چهرهسازی انقلابی از چهرههایی که یکی از همراهان تابلودار رژیم پهلوی بودهاند و خدمات زیادی را به پهلوی دوم و علیه مردم ایران انجام دادهاند، یکی از برنامههای همیشگی و سناریوهای ثابت جریان فتنه و اصلاحطلبان است؛ سناریویی که به طور خاص در مورد شخصی با نام «محمد ملکی» پیاده شده و از او یک شخصیت انقلابی و آزاداندیش ارائه کردهاند.
به گزارش رجانیوز، محمد ملکی که امروزه ادعای آزادگی و حقوق بشری وی گوش فلک را کر کرده است و با اخذ پولهای چندین میلیون دلاری و پوندی از منافقین و اربابان انگلیس و آمریکایی آنها روزگار میگذراند، فردی است که در رژیم پهلوی نور چشم ساواک بوده و حمایت همه جانبهای از طرف پرویز ثابتی، مدیر کل امنیتی آن سازمان جهنمی برخوردار بود.
مشارالیه با حمایت ساواک و برای جاسوسی از دانشجویان مقیم اروپا و انگلیس توسط ساواک بورس تحصیلی گرفته و پس از چهار ماه اقامت در لندن به دلیل ضعف علمی و لو رفتن نزد دانشجویان به ایران مراجعت میکند. ساواک برای نامبرده بورس یک ساله در اتریش را نیز فراهم و او را اعزام میکند که معلوم نیست چه تعداد از افراد دیگر را برای ساواک شکار نموده است و تا حدی این خوش رقصیها تداوم مییابد که به عنوان مشاور دانشجویی ساواک مورد استخدام قرار میگیرد.
سرسپردگی وی به رژیم پهلوی به حدی بوده که در مجمع عمومی هیأت علمی دانشگاه تهران پشت میکروفون به استادان اعلام کرد که هر یک دو گل میخک بدست گیرند و مجسمه شاه را در داخل دانشگاه گلباران نمایند. وی که سابقه عضویت در یک سازمان دانشگاهی که ریاست آن با داریوش همایون بوده و در تصمیمات آن شریک بود را دارد، پس از انقلاب رنگ عوض نمود و خود را انقلابی جا میزند تا پست و مقامی بگیرد.
او با تندروی افراطی تعداد زیادی از اساتید دانشگاه را اخراج میکند که موجب هتک حرمت آنها شد و در واقع برای آنهایی که از سابقهاش مطلع بودند. اقدام به پروندهسازی میکرد که در سال ۵۹ این افراطیگریهای وی موجب اعتراض گروهها و طیفهای مستقل شده که در این رابطه به انتشار دو اطلاعیه که توسط تشکلی بنام «جامعه دفاع از حرمت و حقوق دانشگاهیان و دانش پژوهان» در سال ۵۹ منتشر گردیده، اقدام میکند.
در این اطلاعیهها از وابستگی نامبرده به رژیم پهلوی و سوء استفادههای مالی ملکی، همکاری او با ساواک در شکستن اعتصاب اساتید و دانشجویان انقلابی و معرفی دانشجویان انقلاب به آن سازمان برای شکنجه در کمیته مشترک ضد خرابکاری، تلگرافهای حمایتی برای هویدا، دست داشتن در قتل دکتر نادر افشار نادری و شرکت در مراسم کاخ گلستان و تعظیم و تکریم شاه در سال ۵۷ و ۵۶ و تسویه ناجوانمردانه اساتید دانشگاهی بر خلاف منویات انقلاب و دولت وقت مطالبی ذکر شده است.
نامه «جامعه دفاع از حرمت و حقوق دانشگاهیان و دانش پژوهان»
جناب آقای دکتر حبیبی؛ وزیر فرهنگ و آموزش عالی،
همانطور که استحضار دارید و در نامههای قبلی و ملاقاتی که صورت گرفت بنحو عملکرد نابهنجار و ضد دانشگاهی مدیران انتصابی دانشگاهها وقوف حاصل فرمودید، اینجامعه وظیفه خود میداند که یکبار دیگر جنابعالی را در جریان اعمال و رفتار این افراد که در مدت ده ماه از حکومت خود از هیچ بیحرمتی نسبت به دانشگاهها و دانشگاهیان خودداری نورزیدهاند و شئون و اعتبار مراکز علمی این کشور را در نزد مردم ایران و جهانیان از بین برده و کوشیدهاند تا استادان را خوار و ذلیل و بیاعتبار جلوه دهند، قرار دهد و خطر بزرگ و جدی که دانشگاهها بویژه دانشگاه تهران را تبدیل میکند بازگو نماید.
جناب آقای دکتر حبیبی، «جامعه دفاع از حرمت و حقوق دانشگاهیان و دانش پژوهان» بارها خاطر نشان ساخته است که این مدیران مغرض و کینه ورز و سر سپرده نه تنها رسالت سازندگی نداشتهاند بلکه بعلت انهدام و ویرانی که در دانشگاهها ایجاد کردهاند، افراد مخرب و ضد انقلابی میباشند که محققاً با دستور استعمار و استثمار و استبداد که دانشگاهها و دانشگاهیان را سد بزرگ نیل با اهداف منهدم کننده خود میدانند، دست به آنچنان اعمال نابکارانهای زدهاند که میتواند فقط خاطره شبیخونها و یورشهای قبائل تاتار و مغول را در اذهان زنده کند. رفتارهای بیادبانه نسبت به استادان، با بیحرمتی با آنان رفتار کردن و در اتاقهای دربسته توسط افراد نقاب برچهره بنام شورای به اصطلاح تزکیه محرمانه لیست تهیه نمودن و برکناری این سرمایههای علمی را از رادیو و تلویزیون پخش کردن و در مطبوعات منعکس کردن و دانشجویان را علیه آنان به تخریب واداشتن... همه و همه بعلت رسالت ویرانگرانهای است که بر عهده این افراد نهاده شده بود تا این کشور را فقیر و محتاج و نیازمند سازند و مغزهای ارزشمندی را متواری نمایند و به اجبار آنان را بترک دیار و سرزمین خود وادار کنند. جناب آقای دکتر حبیبی، جامعه دفاع از حرمت و حقوق دانشگاهیان و دانش پژوهان مصرانه تقاضا دارد که نکاتی را که در ذیل بدانها اشاره میشود، دستور فرمائید مورد توجه قرار گیرد:
۱- پرونده مدیران دانشگاهها و اعضاء شوراهای به اصطلاح تزکیه و هماهنگی دقیقاً مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد تا این انقلابی نماها آنچنان که هستند شناخته شوند و دلایل اعمال و کردار نابهنجارشان روشن و مشخص شود. به پیوست مقداری از مدارک سرسپردگی مربوط به چند رئیس دانشگاه تقدیم میشود، میگویند در دانشگاه تهران عکس آقای محمد ملکی در حال گلباران کردن مجسمه شاه در داخل دانشگاه بدر و دیوارها الصاق شده است ما مطمئنیم که با بررسی پرونده این مدیران، خود شدیدا دچار اعجاب خواهید شد.
۲- رفتارهای نامطلوب و ضد دانشگاهی این مدیران بزرگترین صدمات و لطمات را به پیکره دانشگاهها و به حیثیت و شرف و آبروی دانشگاهیان وارد آورده است. ترتیبی اتخاذ نمایید که بدانشگاهها و دانشگاهیان اعاده حیثیت گردد.
۳- محاکمه مدیران دانشگاهها و اعضاء ناشناس شوراهای به اصطلاح تزکیه و هماهنگی که از نظر ما دانشگاهیان مجرم و قابل تعقیبند. مطمئن باشید اگر چنانچه شما دست به چنین کار انقلابی و منطقی و معقولی نزنید، سرانجام روزی خواهد رسید که این افراد گمنام ناگهان به مقام رسیده به پای میز محاکمه کشانده شوند و به پاسخگوئی اعمال شنیع و قبیح خود بپردازند و بسزای عملکردهای ناانسانی خود برسند.
۴- چون برکنار اعلام کردن دانشگاهیان توسط این مدیران ضد مردمی و ضد انقلاب برخلاف کلیه موازین و معیارهای انسانی به اخلاقی، قضائی، شرعی و عرفی و اداری بوده است و فقط بمنظور نابود کردن دانشگاهها انجام گرفته است، دستور فرمائید قبل از هر گونه بررسی مجدد پرونده، همه آنان بکار دعوت داده شوند و حقوق معوقهشان را که بر خلاف تمام اصول انسانیت قطع کردهاند و مدت ده ماه است که بزرگترین اختلال را در جای این فرزندان وطن پرست و خدمتگزار راستین ایجاد نمودهاند. پرداخت گردد تا بیش از این از نظر حیثیتی و نظم خانوادگی دچار لطمه و زیان نشوند. ضمنا یادآوری مینماید که در ملاقات دانشگاهیان با جنابعالی، خود شخصا عدم پرداخت را تقبیح نمودید و اجرای مفاد بخشنامه ۱۶. ۹۹۸ مورخ ۱۳۵۸. ۵. ۹ آن وزارت را جزء تعهدات دولت محسوب داشتید که متأسفانه مانند همیشه مدیران دانشگاهها از انجام آن سرباز زدهاند.
۵- پیش کسوتان و صاحبان نام و دانشگاهیان مورد قبول دعوت شوند تا در کمال بینظری و بیغرضی پروندهها را مورد مطالعه و اعمال نظر قرار دهند. این امر محققاً زمانی میسر است که مدیران انتصابی که بوجود آورنده وضع نابسامان و درد آلود کنونی هستند از کار برکنار شوند و پرونده آنان باین محکمه صالح برای رسیدگی سپرده شود.
۶- پرونده کلیه دانشگاهیان بدون استثنا رسیدگی شود و بویژه پرونده مدیران دانشگاهها و افراد شوراهای باصطلاح تزکیه و هماهنگی در ردیف اول قرار گیرد تا واقعیات آنچنان که هست روشن شود.
۷- حق دفاع بدیهیترین حقی است که هر اجتماعی برای افراد خود قائل است این حق را از هیچکس، حتی از مدیران دانشگاهها که مجرمیتشان از نظر دانشگاهیان محرز است، سلب ننمایند تا بدین طریق بر اعمال کسانی که تاکنون صدمات جبران ناپذیری به پیکره دانشگاهها و دانشگاهیان زدهاند مهر صحه نهاده نشود و عملکرد غیرقانونی و ضد انصاف و انسانی مدیران مورد تأئید قرار نگیرد. زیرا آنان هم در اتاقهای دربسته بوسیله افراد گمنام و ناشناخته دست بتار و مار کردن استادان و دانشگاهیان زدند و ضرباتی به حیثیت و شرف آنها وارد کردند که هیچ بیگانهای نسبت به کشور مستعمره خود انجام نمیدهد.
جامعه دفاع از حرمت و حقوق دانشگاهیان و دانش پژوهان برای ارائه هرگونه سند و مدرک و اوراق دفاع مربوط به اعضاء خود آماده است و هر نوع توضیحی را که ضروری باشد با کمال میل ارائه خواهند داد تا هیچگونه ابهامی در هیچ زمینهای وجود نداشته باشد.
بنابراین رسالت شما در زمان حال بسیار خطیر است. اجرای حق و انصاف و مروت و رعایت اصول بیطرفی و اعاده حیثیت به فرزندان دانش این کشور که خود مانع بزرگی در فرار مغزها و استثمار آنان بوسیله بیگانگان است، فقط بوسیله در نظر گرفتن و بکار بردن مواردی مسیر میباشد که در این نامه به صورتی بسیار صمیمانه بازگو شده است. کوچکترین لغزش و تسامحی در رسیدگی دقیق و منصفانه و بینظرانه پرونده دانشگاهیان که باید همراه با دفاع متهمان باشد، گناهی بزرگ و نابخشودنی است که جبران آن بسادگی مسیر نخواهد شد.