روايت كرباسچي از فتنه گر بازداشتي

598 به نقل از کیهان: غلامحسين كرباسچي كه برخلاف تصميم حزب كارگزاران حاضر نشد از موسوي حمايت كند و به ستاد كروبي پيوست در مصاحبه با روزنامه زنجيره اي اعتماد گفته است: ديروز يك جواني را ديدم كه معلوم بود جوان تند و احساسي بود كه در ستاد مهندس موسوي هم خيلي نقش فعالي داشت و بعدش هم زندان رفته بود و بعد هم حكم تعليق مفصلي گرفته بود.

 خيلي تصادفي هم او را ديدم و گپي زديم. ديدم خيلي جالب است كه او مي گويد چند نوع اصلاح طلبي داريم. اصلاح طلب منفعل، اصلاح طلب معتدل و اصلاح طلب تندرو و خيلي جالب بود كه اين جوان مي گفت به نظر من اصلاح طلب معتدل در حال حاضر مي تواند فعال باشد. يعني حتي بچه هاي تند افراطي هم به اين نتيجه رسيدند و اين مسئله را بايد به فال نيك گرفت.

خبرنگار اعتماد از كرباسچي مي پرسد «كليد واژه هايي نظير حاكميت دوگانه و نظير آن كه اصلاح طلبان به كار بردند اين تلقي را در نهادهاي حاكميتي ايجاد كرد كه آنها صراحتاً خواستار تغيير ساختاري هستند كه نظام بر پايه آن بنا شده است. اين مواضع باعث شد اعتماد بخش مهمي از نظام نسبت به آنها از بين برود.

اگر خود را جاي طرف مقابل بگذاريد حاضريد دوباره به اين جريان اعتماد كنيد؟» و كرباسچي گفت: من در زندان كه بودم با برخي از اين آقايان بوديم. دفترچه اي داشتم كه حرف هاي آنان را مي نوشتم و بسيار متأثر مي شدم بعداً كه آقاي خاتمي گفت هر 9 روز يك بحران درست كردند من دست نوشته اي كه در آن كلمات اين دوستان جناح چپ را نوشته بودم نگاه كردم.

 ديدم كه هر 9 روز خود اينها يك كلمه جديد در فرهنگ سياسي اختراع مي كردند كه الان همان كلمات عليه خودشان به كار گرفته مي شود يعني نوعي بدآموزي ماندگاري درست كردند كه هركس به قدرت رسيد از آن عليه منتقدين و مخالفانش استفاده كند. وقتي امثال آقاي گنجي كه هزينه هم دادند اصطلاحاتي نظيري عاليجناب سرخپوش و سياهپوش را باب كردند عليه شخصيت هايي تخريب صورت گرفت كه در زمان خود ما مجبور شدند به آن شخصيت ها برگردند. يعني جايي را خراب كردند كه روزي مي خواستند زير آن بنشينند.

وي مي افزايد: همين چندي قبل رفته بوديم بازديد آقاي زيدآبادي. اگر چه او عضو ادوار دفتر تحكيم وحدت است و همه او را به عنوان يك چهره افراطي مي شناسند اما من ايشان را جزو منطقي ترين و معتدل ترين آدم هاي كشور مي دانم. يك مطلب مهمي را ايشان مطرح كرد كه تفكر خيلي مهمي است اگر به آن توجه شود. آقاي زيدآبادي مي گفت كه من در دوره زندان مي نشستم و فكر مي كردم طرف مقابل ما اگر جاي ما بودند چگونه درباره ما فكر مي كردند.

 او مي گفت سوابق و شاكله فكري افراد را هم در نظر بگيريد. مثلاً روحاني اي كه همه چيزش از اسلام و روحانيت است و همه منطقش بايد با مباني ديني سازگار باشد و ايده حاكميت دين و قرآن را بايد در سطح جهان مدنظر داشته و دارد و به انقلابيوني مانند اقبال لاهوري، ابوالعلاي مودودي و سيدقطب مصر و عبده داشته است و همه اينها علاقه مند به اين مسئله بودند كه يك روزي حاكميت دين و قرآن را حكمفرما بكنند و حالا يك امكاني فراهم شده و اقتداري به وجود آمده است بايد در جهت اعتلاي حكومت دين حركت كند و در اين ميان اگر ببينند كه يك عده اي در حال ضربه زدن به اين دين هستند يا به نوعي در اين كار كه تبليغ حكومت ديني است مشكل تراشي و مشكل سازي مي كنند چه بايد بكنند؟ اين نگاه خيلي مهم است.

يادآور مي شود چند روز پيش نيز احمد پورنجاتي عضو فراكسيون مشاركت در مجلس ششم با انتقاد از تندروهاي عبداله نوري، به روزنامه بهار گفته بود: آقاي عبداله نوري زماني كه دفاعياتش را براي روزنامه خرداد مي نوشت به من گفت اين دفاعيات را بخوان، به آقاي نوري گفتم شما بايد الان تصميم بگيريد.

 اين چيزي كه نوشته ايد به عنوان دفاعيات براي روزنامه خرداد مفهومش اين است كه خداحافظ حاكميت و اگر يك مقدار بخواهيم بدبينانه تر برخورد كنيم خداحافظ انقلاب! تصميمات را بايد درست بگيريم نمي شود آن طوري تصميم بگيريم و قبلش در بازنگري قانون اساسي از ولايت مطلقه دفاع كنيم يا در دوره چهارم مجلس را برگزار كنيم بعدها گارد اصلاح طلبي ويژه بگيريم.

 من در دفتر رهبري بودم از آقاي نوري تجليل مي شد كه چه مرد مدبري است بعد يك دفعه آقاي نوري رسيده به اين جا. اين است كه ته ماجرا مردم مي گويند اين رفتارها اصالت ندارد و فقط براي رسيدن به قدرت است. مردم بايد دلشان پاك شود كه هدف كنش اصلاح طلبان كسب قدرت نيست.