598 / آنچه به عنوان مهمترين دليل جنگ نرمِ غرب، خاصه در شكل رواني، تبليغاتي آن عليه ايران، ميتوان نام برد، قدرت نرم جمهوري اسلامي ايران است كه به واسطه انقلاب فرهنگي عميق در سال 1979 شكل گرفته و هر روز بر حجم اين قدرت نرم در قالب نفوذ در ملتهاي جهان و بيداري اسلامي افزوده گشته. و البته جمهوري اسلامي ايران در توليد و ايجاد قدرت سخت نيز پيشرفت هاي بسيار چشمگيري داشته كه دستاوردهاي وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح به عنوان مهمترين توليدكننده عزت، قدرت و اقتدار براي ايران اسلامي در رأس اين توليد قدرت سخت با افتخار به پيش ميرود، و در سالهاي اخير توانسته رتبهي استقلال در فنآوري نظامي را براي كشور به ارمغان آورد، دستاوردهاي موشكي وزارت دفاع كه تنها دريك نمونه آن در يك پروسهي 2 ساله تمام مهندسين هوافضاي روسيه را به تعجب واميدارد امروز از مهمترين دستاوردهاي قدرت سخت براي كشور عزيزمان است كه در 2 مانور سپاه و ارتش جهان شاهد همت عالي و كاركارآمد در وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح بود، كاركنان انقلابي و متخصصين متعهد در وزارت دفاع، در اين سالهاي پس از انقلاب با جانودل و با نثار شهداي گرانقدري در مسير توليد قدرت سخت از هيچ تلاشي فروگذار نكردند و بدون ترديد موجبات خشنودي بقيهاللهالأعظم و نايبش مقام معظم رهبري را فراهم كردهاند.
اما بايد همواره خاطرنشان كرد كه اهميت قدرت ايران در جنبه نرم و نامتقارن آن هرگز قابل مقايسه با عنصري ديگر نيست. ملت بزرگ ايران بارها آزموده است كه در يك رويارويي نظامي، اتكاء به سخت افزار نظامي، تنها عامل پيروزي نيست و آنچه اين قدرت سخت را رهبري ميكند اراده، ايمان و هدف مقدس است، نوع استراتژي نظامي كه برخواسته از اين فضاي معنوي است، بسيار تعيين كننده ميباشد. در جنگ 33 روزه، حزبالله با استفاده بهينه از جنگ نامتقارن، با تكيه بر ارادهي معنوي نيروهايش، ارتش اسرائيل را كه پيش از اين درچهار جنگ بزرگ ارتش كشورهاي عربي را شكست داده بود، زمين گير شد.
بدون ترديد امروز هر جاي جهان كه ذرهاي قدرت نرم در قالبهاي همچون جهاد و مقاومت در مقابل استعمار فرانو قد علم كرده توليد فضاي انقلابي و معنوي ايران اسلامي است، قدرت نرم ايران يعني همان چيزي كه حدود 3دهه پس از پيروزي انقلاب به رغم فشارهاي شديد بين المللي، كشور روز به روز در عرصه منطقهاي و حتي بين المللي، نقش مؤثرتري ايفا مينمايد، و بدون شك اگر قدرت نرم نبود، براساس معادلات طبيعي قدرت سخت افزاري ايران، مي بايستي پيش از اين تسليم شده بود.
اسكات پيترسون در مي 2005 در روزنامه گريستين ساينس مانيتور در مقالهاي با عنوان ”قدرت نرم ايران در عراق“، به نقش معنوي مرجعيت شيعه در عراق اشاره كرده و مينويسد: آيت الله سيستاني هرگز با فرماندهان و مقامات آمريكايي كه عراق را اشغال كرده اند، ديدار نكرده، اما به گرمي از مقامات ايران از جمله وزيرخارجه، همچون اعضاي خانواده خود كه سالهاست از آنها دور بوده،استقبال كرد. پيترسون اضافه ميكند؛ آمريكا در عراق قدرت سخت دارد اما ايران قدرت نرم. به همين دليل نفوذ ايراني ها در عراق بيش از آمريكايي هاست.
پرفسور جيمز بيل اسلام شناس معروف آمريكايي در خلال 8 سال دفاع مقدس، در مقاله اي با اشاره به برتري ماشين جنگي عراق در دوره جنگ تحميلي، انزواي بين المللي ايران و حمايت دو ابرقدرت شرق و غرب از صدام حسين مي نويسد: ”نيروهاي رزمنده ايران وظايف خود را با چنان تعهد و دلبستگي انجام مي دهند كه بسياري از امتيازات تكنيكي و تجهيزاتي عراق را خنثي مي كند. در مبارزه براي دفاع از كشور، مذهب، رهبر وانقلاب خود، مردم ايران كراراً تمايل خود را به آخرين حد ايثار يعني پذيرش مرگ (شهادت) درصورت لزوم نشان داده است، واژهاي كه به خوبي در غرب درك نشده است“
حاصل آنكه ميبايست دركنار توليد قدرت سخت اهميتي دوچندان به حفظ و افزايش قدرت نرم در كشور عزيزمان داد، اين اهميت در مجموعههاي توليد قدرت سخت كه نيازمند فضاي معنوي و جهادي است به مراتب بيشتر است، در اين راستا 5 پيشنهاد ارائه ميگردد:
1. قرارگاه سازندگي فرهنگي؛ ميبايست در كنار مجموعههاي بسيار منظم و دقيق با بودجههاي كافي كه در بخشهاي صنعتي و نظامي داريم، قرارگاههاي سازندگي در حوزه فرهنگ ناب اسلامي ايجاد كنيم، در اين قرارگاهها توليد كتاب، فيلم و محصولات جذاب و زيباي فرهنگي به گونهاي گسترده و بدون فوت وقت در ازاء هر تهاجم فرهنگي دشمن شناسايي و توليد ميگردد، خوب است بدانيم كه پنتاگون، وزارت جنگ ايالات متحده تنها در سال 2006 تعداد 250 جلد كتاب را تأليف و به زبانهاي مختلف در كشورهاي هدف توزيع كرد.
2. اهتمام به آموزشهاي مكتبي و عقيدتي؛ خاصه از سوي مديران ارشد و فرماندهان، به عنوان يك تكليف اساسي، اهتمامي بيش از اهميتي كه براي حساسترين جلسات قائليم، چون رهبر فرزانه انقلاب فرمودند مهمترين اقتدار، اقتدار فرهنگي است.
3. تداوم مراقبت مكتبي؛ محدود نكردن اين مراقبتها تنها در حين استخدام و رها نكردن او در طول خدمت و تداوم حساسيتهاي لازمه در مراحل گزينش در ساير مراحل كاري. برخلاف وضع موجود كه سد استخدام به منزله پلي است كه رد شدن از آن نوعي مصونيت در قبال خرده خلافها و كوتاهيها تلقي ميشود.
4. ايجاد فضاي قانونمدار و تهي از تبعيض به عنوان بهترين بستر براي كار فرهنگي و معنوي، عدالت اساسيترين زمينه براي حفظ فضاي معنوياست.
5. يادگيري، تمرين و آموزش ولايتمدار بودن در عمل نه فقط در كلام و حرف، كه البته اين موضوع بدون آموزش و يادگيري محقق نميشود و بدون ترديد جدي نگرفتن كار فرهنگي ناشي از جدي نگرفتن اين جملهي مقام عظماي ولايت است، كه فرمود امروز مهمترين اقتدار اقتدار فرهنگي است.