598: دكتر محمد سليماني وزير اسبق ارتباطات و از چهره هاي خوشنامي است كه در حال حاضر نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي است.
وي
در گفتگويي با رجانيوز، به ويژگي هاي نامزد اصلح در انتخابات رياست جمهوري
پيش رو پرداخته است كه بخشهايي از آن را برهان نيز منتشر كرده است.
سليماني
معتقد است علاوه بر گفتمان محوري و بر برنامه بودن، جواني و كارآمدي رييس
جمهور آينده نيز بايد مدنظر باشد و در شرايط فعلي تعدادي از افرادي كه
اعلام كانديداتوري كرده اند حائز اين شرايط نيستند.
متن كامل اين گفتگوي خواندني را از نظر مي گذرانيد:
مقام معظم رهبری در ديدار 19 دي
با مردم قم فرمودند "ادارهی مملكت، كار اجرایی كوچكی نیست، بلكه كار
سنگینی است كه بردوش مجریان سطح بالا قرار میگیرد. بنابراین كسانی به
میدان نامزدی بیایند كه این توانایی را در خوداحساس میكنندو كاراجرایی را
بلدند." با توجه به حجم بالای اعلام کاندیداتوری اصولگریان این بیان رهبر
انقلاب می تواند ناظر به چه موضوعی باشد؟
مقام معظم رهبري يك نكته اساسي را مطرح
مي كنند و آن سنگيني كار بر دوش رئيس جمهور است و لازمه آن را توانائي فرد
و بلد بودن كار اجرائي ذكر مي كنند.
لذا هشداري است به افرادي كه در اداره
يك سازمان و مجموعه ناتوان بوده اند و همچنين افرادي كه توان تحمل كار
سنگين را ندارند. الان بعضي افراد مدعي كانديداتوري را رصد كنيد مي بينيد
اينها ديگر بايد بازنشسته شوند و به استراحت نسبتاً مطلق بپردازند.
بعضي از اين افراد با سن بالا توان
اجرائي 20 ساعت كار يا حتي 12 ساعت كار در شبانه روز را ندارند. رئيس جمهور
بايد جوان، پركار، پرتلاش، پرتحرك، با نشاط، سر زنده، سر حال، و داراي
تجربه باشد. خصوصاً رئيس جمهوري كه مي خواهد بعد از احمدي نژاد پركار
بيايد. فكر كنم با اين فرمايش دوستاني كه به مرز بازنشستگي رسيده اند يا از
مرز عبور كرده اند، بايد به اتاق هاي فكر بروند و آنجا خدمت كنند. مردم هم
رئيس جمهور جوان و با نشاط مي خواهند.
ذائقه مردم جوان پسندي است. از طرف ديگر
بيان رهبري عزيز ناظر به افراد كم تجربه است كه آنها هم وقت خود و مردم را
تلف نكنند. خصوصاً كساني كه در عمل نشان داده اند ظرفيت كار و مديريت را
ندارند و با اندك ناملايماتي به هم مي ريزند. البته بايد توجه كرد كه مقام
معظم رهبري براي صلاحيت فردي رئيس جمهور معيارهاي زيادي مطرح كرده اند كه
بايد در جاي خود به آنها توجه ويژه گردد.
با توجه به
مشکلات فعلي و راه حل هایی کلانی که توسط رهبر انقلاب مطرح شده ، چه
پارامترهایی باعث میشود بتوان نامزدی را دارای سطح عالی اجرایی دانست؟ ضمن
اينكه با توجه به اختلافات در جبهه اصولگرایی، می توان به استفاده از
ظرفیت تمام ظرفیت های اصولگرایی در جایگاه خود در تیم آینده دولت پیروز
امید داشت؟
هم چنين تعیین نامزدهای قطعی و
احتمالی توسط جریان های اصولگرا قبل از مطرح شدن سایر شاخصه ها توسط رهبر
معظم انقلاب ، چه هزینه هایی را می تواند برای جامعه اسلامی و اصولگرایان
ایجاد کند؟
در
اقتصاد مقاومتي و در شرايط تحريم نقش رئيس جمهور بسيار محوري و كليدي است.
فردي كه در عمل نشان داده است در مقام حرام خواري اطرافيان، يا بستگان، يا
وابستگان يا حتي ديگران خنثي بوده است و يا با عمل خود آن را ترويج داده
است، نمي تواند در مقابل شرايط سخت مقاومتي دوام بياورد و ممكن است دست ها
را بالا ببرد و تسليم زورگويان شود.
كسي
كه در بزنگاه هاي تاريخ انقلاب اسلامي نظير فتنه سال 1388 ساكت بوده يا
بايد با ذره بين دنبال كلمه اي يا جمله اي خفيف از او در محكوميت فتنه گران
گشت تا شايد پيدا شود يا نشود، كسي كه در يك همچون موقعيت هائي دكان دو
نبش يا چند نبش باز كرده و يا كسي كه حتي با فرياد " اين عمار" رهبري به
خود نيامد، نمي تواند معيارهاي اقتصاد مقاومتي را رعايت كند، اهل پايداري
نيست، او فقط بلد است لابي كند و امتياز بدهد.
كسي
كه در انتخابات پيش رو، در و ديوار را از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق
شهرها از عكس و پوستر خود كاغذ ديواري كند، نمي تواند مدعي ايجاد نظام
اقتصاد مقاومتي باشد. اين فرد فقط بلد است خرج كند و لاغير، آن هم از كيسه
خليفه! خير و بركتي براي مردم نخواهد داشت.
در
پاسخ به بخش ديگري از سوال بايد عرض كنم كه اگر "منشور اصولگرائي" محور
وحدت باشد، بسياري اختلافات از ميان مي رود ولي متأسفانه افراد محور شده
اند. افراد هم تفاوت هاي چشم گير دارند. بايد معيارها و شاخص ها معين گردد و
بر آنها تفاهم شود و بعد اشخاص با آن معيارها و شاخص ها محك بخورند. ولي
بعضي دوستان مي خواهند فرد معين گردد و بعد شاخص ها و معيارها را مطابق آن
شخص چيده مان كنند.
بعضي دنبال بازسازي و بازيابي حلقه هاي مديريتي از هم گسسته دولت هاي سازندگي و اصلاحات هستند تا با هم شريك شوند.
يكي از مشكلات فعلي همين نكته است كه
عده اي عطش آمدن در صحنه را، به هر قيمتي دارند و پديده نسبتاً جديدي است.
از اين كه تشكلها افراد را معرفي كنند حرفي نيست، ولي اينكه خود فرد خودش
را به آب و آتش بزند و اعلام كانديداتوري كند و دنبال لابي كردن بيفتد
مذموم است. چنين فردي خود را مديون هر كس و ناكسي خواهد كرد.
خداوند
رحمت كند حضرت آيت الله خوشوقت را كه به اين مسأله بسيار حساس بود و تأكيد
داشت بايد رفت دنبال افراد توانمند اصلحي كه خودشان شخصاً دنبال گرفتن پست
نيستند. انسان متعجب و حيرت زده مي ماند كه چرا بعضي افراد اينقدر عطش
قدرت دارند؟ اين موضوع ربطي به اصولگرا و غير اصولگرا ندارد. شما در رسانه
ها اين افراد را از جريانات مختلف مي توانيد رصد كنيد كه زير سرشان بلند و
كله شان داغ شده و مي خواهند به هر قيمتي به قدرت برسند و يا در دولت بعدي
سهمي در حد وزير يا معاون بگيرند.
به نظر می رسد مسلط شدن برنامه
محوری و تیم محوری در چارچوب اصول و ارزش ها، می تواند فیلتر مناسبی برای
جلوگیری از حضور متعدد چهره های اصولگریان و وحدت بیشتر این جریان در عرصه
انتخابات باشد. اساسا چرا اصولگرایی بیشر دچار شعار زدگی و شخص محوری است؟
مطمئناً بايد يكي از معيارها برنامه
باشد. البته برنامه بر اساس گفتمان مهم است و بايد قيد بياورد و جنبه شعاري
نداشته باشد و بعداً قابل مطالبه باشد. معمولا عرصه انتخابات عمدتاً دچار
شعار زدگي و شخص محوري مي شود و كسي هم راه كاري عملي براي پرهيز از اين
موضوع پيدا نكرده است. بديهي است نقش رسانه ها مهم است.
متأسفانه عمده رسانه هاي موجود به نحوي
گرايش و وابستگي به يكي از جريانات دارند و عملاً كشور موفق نمي شود بحث
برنامه محوري را جايگزين فرد محوري كند.
بيماري ديگري هم وجود دارد و آن تخريب
رقيب است. شما الان رسانه هاي مختلف را نگاه كنيد. چگونه ناجوانمردانه به
جبهه پايداري و اعضاء آن مي تازند و از هيچ تهمت و افترا و دروغي هم ابا
ندارند. اگر چه اين تخريب هاي ظالمانه موجب شده و مي شود تا مِهر جبهه
پايداري بر دل مردم بيشتر بنشيند و روز به روز به صورت فوج فوج به طرفداران
آن افزوده شود.
آیا سهم دهی به گروه های دارای
وزن اجتماعی و اعلام کابینه و تیم دولت (بر اساس همان سهم دهی) می تواند
وحدت پایداری را ایجاد کند یا می توان ادعا نمود که وحدت پایدار در گرو
وحدت حول گفتمان حضرت امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب به عنوان جانشینان امام
معصوم خواهد بود و نخبگان باید به تبیین مواضع ایشان بپردازند تا نظریه
پردازی های خودشان؟
تجربه نشان داده است كه در امور مديريتي
كشور تقسيم سهام مديريتي و سهام طلائي بين گروههاي سياسي خير و بركتي براي
مردم نداشته است. آب و ناني براي عده اي داشته است كه خورده اند. تجربيات
دولت سازندگي و دولت اصلاحات نشان داد كه نبايد به اداره كشور به صورت سهمي
نگاه كرد و الاّ عدّه اي حرام خور مي شوند و وقتي حرام خور شدند به جان
ملت و نظام و رهبري مي افتند.
شما
ملاحظه كنيد عمده كساني كه خودشان را از قطار انقلاب اسلامي پياده كردند
آنهائي هستند كه دست به بيت المال و جيب مردم بردند. اصل اين نظام مقدس است
و هر گروهي بخواهد سهم طلبي كند مردم مقابل آن مي ايستند.
لذا
بجاي وحدت، تفرقه و دعوا درست مي شود كه اين يكي مي گويد سهم من كم است و
آن ديگري سهم خود را افزايش مي دهد و دعوا پايان ناپذير مي شود و آنچه بر
زمين باقي مي ماند كار و خدمت براي مردم است. گفتمان انقلاب اسلامي همان
گفتماني است كه امام خميني و مقام معظم رهبري بيان كرده اند و بسيار شفاف و
زلال است. اتفاقاً آنهائي كه دنبال مدل تقسيم سهم هستند مي خواهند اين
گفتمان را آلوده كنند، براي آينده خودشان.
گفتمان امام و رهبري و انقلاب اسلامي يك
بسته كامل و جامع است. نخبگان بايد ادعاها، رفتارها، عملكردها، بيانيه ها و
شعارها را با اين گفتمان محك بزنند و به اطلاع مردم برسانند. اين وظيفه
نخبگان است كه متأسفانه فعلاً كمرنگ است. البته يك دليل آن انحصار رسانه اي
است. مردم اين گفتمان را بارها تجربه كرده اند، نفع آن را برده اند، با آن
آشنا هستند و به آن عشق مي ورزند. ولي نخبگان نبايد بگذارند كساني زلال
بودن آن را گل آلود كنند.