اعلام خبر مرگ بن لادن توسط رئیس جمهور آمریکا، برای سیاست سازان آمریکا، سناریوی مرگ در دقیقه نود بود.
مهم نیست بن لادن هشت سال پیش کشته شده باشد یا امروز. چیزی که مهم است زمان اعلام این مرگ است تا نهایت بهره برداری از آن صورت پذیرد.
گسترش حوزه منافع ملی ایالات متحده به سایر کشورهای جهان و سناریو سازی برای توجیه حضور گسترده نظامی در این کشورها با ظهور موج بیداری اسلامی در خاورمیانه و شمال آفریقا با تهدیدات جدی مواجه شده است که لزوم اتخاذ سیاست های جدید را اجتناب ناپذیر نموده است.
سردرگمی تئوریسین ها و سیاست سازان ایالات متحده و صهیونیست در مقابل حرکت های عظیم مردمی در خاورمیانه و شمال آفریقا بقدری محسوس و مشهود بود که نوعی سردرگمی سیاسی را به همراه داشت و به نظر می رسد این سردرگمی سیاسی سرانجام با اعلام اتمام تاریخ مصرف اسامه بن لادن به پایان رسد.
ایالات متحده که در طی سال های متمادی با حضور گسترده نظامی – آن هم با بهانه های مختلف از جمله مبارزه با القاعده و ...- دولت های دست نشانده عرب را مرعوب خود ساخته بود و کشورهایی مانند عربستان و مصر را به ملک طلق خود مبدل ساخته بود با پیدایش موج عظیم بیداری اسلامی، این بار خود را نه در مقابل دولت های دست نشانده که در برابر ملتهایی آزاده خواه مشاهده نمود که حضور نظامی در برابر آن ها نه تنها هیچ موضوعیتی ندارد بلکه نوعی خودکشی سیاسی محسوب می شود.
آنچه امروز برای ایالات متحده و تفکرصهیونیستی حاکم بر روابط جهانی مهم است، حضور در استراتژیک ترین نقاط دنیا یعنی خاورمیانه و شمال آفریقاست. این حضور اگر تا امروز بصورت حضور نظامی گسترده و عمدتانظامی گری بوده است با آغاز و به نتیجه رسیدن امواج بیداری اسلامی، حداقل در عرصه افکار عمومی باید شکلی مردمی تر به خود بگیرد تا بتواند دوام و استمرار داشته باشد.
اعلام اتمام تاریخ مصرف بن لادن در عین حال که در حوزه داخلی می تواند نوعی روان درمانی ملت آمریکا در برابر بحران های اقتصادی را به همراه داشته باشد در حوزه فرا ملی و جهانی می تواند برای سابقه نظامی گری آمریکا - که به دلیل بحرانهای اقتصادی داخلی و تغییر شرایط منطقه ای موضوعیت خود را به تدریج از دست می دهد- جایگزین مناسبی پبدا کند که بتواند از حوزه دولتها وارد حوزه ملت ها شود چرا که تاریخ نشان داد که نظامی گری و مرعوب ساختن دولتها کارایی طولانی مدتی ندارد باید سیاست های جدید را بر اساس شعور ملت ها سازمان داد. و این همان سیاست تسخیر قلب ها و مغزها یعنی جنگ نرم است. جنگی که بدون تحمل تبعات مالی هنگفت ناشی از حضور گسترده نظامی، می تواند ملت ها را تحت انتقیاد خود درآورد.
در واقع می توان اعلام خبر پایان تاریخ مصرف بن لادن را آغاز نوعی دوره جنگ سرد دانست. جنگ سردی با اسلام که حربه های نظامی ناکارآمدی خود را در برابر آن نشان داده است.
چنین به نظر می رسد ایالات متحده با اعلام خبر مرگ بن لادن در نظر دارد حداقل با کاهش بار روانی حضور نظامی خود در منطقه و یا کاهش عملی حضور نیروهای خود علاوه بر کاستن از بار هزینه های سرسام آور حضور نظامی در منطقه، زمینه حضوری جدید از نوع دیپلماتیک، اقتصادی، اجتماعی و ... را فراهم آورد تا با ورود هر چه بیشتر در صفوف مردم، مسیر جریان بیداری اسلامی را به دلخواه و به نفع منافع ملی آمریکا جهت دهد و اجازه ندهد با تداوم صحیح این جریان بیداری، کشورهایی مانند عربستان – یعنی زادگاه وهابیون اسلام ستیز و مهد مدافعان مخلص منافع آمریکا- به سرنوشتی مانند سرنوشت مصر تبدیل شوند.