عاطفه صادقی
قضایای روز سه شنبه در استادیوم آزادی و مسائل پیش آمده در ورزشگاه فولادشهر مبنی بر برخورد فیزیکی نیروی انتظامی با حامیان مردم بحرین، همچنین مسائلی که منجر به لغو تجمع بانوان در حمایت از بیداری اسلامی شهر اصفهان شد، ایضا دستگیری و بازداشت دانشجویان مشهدی در مقابل نمایندگی عربستان و... قضایایی است که همیشه پیرامون تحرکات جریانهای ارزشی در دفاع از مبانی امام(ره) و انقلاب وجود داشته است.
در واقع جریان حزب الله مسیری را میپیماید که در سیکل اداری، اجرایی و انتظامی، با موانع جدی روبرو شده تا جایی که حوادثی مانند برخورد تاسف انگیز استادیوم آزادی را رقم بزند.
سوال این است؛ دلیل وقوع چنین حوادثی چیست؟
آیا جریانهای حزب اللهی عموما جوان که بی دریغ و ایثارگرانه وارد چنین فضایی میشوند به خطا رفته اند؟
ایراد از سازو کار مدیریتی، اجرایی و اداری است؟
یا مدیران و افراد حاضر در سمتهای مختلف با مبانی امام و انقلاب بیگانهاند و فقط به ارتقای شغلی و گذراندن دوران مسولیتی آرام و بدون حاشیه میاندیشند و حاضر به پرداخت هزینه برای اعتقادات و مبانی اصلی نظام نیستند؟
صورت مسئله چنین است؛
بسیجیان، نیروهای ارزشی و امت حزب الله مسیر خود را میروند، مسولان و نیروی انتظامی مسیر خود را و این وسط همیشه فرصتهایی که قابل استفاده ترین فرصتها برای بیان سخن انقلاب اسلامی به جهان است، میسوزد. چه باید کرد که ساماندهی بین این تشکلها، افراد و جریانهای ارزشی، مسولان و دست اندکاران به گونه ای رقم بخورد که ضمن استفاده و برداشت از فرصتهای پیش آمده، احترام و حرمت این نیروها حفظ شده و مانند دفعات قبل شاهد درگیری، ایجاد کدورت، دلسردی و هرز رفتن پتانسیل نیروهایی این چنین بیدریغ و با انگیزه نباشیم؟
اینکه سردار احمدی مقدم و آقای ساکت مدیر باشگاه سپاهان، هر کدام از آزادی عمل برای شعار دادن دراستادیوم دم بزنند و در عمل بار دیگر حوادث روز سه شنبه ورزشگاه آزادی در فولادشهر تکرار شود یا اعضای ستاد مردمی حمایت از بیداری اسلامی اصفهان متهم به تندروی، کار کردن برای انتخابات و تهدید شوند، اگر چه در شکل و قالب متفاوت است ولی نتیجه یکی است؛
کتک خوردن، توهین شنیدن، دلسرد شدن و حذف نیروهای ارزشی از صحنه!
همچنین به این نتایج اضافه کنید تاثیر روانی دیدگاه جامعه، خانواده و اطرافیان جوان سرشکستهای را که به جرم حمایت از بحرین با سرو صورت خونی نزد خانوادهاش باز گشته و مورد اعتراض قرار میگیرد یا دلسردی تلاش بی وقفه برای برگزاری یک برنامه و سپس متهم شدن و توهین و...
البته انتخاب یک گزینه قطعی از بین احتمالهای مختلف و رسیدن به پاسخ پرسش این یادداشت، کار دشواری است، چرا که این مسأله، مسأله امروز و دیروز نیست.
رهبر معظم انقلاب اسلامی از پیشروی بیداری اسلامی تا قلب اروپا سخن میگویند و در همان روز، بهترین و مؤمن ترین جوانان این کشور به دلیل حمایت از مردم مظلوم بحرین در تهران و اصفهان آماج توهین و تحقیر و ضرب و شتم قرار میگیرند.
شاید اگر در قضیه بازداشت دانشجویان مشهدی یک همفکری و مطالبه جدی برای بازنگری و رفع این مشکل طرح میشد، امروز کار به اینجا نمیرسید؟
مقام معظم رهبری ضمن ارج نهادن به چنین اقدامات آرمانگرایانه ای در بیاناتی چنین راهگشایی میکنند:
«کار خدايي همدلي است. يک نفر يک کاري دارد، مسئوليتي را بر عهده گرفته، ديگران بايد کمک کنند تا کار را خوب انجام دهد. اگر ضعفي داشت، به او تذکر دهند؛ اما نگذارند او تضعيف شود. اين کسي که اين عَلم را بر دوش کشيده، بلند کرده، همه بايد کمکش کنند؛ يکي عرقش را پاک ميکند، يکي بادش ميزند. اگر ديدند که در نگه داشتن عَلم دارد اشتباه ميکند، راهش اين نيست که يک مشتي هم به پشتش بزنند، خودِ او و عَلم را سرنگون کنند. راهش اين است که کمکش کنند اين اشکال برطرف شود؛ اين نکته را بايد همه توجه کنند، بهخصوص کساني که در عرصهي سياست و در عرصهي فرهنگ و در عرصهي رسانه و در عرصههاي گوناگون نقش و حضوري دارند.»
امام خامنه ای (حفظه الله) در ديدار جمعي از مداحان و ستايشگران اهلبيت (عليهمالسّلام) 4/4/87
ای صاحب نظران عرصه های فرهنگ و سیاست، ای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ای سازمان تبلیغات اسلامی، ای شورای هماهنگی، ای وازرت ارشاد و نیروی انتظامی و ای همه مسولان استانی و شهری
شما که خود در دوران دانشجویی و طلبگی دهها تجربه اینچنینی را پشت سر گذاشتهاید، آیا وقت آن نشده تا با اتخاذ یک سیاست کاربردی، همه جانبه و ترسیم یک سازو کار صحیح، چنین حرکات ارزشی و در راستای مبانی امام و انقلابی را پوشش داده و از بروز چنین مشکلاتی جلوگیری کنید؟
چرا باید پتانسیل نیروهای ارزشی برای دفاع بی دریغ و آرمانگرایانه صرف کاغذ بازیهای اداری و پاس کاریهای مسولان شود؟
چرا مسولان مومن و خدوم جمهوری اسلامی حاضر به پرداخت هزینه برای مبانی و آرمانهای انقلاب نیستند؟
چرا سازکار و سیاستی کلان طراحی نمیشود تا چنین اقدامات و برنامههایی در قالب آن قابل پیگیری و پیاده شدن باشد تا نهاد "الف" طبق سلیقه خود تأیید نکند و نهاد "ب" طبق قانون و سلیقه خود رد؟
تا کی قرار است جوانان ارزشی قربانیان این ناهماهنگیها و نبود طراحی ساختاری مناسب و کلان باشند؟
منبع:رجانیوز