حضرت صدیقه و جبران تمام موانع و ظلمت ها
مقاومتي كه حضرت صدیقه سلام الله علیها در مقابل دستگاه باطل كردند، راه رسيدن به مقام نورانيّت و معرفت را بر همهي امت كوتاه كرده است؛ آن چنان که اگر رسالت پیامبر(ص) هدايت همهي امت به سمت خداوند متعال بود، آن كسي كه جبران همهي موانع و تاريكيها و ظلمتها را كرده و جلوی دشمنان حضرت ایستاد، فاطمهي زهرا سلام الله عليها بود. «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ (112) وَ لِتَصْغى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِيَرْضَوْهُ وَ لِيَقْتَرِفُوا ما هُمْ مُقْتَرِفُون». (اينچنين در برابر هر پيامبرى، دشمنى از شياطين انس و جنّ قرار داديم؛ آنها بطور سرى سخنان فريبنده و بىاساس (براى اغفال مردم) به يكديگر مىگفتند؛ و اگر پروردگارت مىخواست، چنين نمىكردند؛ (و مىتوانست جلو آنها را بگيرد؛ ولى اجبار سودى ندارد.) بنا بر اين، آنها و تهمتهايشان را به حال خود واگذار! (112) نتيجه اين خواهد شد كه دلهاى منكران قيامت، به آنها متمايل گردد؛ و به آن راضى شوند؛ و هر گناهى كه بخواهند، انجام دهند) خداوند متعال در مقابل هر پيامبری يك دشمني قرار داده است. اين دشمن يك همآورد نیز هست؛ بنابراین آن شياطين جني و انسي كه در مقابل وجود مقدس نبي اكرم(ص) شيطنت و إغواگري ميكنند، رئيس همهي شياطين و سرآمد و محور همه هستند. در روايات ما از این شیاطین نام برده شده است. در بعضي از روايات نام شياطيني كه با انبيای اولوالعزم گذشته درگير بودند آورده شده است. در مورد پیامبر(ص) نیز شیاطینی ذکر شده اندكه دشمنان خاص نبي اكرم (ص) هستند و با حضرت دشمني ميكنند و به تعبير آيات قرآن و روايات معصومين عليهم السلام، نتيجهي دولت آنها ظلمت تاريخي است« وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها »- وبه شب، آن هنگام که زمین را بپوشانند - در روايات به دولت آنها تفسير شده است.
سرآغاز درگیری با جبهه نفاق، بعد از رسول الله(ص)
در مقابل، خداوند متعال به پیامبر گرامی اسلام نور وجود مقدس فاطمهی زهرا سلام الله علیها را عطا کرده است و بر طبق رویات ما، این وجود مقدس حقيقت ليله القدري است كه خداوند متعال به وجود مقدّس رسول الله(ص) عطا كرده و باعث کوتاه شدن راه دعوت به سوي خداي متعال شده و موانع و دشمنيها با ايشان دفع شده است؛ به این شکل که سرآغاز درگيري با جبههي باطل و جبههي نفاق بعد از رسول الله (ص)، وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله عليها است. امير المؤمنين عليه السلام مأمور به صبر هستند؛ شيعيان اندکی هم كه گرد حضرت باقي ماندند مأمور به صبر هستند چون رفتن آنها در اين شرايط به ثمر نخواهد نشست. آن كسي كه مقاومت و مقابلهاش، مسير تاريخ را روشن ميكند و حجت را بر همه تمام ميكند، فاطمهي زهرا سلام الله عليها است؛ آن هم با آن مقاومت سنگين و عجيبي كه ايشان در اين مدّت بسيار كوتاه داشتند؛ يعني در يك دورهي كوتاه 75 یا 95 روزه كاري كردند كه راه جبههي تاريخي ظلمت را سد كردند و تمام تلاش دستگاه ابليس را که محور شيطنت، استكبار و طغيان در مقابل خدا هستند، سد كردند.
هدایت بشر در پرتو نور فاطمه ی زهرا(س)
ایشان با این کار، عالم را نوراني كردند و هيچ انسان مؤمن و موحّدي نيست، مگر اينكه در پرتو اين نور، به سوي نبي اكرم (ص) ميرود. اگر اين نور نبود، راه همهي عوالم به سوي نبيّ خاتم(ص) و به سوي اميرالمؤمنين عليه السلام بسته ميشد. هر كسي به سوي حضرت هدايت شده، از بستر فاطمهي زهرا سلام الله عليها است؛ بنابراین آن كساني كه چشمهایشان را به روی اين دورهي 75 تا 95 روزهی تاريخ ميبندند و حوادث اين مدت را ناديده ميگيرند، بدون تردید در قدم اول از اميرالمؤمنين عليه السلام، در قدم دوم از نبي خاتم (ص) و در قدم سوم از خدا جدا ميشوند. تنها چراغي كه در دل اين ظلماتی كه اوليای طاغوت در عالم ايجاد كردند ميدرخشد و عالم را روشن ميكند، فاطمهي زهرا سلام الله عليها است. انوار ائمهی معصومينعلیهم السلام از اين نور جلوه كرده و راهي به جز فاطمهي زهرا سلام الله عليها به سوي آن انوار نيست. آن كسي كه مبارزهي جدي صديقهي طاهره و مقاومت او را در مقابل ظلماني كردن تاريخ نبيند، ظلمت خود او را فرا خواهد گرفت؛ بنابراین كساني كه چشم¬هایشان را بر اين نور بستند، با تمام ادّعايي كه داشتند و با تمام عبادت و رياضتي كه انجام دادند زمينگير شدند و صفشان را از صف رسول الله (ص) و صف اميرالمؤمنين عليه السلام گردید.
خطبه ی افشاگر حضرت زهرا(س)
حضرت زهرا(س) بعد از رحلت رسول الله (ص) خطبهي غرّا و بينظيری خواندند، که در آن كاملاً آشكار است كه حق كدام سمت و باطل كدام سمت است اما حتی يك نفر از او حمايت نكرد! روشن است که اگر با وجود این افشاگریها كسي چشمش را بر روی اين چراغ بست خود به تاريكي رفته است. اگرچه از نزديكان پیامبر بوده باشند.
با آن احاديث عجيبی كه در مورد آنها جعل شده، چهگونه می شود كسي اشتباه نكند؟!
«ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِه »، یعنی در يك قلب دو محبّـت نميگنجد پس نمیتوان محبت اهل بیت و دشمنان آنها را در یک قلب جمع کرد، بلكه بايد صف خود را روشن كنيم. آنهايي كه چشمهایشان را نسبت به صديقهي طاهره سلام الله علیها بستند، از حقيقت دين جدا شدند و آنچه كه پذیرفتند يك پوسته و يك نفاق است و این همان كاري است كه دشمن انجام داده است. حقيقت و باطن دين ولايت وليّ الله است. حقيقت دين، تجلّي ولايت خداست. اما عدهای نسبت به اين حقيقت، چشم خود را ميبندند. کسانی که مقابل حضرت صدیقه طاهره (س) قرار گرفتند نیز چنین كردند و باطن دين را از دين گرفتند و تنها يك پوسته براي دين باقي گذاشتند و اینکار را از طریق جا انداختن «حسبنا كتاب الله» انجام دادند در حالی که پیامبر تأكيد داشتند که: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي. كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ » ؛ یعنی دين با ولایت تمام ميشود؛ باطن دين چيزي جز ولايت ولي الله نيست و حقيقت توحيد از طريق تولّي و تبري حاصل ميشود.
جدایی از فاطمه زهرا(س) جدایی از خدا و رسول
این مبارزهای است كه همهي حجتهايش تمام شده است؛ از حمایت کردن تا مقاومت كردن در كوچه، تا خطبه خواندن و تا جوانمرگ شدن حضرت و پنهان بودن قبر او همه آياتي هستند كه صديقه طاهره سلام الله عليها آنها را برای مبارزه خود تدبیر کردند. مثلا رحلت ایشان در سنين جواني يك رحلت طبيعي نيست این رحلت، رحلتي است كه به درخواست خود حضرت و دعاي خود ایشان رخ داده است. روایاتی در کتاب شریف کافی هست که بر این نکته تاکید دارد که معصومين عليهم السلام، نوع مرگشان را خودشان انتخاب ميكنند. دلیل رحلت و شهادت اين صديقهي شهيده در جواني این است كه حجّت با او تمام شد.
طبیعی است کسانی که چشمهایشان را در مقابل اين چراغ بستند، از باطن دين كه ولايت است جدا شدند. اين جدايي، جدایی از خدا و رسول اوست و ديني كه باقي ميماند دين نيست. اين همان است كه سیدالشهداء(ع) میفرمودند «النَّاسُ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِم » ؛ ديني که در آن به اسم خدا و خلافت رسول الله (ص)، وجود مقدس سيد الشهداء عليه السلام را به شهادت ميرسانند و بعد از آن جشن ميگيرند. اين چه ديني است؟ اين دينداري صد بار از كفر بدتر است! اين نوع دینداری محصول چشم بستن به نور صديقهي طاهره سلام الله عليها بود.