وحید یامین پور مجری نام آشنای برنامه دیروز، امروز، فردا و مدیر کل سابق دفتر مطالعات فرهنگی مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی است که این روزها بیش از همیشه به تدریس در دانشگاه مشغول است.
وی معمولا از بعد فرهنگی به مسایل روز نگاه می کند و در همین راستا، طی گفتگویی با نسیم، ضمن بازخوانی بسیار از آفتهای فرهنگی سالهای اخیر، به اسیب ها و چالش های پیش رو در این زمینه نیز پرداخته است. وی معتقد است فتنه 88 یک بیماری فرهنگی بود و دولت آتی نیز باید "فرهنگ محور" باشد.
در ادامه گزیده سخنان یامین پور را می خوانید:
- امروز در بررسی وضعیت جامعه باید معترف شد که با یک جامعه رشد یافته روبرو هستیم. این رشدیافتگی نتیجه تجربههای مردم از دهههای بعد از انقلاب است.
-از مولفه های این جامعه رشد یافته میتوان به عمیق شدن سطح تحلیلهای افراد جامعه اشاره کرد؛ چراکه امروز شاهد این هستیم که حرفهای عوامانه کمتر شده و میزان مشارکت مردم در اداره جامعه نیز بالا رفته است.
-دلیل بالا رفتن این میزان مشارکت، حاکمیت یک مدل منحصر به فرد از دموکراسی با عنوان "مردمسالاری دینی" است که امروز در حال تجربه آن هستیم.
-امروز با جامعهای به غایت دینی و معنویتگرا و مسئولیتپذیر مواجهیم.
-مدل توسعه سیاسی که در دوران اصلاحات مطرح شد باعث پایین آمدن میزان مشارکت مردم در اداره امور جامعه بود و مطرح کنندگان این مدل خود بعدها متوجه شدند که این مدل در جامعه ایران جواب نداده است.
-مدل مردمسالاری دینی، مشارکت حداکثری مردم در امور جامعه را در پی دارد.
-رشدیافتگی جامعه البته با پیچیدهتر شدن فضای ذهنی همراه است و رفتارهایی که افراد در جامعه از خود بروز میدهند قابل پیش بینی نیست؛ چراکه افراد تجربههای بسیاری را آزمودند و با نگرشها و سمت و سوهای متفاوتی نسبت به گذشته رفتار میکنند.
-در جامعه رشد یافته امروز دیگر به مانند دورههای گذشته، نسبتها و سوابق انقلابی و انتسابها، مردم را فریب نمیدهد.
- رهبر معظم انقلاب تحلیلشان از فتنه 88 این بود که این اتفاقات و حوادثی که در جامعه رخ داد، ناشی از یک "بیماری فرهنگی" بوده است.
-بسیاری از افراد هستند که دلایل شکلگیری فتنه 88 را با تحلیلهای امنیتی بررسی میکنند و این در حالی است که تحلیلهای امنیتی از فتنه 88 از سطحیترین تحلیلها به حساب میآید.
-"بیماری فرهنگی" در "سبک زندگی" جامعه مفصلبندی میشود.
-در دوره دولت کارگزاران سازندگی که دوره حاکمیت تکنوکراتها بر جامعه بود، این بیماری فرهنگی به اسم مدلهای رئالیستی و واقعگرایی شروع شد و مدیریتکنندگان امور در آن زمان معتقد بودند که مردم از آرمانها و ارزشهایی که انقلاب بر آن استوار بود، فاصله گرفتهاند.
-ما در آن زمان شاهد این بودیم که "این بیماری فرهنگی درمان نشد" بلکه تنها از "صحنه جامعه خارج شد" .
-امروز ما در جامعه با انباشت بیماری فرهنگی مواجهیم که متاسفانه دارویی که همان تئوریها و راهبردها است برای درمان این بیماریها ارائه نشده است.
-امروز عملکرد نیروهای ارزشی انقلاب در راستای مواجهه با این بیماری مطلوب نیست.
-جبهه فرهنگی انقلاب همواره در مواجهه با این بیماریها غافلگیر شده است؛ به عنوان مثال آیا ما از آقای صفارهرندی انقلابیتر داریم که در راس وزارت فرهنگ و ارشاد ما بتواند مثلا سینمای ما را اسلامی کند. حال آیا در چهار سال مدیریت آقای صفارهرندی در وزارت ارشاد سینمای ما اسلامی شد؟ دلیل عدم تحقق آن، "نبود یک پارادایم مشخص" است که جبهه فرهنگی انقلاب در راستای آن حرکت نکرده و همواره "جو زده" با این قضیه مواجه شده است.
-در جبهه ارزشی و فرهنگی انقلاب بسیاری از افراد هستند که در حوزههای مختلف فعالیت میکنند. ولی آیا وظیفه ما در این حوزه تنها افزایش کمی سایتهای خبری و دیگر صنایع فرهنگی است؟ امروز ما به یک پارادایم مشخص برای تحقق اهداف فرهنگی نیاز داریم.
-امروز جریان حزب الله تنها در حال شعاردادن است و همواره به شکل اعتراضی عمل کرده است؛ تا چه زمانی جبهه ارزشی انقلاب باید در موضع اعتراضی رفتار کند؟ این اعتراضها تا یک حدی در جامعه شنیده میشود.
-آن چیزی که امروز ما به آن احتیاج داریم "نظامسازی" است.
-دولتی که در آینده بر سر کار
میآید باید "دولتی فرهنگ محور" باشد و از رویکردهای فرهنگی در اداره جامعه
استفاده کند؛ دولت آینده باید نگاهش به اقتصاد از زاویه فرهنگی باشد.
-امروز به جایی رسیدهایم که نگرشهای سختافزارانه بایستی جای خود را به نگرشهای نرمافزارانه بدهند؛ چراکه رویکردهای سختافزارانه دیگر در اداره جامعه جواب نمیدهد.
-گفتمان جدیدی که امروز باید زمینههای تحقق آن را فراهم کنیم، گفتمانی است که فرهنگی فکر کند.