سرویس بین الملل پایگاه 598 - اگر چه برخی تحلیلگران کلیات مذاکرات قزازستان را فاقد نتیجه مطلوب قلمداد کرده بودند اما شاهد بودیم که بر خلاف گفتگوهای پیشین، لحن امریکا اندکی ملایم تر شده و دیگر از تاکید بر تعلیق کامل فعالیت های هسته ای خبری نبود. با این وجود وضعیت خاص منطقه و جهان باعث شده تا نتیجه مذاکرات آینده در هاله ای از ابهام قرار داشته باشد. به طوری کارشناسان مسائل سیاسی عنوان کرده اند پایان ماه آوریل زمانی است که مشخص می شود آیا دیپلماسی برای حل و فصل مسئله هسته ای ایران مناسب خواهد بود یا خیر.
اصرار ایران بر استفاده از توان و علم داخلی برای تامین اورانیوم مورد نیاز در مصارف صلح آمیز، اعلام ساخت 3 هزار سانتریفیوژ جدید و پرسرعت تر، و کار بر روی یک رآکتور آب سنگین مجزا که از نظر غرب می تواند برای تولید پلوتونیوم مورد استفاده قرار گیرد بر مذاکرات روز دوشنبه –بین مقامات سطوح پایین تر- و همچنین بر مذاکرات دیپلمات های عالی رتبه در ماه آوریل سایه انداخته است. و آنچه شرایط را پیچیده تر می کند سفر قریب الوقوع امریکا به فلسطین اشغالی است که به نقل از رسانه ها، حول محور مسئله ایران و سپس سوریه و صلح در منطقه برنامه ریزی شده است.
اما نباید از خاطر برد 1- امریکا که با توجه به مشکلات اقتصادی عدیده مخصوصا بدهی های سنگین خارجی، توان درگیر شدن در جنگی دیگر را ندارد بارها از پذیرش گزینه نظامی مورد تاکید اسرائیل در مواجهه با ایران شانه خالی کرده است. چیزی که امریکا بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز دارد ثبات در مراودات بین الملل است که این کشور را تا حدی از منجلاب بدهی های اقتصادی خارج خواهد کرد زیرا هرگونه بی ثباتی و ناامنی در مناطق استراتژیک جهان بر اقتصاد کل دنیا تاثیرگذار خواهد بود. 2- از طرفی ادامه تحریم های اقتصادی ایران نیز در درازمدت به ضرر اقتصاد ایالات متحده تمام می شود زیرا بنا به اقرار گاه و بی گاه اقتصادانان امریکایی، ایران و کشورهایی که خواهان تعامل اقتصادی با او هستند سرانجام برای فرار و تخفیف تاثیر تحریم ها راهی برای دور زدن آنان پیدا می کنند؛ بدین ترتیب و با توجه به صغری و کبرای فوق دور از ذهن نیست که وقتی هم گزینه نظامی و هم تحریم اقتصادی کارایی موردنظر کاخ سفید را نداشته باشند، 5+1 به حداقل برخی از خواسته های برحق ایران تن در دهد.
اما باید دید ایالات متحده تا چه می تواند مقابل اصرار متحد اصلی و یا به عبارتی ارباب خود، اسرائیل مقاومت کند. رژیم غاصب صهیونیستی علاوه بر مشکلات داخلی از قبیل نارضایتی فراگیر عمومی از وضعیت اقتصادی و برخی مسائل اجتماعی که منجر به رشد روند مهاجرت معکوس از این سرزمین شده در سطح بین الملل نیز با مشکلاتی مواجه است که کمتر به آنها پرداخته شده است.
به عنوان مثال چندی پیش فرانسه (یکی از کشورهای عضو گروه 5+1) به یک تبعه فلسطین که به دخالت در ترور وزیر توریسم اسرائیل در سال 2001 متهم و به حبس ابد در زندان های اسرائیل محکوم شده بود، تابعیت افتخاری فرانسوی داد. این کار که خشم اسرائیل را برانگیخته بود باعث شد تا در روابط بین فرانسه و این رژیم خلل وارد آید. البته این تنها مثالی خُرد از وقایع متعددی است که نقش آنها در رویدادها و تعاملات بین المللی صهیونیست ها تاثیرگذار بوده است.
وال استریت ژورنال در مطلبی برنامه هسته ای ایران را به ساعتی تشبیه کرده که زمان به صدا در آمدن زنگ آن در کشورهای مختلف متفاوت است. زنگ این ساعت در برخی کشور به خاطر شرایط و نوع رابطه شان با ایران دیرتر و در برخی کشورها زودتر به صدا در خواهد آمد. در این مطلب آمده است عقربه های این ساعت برای اسرائیل -که بیشترین احساس خطر را از ناحیه ایران دارد- سریع تر از هرکشور دیگری در حال چرخشند و چیزی تا به صدا در آمدن زنگ ساعت نمانده است. به همین دلیل حتی همین لحن اندکی ملایم تر غرب در مذاکرات قزاقزستان نه تنها اسرائیل را راضی نکرده بلکه آوریل پیش رو را به زمانی دلهره آور برای وی تبدیل کرده است.
نیویورک تایمز که یکی از رسانه های تحت استیلای صهیونیسم است در مطلبی که حاکی از عصبانیت شدید آنها از بی اثر بودن تحریم ها بر ایران بود نوشت: ”ایران را با بلندپروازی های هسته ای خود تنها بگذارید. تحریم ها هیچ نتیجه ای ندارند بلکه تنها افرادی را در داخل ایران آزار می دهند که موافق ما هستند. فقط به ایرانی ها بگویید اگر یکی از سلاح های هسته ای شان به خارج از این کشور برسد تحمل نخاهیم کرد!" (نقل به مضمون)