کد خبر: ۱۱۹۲۲۶
زمان انتشار: ۱۱:۳۸     ۲۰ اسفند ۱۳۹۱
بر اساس دکترین جدید روسیه، مسکو توسعه برنامه هسته‌ای را حق مسلم جمهوری اسلامی ایران می‌داند و قصد دارد برای تحقق این حق به ایران کمک کند.

به گزارش598،به نقل از خبرنگار خبرگزاری فارس در دوشنبه، «ایگور پانکراتینکو» کارشناس روس با ارسال یک یادداشت اختصاصی برای فارس به بررسی نتایج نشست اخیر ایران و گروه 1+5 در «آلماتی» و رویکردهای پس از آن پرداخته است.

به ‌نظر می‌رسد نتایجی که از مذاکرات ایران با گروه 1+5 در آلماتی گرفته شد، نسبتا خوش‌بینانه بوده است اما در اصل همان‌گونه که از قبل پیش‌بینی می‌شد در این مذاکرات پیشرفت‌های خاصی حاصل نشد. 

علیرغم این مسئله، به‌طور عجیبی طرف‌های مذاکره‌کننده و برخی از ناظران در رابطه با ‌نتایج نشست آلماتی به‌ بیان یک نوع «خوش‌بینی‌های محتاطانه» پرداختند بویژه این امر در تفسیر‌های کسانی بیشتر به ‌نظر می‌رسد که در غرب در رابطه با ‌بحث ایران از مواضع به‌ اصطلاح «میانرو» پیروی می‌کنند. 

اما آن عده که در غرب با عنوان «بازها» دانسته می‌شوند و بر این باورند که برنامه هسته‌ای ایران ماهیت نظامی داشته و باید از راه توسل به ‌زور متوقف شود، در رابطه با ‌نتایج مذاکرات آلماتی ناراحت بوده و اقدام به جوسازی می‌کنند.

بنابراین بهتر خواهد بود بیش از نتایج رسمی مذاکرات آلماتی در مورد فرایندهای سیاسی و تغییر رویکرد‌ها صحبت کنیم که در آلماتی برجسته شده بود و به ‌طور قابل‌توجهی وضعیت بعد از این مذاکرات را تعیین خواهد کرد.

به‌ عبارتی، این مسئله دلیل خوش‌بینی موضع هیئت ایرانی بود چرا که ایرانی‌ها بار دیگر اثبات کردند مذاکره‌کنندگان خوبی هستند و روش تاکتیکی آن‌ها در آلماتی بسیار عالی بود.

آن‌ها به‌طور آگاهانه سطح انتظارات از خود (در چشم غربی‌ها) را به‌حدی پائین آورده بودند که حتی حرکات و واکنش‌های عادی هیئت ایرانی به‌عنوان «گامی بزرگ و رو به‌جلو» تعبیر می‌شد.

همین‌طور ایران (بدون خرج کردن تلاش‌های خاص و هیچگونه عقب‌نشینی از مواضع خود) به‌‌بخش غربی گروه 1+5 که به ‌هر نوع پیشرفتی در این مذاکرات نیاز داشتند (حتی نه ‌پیشرفت بلکه تظاهر به پیشرفت تا نشان دهند که بر روند «مدیریت» داشته و از قدرت تأثیرگذاری بر روی ایران برخوردارند)، «کمک» کرد.

بدون چنین تظاهری شرایط برای غربی‌ها تا حدی ناخوشایند و حتی نامناسب بود چرا که هزینه‌های بزرگ سیاسی و مالی برای وادار کردن ایران به ‌مذاکرات صورت گرفته و همچنان نتیجه‌ای مشخصی به‌بار نیاورده است: ایران نه ‌تنها شرایط غرب را نمی‌پذیرد بلکه بازی دیپلماتیک خود را تحمیل می‌کند.

در نتیجه، تهران به‌ نوعی «حق ابتکار» را به ‌غرب واگذار کرده و این نتیجه‌ را به ‌دست آورد که اکنون غربی‌ها در قیاس با مواضع قبلی خود به‌ ایران پیشنهادات بیشتری ارائه می‌کنند و در مقابل تقاضای گذشت‌های کمتری دارند. ضمنا گذشت‌ها مورد نظر غربی‌ها در کل برای ایران قابل‌قبول می‌باشد.

اکنون در رابطه با ‌آنچه که بیرون از چشم دوربین‌ها ماند، یعنی درباره روند‌هایی که تازه دارند شکل می‌گیرند (شاید هم واقعیت پیدا نکنند) و هر چند نه ‌به‌ طور مستقیم بلکه به ‌طور ضمنی مسیر مذاکرات آلماتی را تعیین کردند (منظور تغییر رویکردهای غرب در برابر برنامه هسته‌ای ایران است) که در آینده به‌ طور ناگزیر اتفاق خواهد افتاد، مهمترین نکته‌ای که باید به‌ آن اشاره شود این است که برنامه هسته‌ای ایران در افکار عمومی غربی‌ها و بخشی از نخبگان سیاسی غرب، دیگر در حال از دست دادن ماهیت به اصطلاح آنان «شر مطلق» قرار گرفته است.

بیش از پیش در غرب این صحبت‌ها به‌گوش می‌رسد که برنامه هسته‌ای ایران برای باقی جهان هیچگونه تأثیر «آخرزمانی» نداشته و این موضوع نمی‌تواند یک تهدید جدی برای «بشریت مترقی» دانسته شود.

و بالاخره باید حق ایران برای استفاده از انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای پذیرفته شود و از سیاست تقابل که نه ‌برای نظام سیاسی جمهوری اسلامی و نه ‌برای اقتصاد ایران تأثیر بحران‌زا ندارد، دست کشید.

علاوه بر این، چنانچه سیر فعالیت‌های سیاسی پیرامون برنامه هسته‌ای ایران در 2 سال گذشته مورد بررسی قرار داده شود، به ‌این نتیجه می‌توان رسید که این فعالیت‌ها به ‌نوعی در حال تبدیل شدن به ‌یک نوع «سنت» غربی‌ها هستند به طوری که آنها اظهار می‌دارند: «باید همواره در مورد برنامه هسته‌ای ایران سخن بگوئیم هر چند مسائل مهمتر از این برایمان وجود دارد.»

و مهمتر این است که کارت ایران بیش از پیش به ‌عناصری در مبارزه داخلی نخبگان غربی تبدیل می‌شود.

علیرغم این نباید گرفتار هیج نوع توهم شد: نظام سیاسی موجود ایران، یعنی جمهوری اسلامی برای همه نخبگان سیاسی غربی یک پدیده غیرقابل قبول است چرا که غرب را با چالش جدی برای حفظ و تجدید سیستم استعمار نرم مواجه می‌کند. تفاوت و تقابل نخبگان غربی به ‌آن برمی‌گردد که چگونه باید با ایران مبارزه کرد.

«میانه‌روها» بر این باورند که هدف استراتژیک محدود کردن نفوذ رو ‌به ‌افزایش ایران از راه «غیر‌خشونت‌آمیز» می‌باشد. یعنی ایجاد یک سیستم بازدارندگی و توازن که بتواند به‌ طور مؤثری جمهوری اسلامی را در انزوا قرار داده و آن را برای تعامل با غرب متمایل کند. در ادامه این فرایند تطمیع برخی از نخبگان ایرانی بعید نخواهد بود.

فعالیت‌های خرابکارانه و حرکت در مسیر لطمه زدن به جامعه ایرانی، حمایت از هرج و مرج «قابل کنترل» پیرامون ایران و جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به‌فناوری‌های پیشرفته از ابزارهای مورد بهره‌برداری غربی‌هاست. چنانچه این ابزارها در مورد اتحاد شوروی جواب دادند پس چرا بار دیگر نتوان برای استفاده از آن‌ها تلاش کرد؟

نقطه نظر گروه «بازها» را به ‌وضوح «مارک روبیو» ستاره به ‌اصطلاح در حال طلوع جمهوری‌خواهان (و یکی از شرکت‌کنندگان احتمالی انتخابات سال 2016 ریاست جمهوری آمریکا) پس از سفر خود به‌ کشورهای خاور نزدیک، بیان کرد.

وی گفت: کل دنیا از آن نگران است که ایران با دست یافتن به‌سلاح هسته‌ای می‌تواند آسیب‌ناپذیر شود. حتی روس‌ها دارند به‌ صورت غیرمستقیم علائمی در رابطه با ‌از دست دادن صبر و شکیبایی در برابر رفتارهای ایران را نشان می‌دهند.

روبیو در مورد مذاکرات ایران با گروه 1+5 در آلماتی، اعلام کرد که با نظر مقامات اسرائیلی موافق است که ایران از راه مذاکرات می‌خواهد فرصت مناسبی برای پیشرفت‌های برنامه هسته‌ای خود فراهم کند.  

در این بخش «موافقت با نظر مقامات اسرائیلی» عباراتی کلیدی است زیرا اساس موضع «بازها» را سرمایه سعودی و منافع سیاسی اسرائیل تشکیل می‌دهد. هم برای لابی سعودی و هم اسرائیلی رویکرد «میانه‌روها» به ‌این دلیل قابل قبول نیست که این روش به ‌زمان نیاز دارد و این 2 کشور باید هم‌اکنون به صورت فوری اقدام کنند زیرا این امر بهای وجود و یا عدم وجود آن‌ها به ‌صورت فعلی می‌باشد.

همین‌ طور از لانه بازها است که اسطوره‌های اصلی در مورد برنامه هسته‌ای ایران و مذاکرات در حال انجام به‌پرواز در می‌آید. اسطوره‌های ضعیف کار شده و همراه با تضاد‌های متعدد داخلی که قدرت انتقادپذیری نداشته و تنها هدف گیچ کردن مخاطبان و دست یافتن به‌موفقیت سریع را دنبال می‌کنند.

نکته مهم اینکه برای پرداختن به‌این ضعف‌ها زمان باقی گذاشته نمی‌شود با این حساب که پیروزشدگان محکوم نیستند بلکه آن‌هایی محکومند که مغلوب می‌شوند...

امروزه در فضای رسانه‌ای با نیرویی جدید 3 اسطوره به‌چرخش درآمده است:

- ایران عمدا مذاکرات را طولانی می‌کند تا به‌ساخت سلاح هسته‌ای دست یابد؛

- تهران از مذاکرات مستقیم با آمریکا خودداری می‌کند؛

- و اسطوره کاملا جدید این‌که ایران در حال تولید پلوتونیوم در اراک می‌باشد.

چارچوب محدود این مطلب اجازه نمی‌دهد تا به ‌جزئیات ‌هر یک از این اسطوره‌ها پرداخته شده و بی‌اساس بودن آنها به‌ثبوت رسانده شود. این کار زمان دیگری انجام خواهد شد.

حالا فرایندهای زیر به ‌صورت علنی به ‌نظر می‌رسند که مسیر مذاکرات پس از نشست آلماتی و مبارزه پیرامون برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی را تعیین خواهند کرد.

اولا، مبارزه «میانه‌رو‌ها» و «بازها» پیرامون «موضوع هسته‌ای ایران» در رابطه با ‌تحریم‌ها به ‌صورت علنی (و برای عموم مردم) دنبال خواهد شد. چنانچه «بازها» جانبدار تشدید تحریم‌ها هستند پس «میانه‌روها» ضمن عدم حمایت از لغو کامل تحریم‌ها، از کاهش کنترل بر اجرای آن‌ها حمایت می‌کنند.

معلوم است که غرب هیچگاه از تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی دست بر نخواهد داشت ولی همزمان اینگونه سیاست از یک طرف اجازه می‌دهد که غرب در مواقعی که لازم بداند بتواند «پیچ‌ها را صفت کند» و از سوی دیگر ضمن «حفظ وجهه» خود بتواند به ‌ایران و جامعه بین‌المللی «حسن نیت» نشان دهد.

دوما، در متن گسترش روحیات مثبت در جوامع غربی نسبت به ‌برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران، بروز داستان‌های ترسناک در فضای رسانه‌ای در مورد جمهوری اسلامی (از تهیه بمب پلوتونیوم گرفته تا سرکوبی خونین مخالفین داخلی و حمایت از تروریسم بین‌المللی) کاملا امکان‌پذیر خواهد بود.

سوما، در مرحله پیش رو، اصلی‌ترین بر‌هم‌زننده آرامش، توطئه‌کننده و حامی ایجاد اختلافات و ارائه‌کننده اطلاعات ساختگی در رابطه با ‌برنامه هسته‌ای ایران، اسرائیل خواهد بود.

ضمنا مذاکرات آلماتی نشان داد که جمهوری اسلامی ابزار مقابله با تل‌آویو را در اختیار دارد. در پایان این مذاکرات «سعید جلیلی» به‌شرکت‌کنندگان گروه 1+5 و جامعه بین‌المللی بررسی جدی موضوع از بین بردن سلاح‌های کشتار جمعی رژیم صهیونیستی، خلع سلاح آن و تعیین این موضوع که چه کشوری این سلاح‌ها را در اختیار این رژیم قرار داده است، پیشنهاد کرد.

البته مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا «کاترین اشتون» از چنین پیشنهادی به‌سردرگمی افتاده بود...

اما شکی وجود ندارد که این سخنان جلیلی شنیده خواهند شد و برای ‌ایران توجه بین‌المللی و امتیازات سیاسی را برای مذاکرات بعدی فراهم خواهند کرد.

ایده خاور نزدیک عاری از سلاح‌های هسته‌ای و خلع سلاح اسرائیل می‌تواند و باید برگ برنده دیپلماسی ایران باشد. این امر نه ‌تنها از سوی بیشتر کشورها حمایت خواهد شد بلکه به ‌اصلی تبدیل خواهد شد که پیرامون آن بخش غیر‌غربی جامعه جهانی متحد خواهد شد.

ضمن صحبت از آینده مذاکرات پیرامون برنامه هسته‌ای ایران باید در رابطه با ‌موضع جدید روسیه در این مورد مواردی گفته شود.

در 15 فوریه سال جاری میلادی نشست شورای امنیت روسیه با شکل نیمه‌علنی به‌ریاست «ولادیمیر پوتین» برگزار شد که در آن دکترین تجدید‌شده سیاست خارجی روسیه مورد بحث و بررسی قرار گرفت. آماده‌سازی این سند همراه با مباحث داغ گروه‌های کاری بود که بر روی زمینه‌های مشخص فعالیت صورت گرفت.

در رابطه با ‌ایران، مباحث تهیه‌کنندگان این دکترین را می‌توان به 2 دسته جدا کرد: یکی جانبداران برنامه هسته‌ای ایران و دیگری مخالفان آن.

اعضاء این گروه‌ها چه کسانی هستند؟ جانبداران برنامه هسته‌ای ایران اساسا نمایندگان نهادهای نظامی، امنیتی و انتظامی، مجتمع صنایع نظامی و فناوری‌های بالا روسیه می‌باشند.

آن‌ها از گسترش همکاری‌ها با ایران و حضور روسیه در بازار انرژی هسته‌ای جمهوری اسلامی، تحقق طرح‌های مشترک فناوری‌های پیشرفته از جمله در زمینه موشکی حمایت می‌کنند.

در ضمن، اعضای گروه مورد اشاره به‌خوبی درک می‌کنند که اینگونه همکاری‌ها می‌تواند منجر به‌حساسیت‌های آمریکا شود ولی با وجود این آماده تحمل سردی روابط با واشنگتن می‌باشند زیرا می‌دانند که وعده بهبود روابط که همواره از سوی «کاخ سفید» داده می‌شود در اصل فریبی بیش نیست.

مخالفان برنامه هسته‌ای ایران در روسیه، نمایندگان غربگرای مجتمع مواد خام و انرژی این کشور می‌باشند که از رقابت تهران با مسکو در زمینه نفت و بخصوص در بازار گاز نگرانند.

گذشته از این دارایی‌های اصلی مالی اعضای این گروه با سیستم بانکی غربی به ‌طور مستقیم مرتبط بوده و آن‌ها از ناراحت شدن غرب نگرانند و فکر می‌کنند که چنین امری می‌تواند آن‌ها را از اندوخته‌هایشان از ناحیه اقتصاد مبتنی بر منابع خام محروم کند.

اگر واضح‌تر صحبت کنیم، جانبداران گروه اول بیشتر در دستگاه رئیس جمهوری ولادیمیر پوتین قرار داشته و گروه دوم در حکومت «دیمیتری مدودف» دارای موقعیت می‌باشند که مخالفت بین آن‌ها در رابطه با ‌نوع نگاهشان نسبت به ‌ایران و برنامه هسته‌ای آن بیش از پیش حاد‌تر می‌شود.

به‌نظر می‌رسد که حل این اختلاف بدون نقش مستقیم رئیس جمهوری روسیه غیرممکن خواهد بود. این‌جا موضوع فقط محدود به ‌نوع نگاه این 2 گروه نسبت به ‌ایران نیست بلکه صحبت در کل از خط‌مشی سیاست خارجی‌ است که روسیه می‌خواهد در خاور نزدیک و در آسیای مرکزی پیاده کند.

برای مدت‌زمان طولانی نخبگان سیاسی روسیه و خود رئیس جمهور ولادیمیر پوتین به ‌دنبال ایجاد به ‌اصطلاح یک نوع «تعادل و توازن» منافع بودند و به ‌این دلیل در رابطه با ‌مبارزه دیپلماتیک ایران و بخش غربی گروه 1+5 نقش منفعل داشتند.

هم‌اکنون دیگر زمان اندیشیدن به‌موضوع «توازن» و یا همان «کج دار و مریز» به‌پایان می‌رسد و همچنان قرار گرفتن در موضع انفعالی برای روسیه هزینه‌های بالای سیاسی و حیثیتی به‌ همراه خواهد داشت.

بنابراین جانبداران توسعه روابط روسیه با ایران توانستند در دکترین جدید (بدون نام بردن از جمهوری اسلامی ایران) به ضرورت داشتن موضع فعال روسیه در رابطه با ‌مذاکرات و تحریم‌ها تأکید کنند.

همین‌طور طبق دکترین جدید، روسیه حق جمهوری اسلامی ایران برای توسعه برنامه هسته‌ای را حق مسلم این کشور می‌داند و قصد دارد برای تحقق این حق به ایران کمک کند.

دیگر این‌که روسیه به ‌صورت قاطع با تحریم‌های یک‌جانبه که از سوی هر کشوری یا گروهی از کشورها با دور زدن سازمان ملل متحد اعمال شود، مخالفت خواهد کرد.

می‌توان انتظار داشت که در صورت پیچیده شدن روابط با آمریکا، روسیه آمادگی غیرقانونی اعلام کردن تحریم‌های فعلی را خواهد داشت و متناسبا با دور زدن این تحریم‌ها از سوی دوایر بازرگانی روسی مخالفت نخواهد کرد. 

و در نهایت خیلی از چیز‌ها بستگی به‌آن دارد که تا کجا دقیق و به‌ نحو احسن دیپلماسی ایران می‌تواند از مخالفت‌های رو‌ به ‌افزایش میان روسیه با بخش غربی گروه 1+5 استفاده کند و تا کجا برای روسیه

پیشنهادات ایران در زمینه طرح‌های مشترک اقتصادی و سیاسی جذابیت خواهد داشت و تا کجا مقامات ایرانی به ‌تمایل موجود در جامعه روسیه برای نزدیکی 2 کشور واکنش سریع نشان خواهند داد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها