزه هایی وارد شد که نه آقای هاشمی رفسنجانی و نه آقای خاتمی وارد نشدند... او معتقد است هیچ رئیس جمهوری جرأت موضع گیری هایی که او در مقابل مراکز قدرت داخلی گرفته را نداشته است.
به نظر زیباکلام، از نقطه قوت دیگر احمدی نژاد این است که او پای حلقه اصلی و اولیه همکارانش می ایستد (همون حلقه آقای م!) و این صفتی است که آقای هاشمی و آقای خاتمی نداشتند و وقتی به همکارانشان تعرض شد، واکنشی از خود نشان ندادند و اگر هم موضعی گرفتند، بصورت غیرعلنی بود.
لیست پیامکی یامین پور
یامین پور هم برای فکر کردن فرصت می خواهد و جواب را با پیامک می فرستد و نهایتاً «ساده زیستی»، «عدم وابستگی حزبی»، «محروم نوازی» و «اعتماد به نفس» را به لیست روانبخش می افزاید. در لیست بدی ها، او «بکارگیری نیروهای مسأله دار» را به جای همان «آقای م» روانبخش می نشاند و «رفتارهای حساسیت برانگیز و بی مورد»، «اخیراً بازی کردن با احساسات مردم برخلاف خواست رهبری» و «کم توجهی به نهادهای حاکمیتی و تقنینی» را به لیست بدیهای رئیس جمهور اضافه می کند.
لذتی که به گور می بریم!
شاید هیجان انگیزترین و جالب ترین قسمت این مجموعه، پرسش از «بدی های احمدی نژاد» از کسی باشد که مشائی را دربست قبول دارد! مصاحبه های بهمن شریف زاده عموماً با رسانه های حامی دولت بوده است و احتمالاً کسی تاکنون از نقاط منفی احمدی نژاد از او سوال نکرده. ما پرسیدیم و البته آرزوی شنیدنش را به گور بردیم!
او مهمترین ویژگی مثبت احمدی نژاد را «محوریت عدالت» بر اندیشه اش می داند. از نظر او باورها، رفتارها و اندیشه های رئیس جمهور، همگی حول محور عدالت تحقق پیدا می کند و از آنجا که عدالت ام الفضائل است، بعنوان مهمترین محور در میان همه محورها قابل طرح است. شریف زاده «مبنای خاص در نگاه به انسان» را که مبتنی بر «تکریم و کرامت انسان ها» است را ویژگی مثبت دیگر احمدی نژاد می داند و معتقد است این مبنا، نگاه احمدی نژاد را وسیع و با افقی بلند می سازد که می تواند همه انسانها را در این کره خاک ببیند و در نتیجه جهانی بیندیشد.
او معتقد است رئیس جمهور بعدی نباید متوقف در این نکات بماند و باید بلندنظر و آینده نگر باشد و ویژگی دیگر رئیس جمهور آینده که بر اساس این نگاه به انسان شکل می گیرد، «مقیاس جهانی» است. از نظر شریف زاده، اگر احمدی نژاد آغازگر شعار «مدیریت مشترک جهان» بوده، رئیس جمهور بعدی باید این شعار را پیش ببرد و همه برنامه هایش را با مقیاس جهانی طراحی کند. نگاه تکریمانه به انسان و مقیاس جهانی، ویژگی دیگری را پدید می آورد که «مهر جهانی» است و ایران امروز می بایست نسبت به انسان ها در جهان «مهرگستر» باشد به عقیده شریف زاده با این مهرگستری است که ما می توانیم اسلام، یعنی دین واحد حقیقی را جهانگیر کنیم و از همه مردم جهان دلبری کنیم.
بالاخره نوبت به ضعف ها رسید! اما به نظر او منظور رهبر معظم انقلاب از « نکات منفی» که نباید در رئیس جمهور آینده باشد، «هرگونه کمی و کاستی در همین ویژگی ها» است و رئیس جمهور آینده باید در همین ویژگی ها، پیشتر از احمدی نژاد باشد.
در اینجا ما شیطنتمان گل کرد و از او پرسیدیم «از نظر شما، ممکن است فردی وجود داشته باشد که در این ویژگی ها از آقای احمدی نژاد قوی تر باشد؟» او هم به ما یکدستی زد و گفت من معتقدم فردی وجود دارد که حداقل در برخی از این موارد، می تواند جلوتر از آقای احمدی نژاد باشد و این تصریحی است که خود دکتر در مورد این فرد داشته و ایشان را واجد قلبی وسیع، مهربان و پر از عشق به انسانها و دارای نگاه بلند و وسیع جهانی معرفی کرده (یعنی چه کسی را می گوید؟!). از نظر او تصریح احمدی نژاد بر وجود این ویژگی ها در این شخص (؟) به معنای برتر بودن او در این نکات نسبت به خودش می باشد.
خوبی های تبصره دار
محمد صادق کوشکی در سالهای اخیر انتقادات شدیدی را نثار احمدی نژاد کرده و اگرچه نمی توان او را زیرمجموعه جبهه متحد اصولگرایان دانست، در میان پایداری ها هم قرار نمی گیرد. او نکات خود را ناظر به «شخص رئیس جمهور و یارانش» توأم می داند و منظور او از «یاران»، تمام کسانی است که در این هشت سال رئیس جمهور را یاری کرده اند.
او هر نکته مثبت را تبصره می زند؛ «حجم بالای کار» که متأسفانه بسیاری از آنها «فاقد کیفیت و برنامه ریزی لازم» بود، «سرعت بالا در برخی تصمیم گیری ها» که متأسفانه برخی از آنها مورد بی توجهی واقع می شد و برخی از آنها «فاقد کیفیت و نگرش علمی لازم» بودند و مسألهساز می شدند، «حجم کمتر رفتارهای سیاست زده» که البته هرچه به سمت آخر دولت نزدیک می شویم، فعالیت های سیاست زده بیشتری مشاهده می کنیم و در برخی موارد، شاهد «فعالیت های مشخصاً سیاسی کارانه» نامحسوس از سوی دولت بودیم که در عرصه سیاست خارجی، در تضاد آشکار با سیاست گزاری های کلان نظام که از سوی امام و رهبری ابلاغ شده، بودند.
اما از نظر او دولت نکات «مشخصاً منفی» هم داشت (بی قید!) که می توان به «بی توجهی به فرهنگ دینی»، «غرور بیش از حد در شخص رئیس جمهور» که منشاء بسیاری از مشکلات شد، «بی توجهی به قانون» و «بی توجهی به نگرش های علمی در حوزه اقتصاد» اشاره نمود.
سلحشور باز هم پیشروست...
سلحشور در ماجرای فساد سینما، به معنای کامل کلمه «به وسط میدان زد» و البته این به میدان زدن، برایش کم هزینه هم نبود. می دانستیم منتقد احمدی نژاد است، اما انتظار پیشرو بودن او در این مجموعه مصاحبه را دیگر نداشتیم! او به «پرکاری»، «حضور در بین مردم»، «شنیدن نظرات، اعتراضات و نیازهای مردم و تلاش برای رفع آنها»، «تلاش برای بازسازی و ترمیم خرابی ها» و «شجاعت» اکتفا می کند، اما...
اما ویژگی های منفی! «غرور و خودبزرگ بینی» از نظر سلحشور، عمده و ریشه مشکلات احمدی نژاد است. به نظر او رئیس دولت موجود، خیلی باورش شده که کسی است و این آفتی است که خیلی از بزرگان تاریخ را به زمین زده. «عدم حساسیت نسبت به بیت المال» و «آزاد گذاشتن دست اطرافیان در چپاول بیت المال»، «تلاش برای حفظ منافع شخصی و گروهی» و در رأس همه آنها، «مخالفت با رهبری و روحانیت». دولت فعلی گمان می کند که محور همه امور مملکت است و رهبری و روحانیت، ذیل حکومت و زیرمجموعه دولت هستند.
ایراد دیگر «قانونگریزی» دولت موجود است. به نظر سلحشور، احمدی نژاد قانون را هم متغیری از نیازهای دولت تصور می کند و در موارد تعارض قانون با خواست دولت، می بایست قانون به نفع دولت تغییر کند. ایراد دیگر او این است که برای مجلسی که برآیند خواست مردم است، هیچ احترامی قائل نیست و نه برای مجلس، که برای هیچ کس هیچ احترامی قائل نیست. از نظر دولت فعلی، تنها کسانی محترمند که مطیع دولتند و انتقادی هم نمی کنند. اینها چه شهروند باشند و چه مسئول، خوب اند و آنهایی که اعتراضی بکنند، دشمن و مخالف دولت اند.
سلحشور «از متمردین حکومت حمایت کردن» را نیز به فهرست بدی های احمدی نژاد می افزاید و معتقد است چنانچه در داخل حکومت، وزیری، استانداری، فرمانداری کوچکترین انتقاد را به دولت کرده فوراً برکنار شده. کارگردان یوسف پیامبر معتقد است احمدی نژاد حتی پروژه هایی که قبل از این دولت شروع شده را ادامه نمی دهد و به سراغ پروژه های خودش می رود تا همه کارها به اسم دولت فعلی تمام شود.
ایراد دیگر این است که دولت فعلی «بسیار قدرت طلب» است. از نظر سلحشور دولت فعلی فکر می کند حتی اگر شده انقلاب از بین رود، حکومت از هم بپاشد و دشمن بر ما مسلط شود، بایستی به نوعی این دولت استمرار داشته باشد و در رأس قدرت باقی بماند.
تحلیلی عجیب از کسی که انتظار نداشتیم
کافه سینما یک سایت صرفاً سینمایی نیست و هر از گاهی به بهانه یک اتفاق یا صحبت در تلویزیون یا ربط دادن یک موضوع به سینما و حواشی اش، سری هم به سیاست می زند. اما تصور نمی کردیم امیر قادری (منتقد سینما و سردبیر سایت کافه سینما) اولاً بخواهد مصاحبه سیاسی کند و ثانیاً انقدر حرف برای گفتن در این باره داشته باشد! تحلیل او از سایرین متفاوت است و جریان احمدی نژاد را حتی به شکلی غریزی و ناخواسته، و یا آگاهانه، "بخشی از یک شبکه نخبگانی جهانی" می داند که «هیچ گاه خودش را خارج از آن تعریف نکرده.»
به نظر او صحبت کردن درباره امتیازها و ضعف
های احمدی نژاد هنوز زود است؛ زیرا او نه تنها هنوز
کارش تمام نشده، بلکه در ماه های آتی ویژگی های تازه ای را رو خواهد کرد. او پدیده
ای است که هنوز کامل با آن مواجه نشده ایم تا بتوانیم از نقاط ضعف و قوت اش سخن
بگوییم. حساس ترین دوره رئیس جمهور این هشت ساله هنوز نرسیده است، اما «تا به امروز» مهمترین نقاط قوت احمدی نژاد، تلاش های او
در جهت شکل دادن به جریانی مردمی بوده است
که در تاریخ این مملکت بی سابقه است و البته در این روزگار، نمونه هایی هم در سراسر دنیا دارد.
جریانی که می توان آن را در برابر «الگوهای قدیم حکمرانی» یا «الگوهای معمول خیر و صلاح خواستن برای سرنوشت مردم» قرار داد. جریان جدید مردمی در سراسر جهان که اگر بخواهیم آن را در چند کلمه خلاصه کنیم، در همان دوگانه ی معروف «مردم-اشراف» (اشراف در اشکال و زمینه های مختلف آن؛ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و...) خودش را متجلی می کند. احمدی نژاد دارد این مردمی سازی را در سطوح مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دنبال می کند و این جریان جدیدی است که نه فقط در ایران، که در بسیاری از نقاط دنیا در حال دنبال شدن است. جریان ای که ردپایش را می توان در نظریه ها و محصولات فرهنگی تولید شده در گوشه و کنار دنیای امروز دنبال کرد. احمدی نژاد هیچگاه خود را خارج از این گروه، که هدف اش قدرت یافتن مردم است، تعریف نکرده، هیچ منافعی را خارج از این شبکه ی مردمی تأیید نکرده و اغلب مخالفت هایی هم که با او می شود، در همین راستاست. (و این موضوع البته با در نظر گرفتن کلیت حرکت او در این چند سال، قابل درک و شناخت است. و پی گیری مسیر حرکت او در بازه های زمانی کوتاه در این دو دوره ریاست جمهوری، ما را به اشتباه خواهد انداخت.)
به عقیده قادری، مردمی بودن مورد نظر این جریان جهانی و به تبع آن احمدی نژاد، همان تصور رایج از مردمی بودن که در میان ما رواج دارد نیست؛ مردمی بودنی که معمولاً درباره احمدی نژاد گفته می شود، به معنای در کنار مردم نشستن، کنار مردم غذا خوردن، کاپشن آنطوری و لباس آنگونه پوشیدن و از اینطور چیزهاست که معمولاً قرار است او را شبیه به طبقات فرودست کند. این قطعاً بخشی از آن جریان است، اما همه آن نیست؛ شکل دادن به این جریان مردمی، اتفاقا کمتر در حوزه های عمومی اتفاق می افتد و اغلب یک جور تلاش در حوزه های نخبگانی و خاص و مربوط به قدرت است، و حدی از نخبگی نیاز دارد که با این تلقی رایج از مردمی بودن ظاهری احمدی نژاد، خیلی فرق دارد.
از نظر قادری این جریان به هیچ وجه نخبگان را رد نمی کند (و اتفاقاً باهوش ترین آدم ها می توانند آن را انجام دهند) اما بر خلاف نمونه های قبلی سیاسی و اجتماعی و هنری، مسیر حرکتش به سمت قدرت گرفتن طبقه، گروه، مذهب یا اقتصاد خودش نیست. بلکه به سمت محیط های بازی است که گروه های مختلفی از مردم در آن امکان حرکت، تلاش، امکان ابراز فردیت و استعداد و برابری دارند. در این جریان اعتقاد بر این نیست که نخبه وجود ندارد و همه برابرند و مردمی بودنش به این معنا نیست که مردم بریزند در خیابان و شعار دهند و کف بزنند. نخبه های این جریان اما راه را برای شکل دادن به حوزه های قدرتی باز می کنند که در آن مردم روز به روز، سرنخ های بیش تری برای تعیین سرنوشت خودشان در حوزه های مختلف می یابند. جلوه های بیرونی و مسیر حرکتی این جریان را می توانیم کم و بیش در تعدادی از مهم ترین آثار روز سینما ببینیم. از سخنرانی پادشاه گرفته تا نسخه تازه ی بینوایان. این فکر و مسیر به ذهن گروه های مختلفی از نخبگان در این دوره ی تاریخی، در سراسر جهان رسیده است که مسیر آینده تمدن انسانی را خواهد ساخت. تا قبل از این جریان، نخبگان در هر شرایطی ولو با نیت خیر، نهایتاً داشتند به یک طبقه ویژه خودشان شکل می دادند. اما در این سیستم جدید نخبه اتفاقاً خیلی محترم است، اما وظیفه اش این است که کمک کند تا مسیر اقتصاد و فرهنگ و سیاست، هرچه بیشتر مردمی شود تا اینکه در انحصار گروه های خاصی باشد؛ اشتباهاتش را هم در همین مسیر نشان می دهد و خودش را در همین مسیر تصحیح می کند.
به نظر او ضعف احمدی نژاد، میزان انحراف و عدم خلوصش نسبت به این جریان است که باید در تیرماه راجع به آن قضاوت کرد.
ادامه دارد...