کد خبر: ۱۱۸۵۷۷
زمان انتشار: ۱۰:۵۷     ۱۷ اسفند ۱۳۹۱
به گزارش 598، کیهان در ویژه های خود نوشت:

لابي صهيونيستي نمي گذارد اوباما از بن بست خارج شود

دولت آمريكا انباشته از رفتارهاي متناقض در قبال ايران است و همين موجب شده تا فرصت هاي عالي پايان دادن به بن بست در قبال ايران را از دست دهد.روزنامه آسيا تايمز اين تحليل را درباره چالش آمريكا با ايران و آخرين دور مذاكرات هسته اي انتشار داد و تصريح كرد: كاخ سفيد براي موفقيت مذاكرات هسته اي با ايران بايد خود را از قيد و بند كنگره و لابي صهيونيستي ايپك آزاد كند.

اين روزنامه معتقد است: نشست آلماتي پيروزي متوسطي براي نبرد طولاني مدت ايران به منظور دفاع از حقوق هسته اي اش بود و آمريكا و متحدانش تصميم گرفتند مطالبات خود را از ايران كاهش داده و بر اتخاذ گام هايي براي اعتمادسازي توسط ايران تاكيد كنند. حقيقت اصلي اين است كه تعيين زمان دقيقي براي دور بعدي مذاكرات در آلماتي و استانبول نيز نكته قوت مهمي است و نشان مي دهد مذاكرات در مسير درست حركت مي كند. با وجود اين، مسير طولاني پيش روي مذاكره كنندگان قرار دارد و مي تواند ناهموارتر از آن چيزي باشد كه تصور مي كرديم.

آسيا تايمز با اشاره به شيطنت هاي اخير آمريكا از جمله عليه سوريه و تسليح مخالفان مي نويسد: آيا آمريكا در تعامل با ايران فريبكاري مي كند در حالي كه به اميد تغيير رژيم در سوريه دخالت مي كند؟ سوال ديگري كه به ذهن مي رسد اين است كه آيا دولت «باراك اوباما»، رئيس جمهوري آمريكا، واقعا مي تواند تحريم هاي اصلي عليه ايران را به عنوان راهكاري در ازاي همكاري هاي هسته اي ايران كاهش داده يا لغو كند. زيرا اسرائيل و كنگره آمريكا خواستار تعليق كلي غني سازي شده اند و 36 سناتور آمريكايي با ارسال نامه اي به اتحاديه اروپا تشديد تحريم ها عليه ايران را خواسته اند.

آسيا تايمز اضافه كرد: بعد از مذاكرات مسكو دولت اوباما چندين دستورالعمل اجرايي عليه ايران صادر كرده و هيچ نشانه اي مبني بر اين امر ديده نمي شود كه سياست ضد ايران در واشنگتن كاهش مي يابد. پيشنهاد تعامل با ابهامات جديد مواجه است. آيا اين اقدامات مي تواند پوششي براي اين راهبرد «اول سوريه، سپس ايران» باشد؟

 بدون ترديد رويكردهاي آمريكا در قبال ايران با تاريخي مملو از تناقض مواجه است كه باعث شده طرح هاي خود را از بين ببرد و فرصت هاي عالي را براي پايان دادن به بن بست هسته اي ايران از دست بدهد. هنوز بايد منتظر ماند و ديد آيا كاخ سفيد مي تواند در برابر نفوذ جنگ طلبان ضد ايران مقاومت كند كه از بابت فشارهاي اسرائيل در صورت خاتمه بحران ايران مي هراسند».

كاوه افراسيابي تحليلگر مقيم ماساچوست در ادامه اين تحليل مي نويسد:«جان كري»، وزير امور خارجه جديد دقيقا مانند هيلاري كلينتون سلف خود عمل مي كند و مرتب به تهران يادآوري مي كند كه فرصت اقدام ديپلماتيك براي هميشه براي تهران باقي نخواهد بود و بهتر است ايران به سرعت از آن استفاده كند.

 ادبيات نه چندان جذاب تهديد ماهيت دوم سياستمداران آمريكايي است. اما راهكار واقعي اين است؛ آمريكا و متحدانش فرصت عالي براي پايان دادن به بن بست هسته اي با ايران دارند به شرطي كه مذاكرات را با حسن نيت آغاز كنند؛ در مقابل، اينكه مواضع متناقض اتخاذ كنند يا طرح هايي ارائه دهند كه در گذشته ثابت شده مفيد نيست.

اين تحليل خاطرنشان مي كند: در واقع مشكل دولت اوباما اين است كه در گذشته همواره كنگره سياست ايران را تعيين مي كرده است و كاخ سفيد نيز در برابر اين اقدام مقاومت نمي كرده است. سياست خارجي ناشي از كنگره توان دست يافتن به موفقيتي براي روابط ايران و آمريكا را ندارد و كاخ سفيد تلاش واقعي را براي رسيدن به چنين موفقيتي انجام نداده است.

آسيا تايمز در پايان نوشت: نشانه هاي اميدواركننده يقينا از نشست آلماتي ديده مي شود در عين حال، آمريكا همزمان مي خواهد مانع از پيشرفت ايران و اقتصادش شود.
 
سقوط آزاد نتانياهو كابينه؛ شايد وقتي ديگر!

نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي پس از يك ماه تقلاي بي حاصل، در تشكيل دولت ائتلافي با بن بست مواجه شده است.
وي چندماه پيش با اعلام انتخابات زودرس پارلماني، سعي كرد به برخي مخالفت ها در كابينه ائتلافي خود فائق آيد اما نتيجه انتخابات پارلماني (كنست) كاهش 11 كرسي در مجموع كرسي هاي ائتلاف نتانياهو بود و همين او را مجبور كرد تا با كوتاه آمدن از برخي ادعاها سراغ احزاب مختلف برود. با اين همه او پس از يك ماه نتوانسته رأي نصف به علاوه يك كنست (61 كرسي) را به خود جلب كند و مهلت او 11 روز ديگر به پايان مي رسد.

راديو اسرائيل ديروز اعلام كرد: در حالي كه تنها 11 روز از فرصت بنيامين نتانياهو براي تشكيل دولت جديد او باقي مانده، رهبران دو حزبي كه وي براي پيوستن آنها به ائتلاف دولت مورد نظرش اشتياق زيادي نشان مي دهد، دوباره سخت گيري هاي خود را ادامه دادند و گفتند كه به آساني وارد دولت نخواهند شد و براي نخستين بار نيز حزب راستگراي مذهبي «شاس» اعلام كرد ممكن است به جناح اپوزيسيون بپيوندد.
شبكه فرانس 24 نيز گزارش داد: بحران سياسي اسرائيل همچنان ادامه دارد و نتانياهو در بن بست به سر مي برد.

 او هم اكنون به لطف ائتلاف حزب خود ليكود با حزب ملي گراي اسرائيل بيت نا، 31 كرسي پارلمان را در اختيار دارد. 6كرسي حزب ميانه روي تزيپي ليوني نيز به اين ائتلاف افزوده مي شود. اما اين تعداد كافي نيست و اين حزب باز بايد به دنبال متحدان جديدي باشد. به نظر مي رسد حزب روزنامه نگار سابق، يائير لپيد كه در انتخابات پارلماني جايگاه دوم را به دست آورد و حزب نفتالي بنت كه چهارم شد، براي پيوستن به نتانياهو بي ميل نباشند. البته آنان براي اين كار شرايطي دارند.

 نخست اينكه احزاب ارتدكس افراطي وارد ائتلاف نشوند و سپس معافيت يهودي هاي مذهبي از خدمت سربازي لغو شود. اين شروط باعث مي شود بنيامين نتانياهو متحدان سنتي خود را از دست دهد. اين، هزينه اي است كه به نظر مي رسد نخست وزير اسرائيل حاضر به پرداخت آن باشد.

بر اساس اين، ائتلافي بدون حضور جريان هاي افراطي ارتدكس در حال شكل گيري است. اما اگر اين اتفاق رخ ندهد بايد بار ديگر انتخابات پارلماني برگزار شود كه اين براي ليكود، كه هم اكنون نيز در موضع ضعف به سر مي برد، بسيار گران تمام مي شود. اين اتفاق همچنين ممكن است سفر باراك اوباما را كه براي پايان اين ماه پيش بيني شده است، زيرا سوال ببرد.

از سوي ديگر روزنامه فيگارو، نتانياهو را عاجز از تشكيل كابينه خوانده و نوشت: نتانياهو مي تواند مهلت تشكيل دولت خود را تا دو هفته نيز به تاخير بيندازد، اما اين نشان دهنده ضعف موقعيت سياسي نتانياهو است، چرا كه وي هنوز نتوانسته است يك اكثريت سياسي در پارلمان اين كشور با خود همراه كند. بر روي كاغذ راه حل ساده است او مي تواند مسير خود را با يكي از دو شخصيت جديد كنست اسرائيل هماهنگ كند، يائير لپيد، روزنامه نگار، نويسنده و هنرمندي كه با شگفتي توانست حزبش را به مقام دوم انتخابات برساند و ديگري نفتالي بنت است كه مايل به حضور در دولتند اما مشكلاتي وجود دارد.

اين روزنامه به روابط نه چندان حسنه نفتالي بنت و بنيامين نتانياهو اشاره كرده و مي نويسد: دليل ديگري كه موجب بي ميلي نتانياهو به ايجاد ائتلاف با اين چهره هاي جديد مي شود اين است كه لپيد و بنت كه از پيش موقعيت خود را به عنوان احزابي مهم كه توانايي ايجاد ائتلاف با آنها وجود دارد، دريافته بودند شرط هايي را براي ورود به ائتلاف با نتانياهو عنوان كرده اند كه باعث مي شود نتانياهو با عمل به آن شروط، توانايي ائتلاف با احزاب مذهبي اسرائيل را از دست بدهد.

فيگارو اين نكته را مورد توجه قرار داده است كه «اگر نتانياهو، از ائتلاف با احزاب مذهبي كه همواره به وي وفادار بوده اند دست بردارد و با نفتالي بنت و يا يائير لپيد دست به ائتلاف بزند نه تنها فقط متحدين وفادار خود را از دست مي دهد بلكه اين معضل براي وي پيش مي آيد كه دولتش وابسته به اين دو حزب خواهد بود».

فيگارو تصريح كرده است: به هر شكل اگر نتانياهو نتواند دولت ائتلافي تشكيل دهد زلزله سياسي در اسرائيل رخ خواهد داد، چرا كه بايد انتخاباتي جديد در اسرائيل برپا شود و تمامي نظرسنجي ها نشان مي دهند انتخابات جديد به معناي يك فاجعه تمام عيار براي حزب ليكود يعني حزب بنيامين نتانياهو خواهد بود.

وزير دفاع آمريكا: واشنگتن و تل آويو بازي را به ايران باخته اند

وزير دفاع آمريكا معتقد است ايران مركز ثقل قدرت در خاورميانه است.به گزارش روزنامه گلف نيوز، چاك هيگل گفته است: ايران در خاورميانه قرن 21، مركز ثقل مهم قدرت به شمار مي آيد و آمريكا نمي تواند اين واقعيت را تغيير دهد.

اين روزنامه مي نويسد: چاك هيگل كه در جلسات بررسي صلاحيت وي در كنگره از حكومت ايران به عنوان منتخب مردم ياد كرد، در سال 2007 گفته بود: سياست راهبردي قرن 21 آمريكا براي خاورميانه بايد نقش ايران امروز را در 25 سال آينده به رسميت بشناسد.
گلف نيوز مي نويسد: گفته مي شود «ديويد كامرون»، نخست وزير انگليس، به رغم رجزخواني هاي ضد ايراني اش، در خفا گفته است كه برنامه هسته اي ايران از نقطه غيرقابل بازگشت عبور كرده و آمريكا، فرانسه و اسرائيل بايد بپذيرند كه ايران به توانمندي هسته اي دست يافته است.

مقاله اي كه اخيرا توسط «جك استراو»، وزير خارجه سابق انگليس، تحت عنوان «حتي در صورت دستيابي ايران به بمب باز هم جنگ بي معناست» نوشته شد نيز ظاهرا به موقع منتشر شد و حاوي همين پيام بود.
گلف نيوز در پايان نوشت: حتي نتانياهو كه هنوز تحت تاثير فشارهاي ناشي از كاهش حمايت از حزب خود و نيز در ميانه روند تشكيل دولت قرار دارد، به هيچ عنوان در موقعيتي قرار ندارد كه بتواند به تنهايي اقدام كند. آمريكا و اسرائيل خود را در حال باختن بازي به ايران مي بينند.
 
از خواسته هاي اپوزيسيون يكي دو قاچ بيشتر نمانده

«اگر تا ديروز سخن گفتن از توبه و برائت از فتنه تابو محسوب مي شد، حالا كساني از طايفه اصلاح طلبان به سادگي حرفش را مي زنند و دور نيست كه به حلقه توابين جنبش سبز درآيند».

اين مطلب را پايگاه اينترنتي اخبار روز وابسته به اپوزيسيون مقيم آلمان منتشر كرده است. در اين تحليل آمده است: تا ديروز با گفتن از توبه و برائت از فتنه كه تابو بود، رگ گردن و پيشاني حضرات مدافعان جنبش سبز متورم مي شد اما حالا كساني به سادگي حرفش را مي زنند و دور نيست كه به ميمنت شركت در انتخابات به حلقه توابين در آيند. كار تعامل ما با رژيم از ترس اينكه برانداز محسوب نشويم، به تماشا كشيده است.

نويسنده با اشاره به آب رفتن اپوزيسيون رنگارنگ پس از مرگ فتنه سبز تأكيد مي كند: كار به آنجا كشيد كه اپوزيسيون عبارت شد از گروه هاي «تك نفره» كه پشت كامپيوترها سنگر گرفته اند، از همانجا بيانيه صادر مي كنند و به تظاهرات عليه رژيم مي پردازند، و برخي گهگاه مطلبي (مثل همين حرف هاي بي سر و ته من!) اينجا و آنجا، در اين يا آن سايت، با عكس و تفصيلات مي چسبانند؛ «مي نويسم، پس هستم»!

تحليلگر اخبار روز با اشاره به خاطرات دوران كودكي خود كه به خربزه و هندوانه نيمه شده از سوي مادر دستبرد مي زده و در عين حال اطراف آن را صاف مي كرده تا اين تك زدن معلوم نشود، مي نويسد: از خواسته هاي اپوزيسيون يكي دو «قاچ» ي بيشتر نمانده، «آزادي زندانيان» و «انتخابات واقعاً آزاد»! نيازي هم نيست بدانيم ابعاد و اندازه هاي اين «انتخابات آزاد» تا كجاست؟ اين كه «خاتمي» و «ناطق» و «رفسنجاني» و [...] از اين قبيل اجازه شركت داشته باشند؟

يا همان «عارف» كافي است؟ (مرا بابت اين زبان بي تربيت و بي سياست و عقب افتاده، ببخشيد، كه «گمبوده»اي هستم رو سياه!) چهار سال پيش مي گفتيم «موسوي» و «كروبي» و بقيه سر و ته يك كرباس اند، كه بودند. و بعد گفتيم واي اگر «موسوي» و «كروبي» دستگير شوند، كه شدند! حالا ديگر آزادي موسوي و كروبي هم مهم نيست؛ اصلاح طلبي گفته؛ «مگر آقاي خاتمي به شرط آزادي آقاي منتظري از حصر، نامزد انتخابات شد»؟

 يك باريكه ديگر از كنار خربزه، تا «صاف» شود! با وجود پيوستن جماعتي اصلاح طلب فراري به «اپوزيسيون مجازي» خارج از كشور، ديگر نيازي هم نيست تا از شريعتمداري و كيهان واهمه داشته باشيم. همين كه كلامي غير از «تعامل با رژيم» بگويي، يا بنويسي، «مصلحان» كاتوليك تر از «ماندلا» و «گاندي»، با ادبيات كيهاني «برانداز»ت مي خوانند.

نويسنده سابقاً ماركسيست اين تحليل همچنين به مرور يكي از خاطرات دور هم نشيني پس از فرار از كشور پرداخته و افزود: چهار سال از انقلاب گذشته بود كه پيش آمد تا جمع كوچكي از دوستان، شبي در خانه تازه قاسم در سرزمين شيطان بزرگ، «سوته دلان گرد هم آييم». طبق معمول بحث شد و هر كس چيزي گفت، يكي از «گوادلوپ» گفت، دومي از كارتر و ريگان، سومي گفت «نگذاشتند»، چهارمي گفت ... قاسم ساكت نشسته بود و نرم نرمك سر مي كشيد.

 تا يكي سوزن به دل باد كرده اش زد كه چرا ساكت نشسته اي؟ قاسم كه خون و الكل به صورتش آمده بود و رگ هايش مثل سوسيس «آرزومان» برآمده بود، فرياد زد مادر...ها، «ما» كرديم. خودمان كرديم.

وي در پايان با اشاره به مرگ يكي از رفقاي سياسي خود مي نويسد: ديشب داريوش تلفن كرد كه «بابا رفت». لحظه اي به درازاي چهل و چند سال رفاقت، ماندم! گفتم يك اي ميل برايت مي فرستم، لطف مي كني قاب كني و سر قبر بابا بگذاري؟ گفت چرا كه نه دايي؟ تمام شب با قاسم نشستم؛ «هي ريختم خورد، هي ريخت، خوردم» و يك صفحه تمام، مثل مشق شب نوشتم؛ قاسم ما كرديم. قاسم، همه اش تقصير خود من بود؛ نه ديگران قاسم... و نزديكي هاي صبح، صفحه را براي داريوش فرستادم!
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها