به گزارش 598 به نقل از سرویس سیاسی هم اندیشی،
چندی پیش یکی از چهره های سیاسی کشور، در مصاحبه ای نتایج برخی نظرسنجی
های انجام شده را طرح نمودند و با اشاره ناقص به نتایج فوق، تنها به
ادعاهای تامل برانگیز ذیل اشاره نمودند:
الف) هیچ جریانی بیش از ۲۰ درصد آراء را به خود اختصاص نداده است.
ب) آقای هاشمی و خاتمی و قالیباف بیشترین آراء را به خود اختصاص داده اند.
ج) مجموع آرای اعضای ائتلاف ۱+۲ از ۳۰ درصد کمتر است.
اگرچه
ادعاهای یادشده قابلیت تطبیق بر برخی نظرسنجی ها را داراست ،اما تحلیل
دقیق نظرسنجی آدابی دارد که لازم است مورد توجه شخصیت ها و جریانات سیاسی
قرار گیرد چرا که در غیر اینصورت این تحلیل های غلط ، طعمه مناسبی برای
تصمیم گیری های غلط سیاسیون و اتفاقاتی نظیر سال ۸۸ خواهد بود. در این خصوص
موارد ذیل قابل ذکر است :
۱- نظرسنجی ها از دو رکن اساسی ۱-سنجش و
۲-تحلیل، تشکیل شده است که رکن اول (سنجش) شامل دقت در صحت جامعه آماری و
نحوه تنظیم و اجرای پرسشنامه بوده و رکن دوم (تحلیل یافته های نظرسنجی)
وزنی کمتر از سنجش را نداشته و حتی در جوامعی مثل جامعه ایران با پیچیدگی
ها و مختصات خاص اجتماعی و روانشناسی ویژه خود، می توان ادعا نمود نسبت به
کلیه مراحل مقدماتی نظرسنجی ارزش بیشتری می یابد.
بر این مبنا اگر
تحلیل کننده نظرسنجی با مختصات اجتماعی سیاسی جامعه ایران آشنایی نداشته
باشد در تحلیل به بیراهه خواهد رفت. این مساله بخصوص در مقطع فعلی که هنوز
گزینه های انتخاباتی مشخص نشده اند اهمیتی دوچندان می یابد.
علاوه بر
این برخی تحلیل های غیرواقعی درباره نظرسنجی ها می تواند در احیای برخی
جریانات تنش زا با نظام موثر واقع شود و آنها را طلبکار نماید.
۲- در نظرسنجی های انتخاباتی از گرایش افکار عمومی به دو گزاره ۱- جریانهای سیاسی و ۲- افراد و شخصیت های سیاسی سئوال می شود.
معمولاً
در ایام قبل از انتخابات تعدد افراد احتمالی نامزدی در انتخابات، باعث
تقسیم گرایش ها و آرای افکارعمومی در بین نامزدهای متعدد می شود بطوری که
در نظرسنجی های چند ماه قبل از انتخابات که نامزدهای نهایی مشخص نیستند و
بخصوص ویژگی های خاصی که مقطع فعلی در تعدد نامزدها دارد این پراکندگی در
حد زیادی مشاهده می شود.این نکته حائز اهمیت است که در مقطع فعلی هم شاهد
تعدد افراد مختلف در عرصه انتخابات هستیم و هم تعدد در گروهها و جریانات
مختلف سیاسی مشاهده می شود.
بر این اساس و در خصوص پایگاه رای افراد و
شخصیت ها (جدا از جریانات سیاسی) – با ملاحظه پراکندگی وسیع آراء- طبیعتاً
افرادی در صدر نظرسنجی ها قرار می گیرند که دارای پیشینه تاریخی سیاسی ،
رسانه متناسب و پایگاه تثبیت شده اجتماعی (جریان اجتماعی) می باشند. با ذکر
این نکته است که آرای آقایان هاشمی و خاتمی در صدر برخی نظرسنجی ها قرار
گرفته است ، اما نکته قابل توجه در تعداد این پایگاه رأی است که به زحمت به
عددی بین ۱۲ الی ۱۵ درصد می رسد. چنانچه در برخی از این نظرسنجی ها که
اتفاقاً مورد استناد برخی قرار گرفته است آقایان هاشمی در بهترین وضعیت ۱۵
درصد، خاتمی ۱۳ درصد و قالیباف ۱۲ درصد آرای افکار عمومی را به خود اختصاص
می دهد که اتفاقاً وزن قابل توجهی در عرصه انتخابات نیست.
در تحلیل این
گزاره ها بر خلاف ادعای یادشده (در صدربودن هاشمی و خاتمی) این دو شخصیت
سیاسی حداقل پایگاه رای را دارا هستند. چرا که با توجه به سابقه سیاسی و
جایگاه تاریخی و پیشینه عملکردی هاشمی و خاتمی ، هر دو دارای پایگاه تثبیت
شده اجتماعی هستند و نمی توان متصور بود با ورود هر یک به انتخابات این
پایگاه اجتماعی افزایشی داشته باشد. چرا که اظهار تمایل پاسخگویان به این
دو شخصیت سیاسی، منوط به حضور هاشمی و خاتمی در انتخابات و ارائه برنامه
های انتخاباتی نیست. چرا که همانطور که گفته شد پایگاه اجتماعی این دو نفر –
بر اساس ذهنیت تاریخی پاسخگویان- تثبیت شده است.
بر این اساس بر خلاف
ادعای یادشده هاشمی و خاتمی دارای کمترین پایگاه اجتماعی می باشند و پایگاه
اجتماعی قالیباف نیز منوط به مولفه هایی نظیر نتایج ائتلاف ۲+۱ ، حضور
رقبای دیگر جریان اصولگرایی و نامزد احتمالی دولت می باشد. اما وی دارای
پایگاه تثبیت شده اجتماعی حداقل ۱۲ درصدی بر مبنای عملکرد در نیروی انتظامی
و شهرداری است که نسبت به هاشمی و خاتمی قابلیت افزایش بیشتری دارد، اما
این افزایش منوط به نتایج ائتلاف، رقبای اصولگرا و دولت می باشد.
همچنین
در خصوص آرای جریانهای سیاسی که ادعا شده است هيچ کدام بیش از ۲۰ درصد
آرایء را به خود اختصاص نمی دهند نیز باید گفت بر مبنای سه جریان اصلی
دولت، اصولگرایان و اصلاح طلبان در مقطع فعلی تقریباً جریانات کلان کشور
وزن برابری را در انتخابات دارند. البته سقف آرای اصلاح طلبان نسبت به دو
جریان دیگر(دولت و اصولگرایان) پایین تر است و در بهترین شرایط به حدود ۲۵
درصد می رسد.
۳- در بین نامزدهای احتمالی انتخابات، شخص هاشمی
دارای بیشترین ظرفیت منفی در بین پاسخگویان است. بطوری که وی در نظرسنجی
های متعدد با ۲۰ تا ۳۰ درصد آرای منفی در صدر گزینه هایی قرار دارد که
پاسخگویان اظهار داشته اند قطعاً به آنها رای نمی دهند.
۴- در خصوص
گزاره دیگر، بر خلاف ادعایی که مجموع آرای نامزدهای ائتلاف ۱+۲ کمتر از ۳۰
درصد ذکر شده است اتفاقاً مجموع آرای نامزدهای این ائتلاف در نظرسنجی های
متعدد بین ۳۵ تا ۴۵ درصد می باشد. اما به نظر می رسد همانطور که نامزدهای
محترم این ائتلاف، در تحلیل جمع بندی این آراء به اشتباه اساسی دچار شده
اند ، منتقدان ایشان نیز همین راه را رفته اند. یکی از نکات اساسی در خصوص
ائتلاف ۱+۲ که مورد توجه برخی صاحب نظران سیاسی (خطاهای استراتژیک در
ائتلاف ۱+۲ / تحلیل پرویز امینی) نیز قرار گرفته است ، عدم قابلیت تجمیع
آرای هر کدام از نامزدهای این طیف به نفع نامزد دیگر ائتلاف است.
از
لحاظ تبارشناسی هر یک از نامزدهای این جریان به بخشی های مختلف جریان
اصولگرایی تعلق دارند که دارای ظرفیت ها و پایگاه رای خاص خود می باشند. به
نحوی که پایگاه اصلی رأی آقای ولایتی در «اصولگرایان سنتی»، آرای آقای
حداد عادل در «اصولگرایان ارزشی» و آرای آقای قالیباف در بدنه اجتماعی
طرفدار «اصولگرایان مدرن» یافت می شود. بر اساس خصوصیات جامعه شناختی هر
طیف از بدنه اجتماعی طرفدار اصولگرایان، آرای اعضای ائتلاف به هیچ وجه
قابلیت تجمیع نداشته و حتی کل فرایند ائتلاف این ظرفیت را دارد که ظرفیت
های اجتماعی هر یک از نامزدهای ائتلاف را با چالش مواجه کند. چرا که هر یک
از اعضای ائتلاف دارای نقاط ضعفی است که نامزد نهایی ائتلاف باید در مقابل
این ضعف ها پاسخگو باشد.
مثلاً آقای حداد عادل و ولایتی بایستی در خصوص
اظهارات جانبدارانه آقای قالیباف در دفاع از تکنوکراسی، سکوت در فتنه و
برخی عملکردهای شهرداری ، پاسخهای توجیه کننده ای داشته باشند که با توجه
با اختلافات نظری و عملی اعضای ائتلاف تقریباً ممکن نیست. بر این اساس در
نظرسنجی های مقطع فعلی هر چند مجموع آرای اعضای ائتلاف از ۳۰ درصد بیشتر می
باشد اما این تجمیع به لحاظ خصوصیات جامعه شناختی بدنه اجتماعی اصولگرا
قابل تجمیع نیست و به واقعیت نمی پیوندد.
۵- پیش بینی می شود یکی
از موارد چالش برانگیز در انتخابات آینده، استناد نامزدهای انتخابات و
طرفدارانشان به اطلاعات خام نظرسنجی هایی است که هر چند معتبر می باشد اما
فاقد تحلیل های صحیح با توجه به ویژگی های اجتماعی و روان شناسی جامعه
ایران است. از این رو اهمیت اظهارنظرهای شخصیت های محترم سیاسی در تحلیل
نظرسنجی ها بسیار موثر است و حتی ممکن است برخی اظهارات «جانبدارانه» ،
«مخدوش» و «غیرواقعی»-همچون سال ۸۸ - عده ای را به ورطه خطای در محاسبات
سیاسی بکشاند.