به گزارش598، به نقل از خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، شبکه خبری یورو نیوز در گزارشی به زندگی رهبر سوسیالیست ونزوئلا پرداخته است. در این گزارش میخوانیم: «هوگو چاوز فرزند پدر و مادری آموزگار از طبقه متوسط در سال ۱۹۵۴ به دنیا آمد و تحصیلاتش را در آکادمی نظامی ونزوئلا پی گرفت. پس از آن به دانشگاه سیمون بولیوار در کاراکاس وارد شد.
با این که سرنوشتش با دنیای سیاست گره خورده بود، رویای قهرمانی بیسبال را هم در سر میپروراند.
در سال ۱۹۹۲، رهبری جنبشی را برعهده گرفت که هدفش برپایی انقلاب بولیواری بود. به همین منظور علیه کارلوس اندرس پرز، رئیسجمهوری وقت دست به کودتایی زد که نافرجام ماند. پس از آن دو سال را در زندان گذراند.
در هنگام آزادی از زندان در سال ۱۹۹۴، محبوبیت مردمی را به عنوان سرمایهای بزرگ دانست و یک حزب سیاسی موسوم به «جنبش جمهوری پنجم» بنیاد نهاد. در سال ۱۹۹۸ چاوزدرمقام رهبر این حزب در انتخابات شرکت کرد.
چاوز شعارهای مردمی را مبنا قرار داد و در کارزار انتخاباتیاش بر مواردی چون دفاع از فقرا و آمادگی برای پایان بخشیدن به فساد موجود در کشور تأکید داشت و به این ترتیب در انتخابات پیروز شد.
در همهپرسی سال ۱۹۹۸ برای تاسیس مجلس قانونگذاری، ۹۲ درصد مردم به درخواست او رأی موافق دادند و به این ترتیب یک سال بعد، یعنی در سال ۱۹۹۹ قانون اساسی جدید جای قانون پیشین را که در سال ۱۹۶۱ تدوین شده بود، گرفت.
در سال ۲۰۰۰، چاوز دوباره به عنوان رییسجمهوری کشور که از این پس جمهوری بولیواری ونزوئلا نامیده میشد، انتخاب شد اما سقوط بهای نفت پس از حادثه یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱، موجب بحران اقتصادی در سومین کشور صادرکننده نفت جهان شد.
از اقدامهای دولت چاوز در این دوره سخت و دشوار میتوان به اصلاحات ارضی، در اختیار گرفتن کنترل صنعت نفت و بهرهبرداری از زمینهای حاشیه ساحلی اشاره کرد که البته مخالفت بخشی از مردم را هم در پی داشت.
مخالفان، مدیران و کارفرمایان نسبت به اقدامات او دست به اعتصابهایی زدند. دوره پرتلاطمی در ونزوئلا آغاز شده بود که کودتای سال ۲۰۰۰ علیه چاوز و ربودن وی نقطه اوج آن به شمار میرود. چاوز به کمک طرفدارانش از این آدمربایی یک روزه جان سالم به در برد و مصممتر از قبل به قدرت بازگشت.
نفت برای ونزوئلا به منزله سلاحی برتر است؛ سلاحی دیپلماتیک که این کشور به عنوان ابزاری کلیدی در مناسبات بینالمللی از آن استفاده میکند.
به مدد همین ثروت، هوگو چاوز توانست برنامههای اجتماعی خود را محقق سازد. انقلاب بولیواری برای مردم امکان برخورداری از آموزش، تغذیه و بهداشت را فراهم ساخت.
در سطح بینالمللی، روابط نزدیک او با همتایانش تحت تاثیر انگیزههای مشترکی بود که عمدتا در ویژگی ضدآمریکایی تبلور مییافت.
دوستی چاوز با ایران از طریق توافقنامههای اقتصادی و دیپلماتیک با هدف رویارویی با امپریالیسم آمریکا بوده است. دوستی او با فیدل کاسترو -که او را پدر و راهنمای سیاسی خود مینامد- را نیز نباید فراموش کرد.
با هدف خودکفایی آمریکای جنوبی در چارچوب اتحادیه ملل آمریکای جنوبی، چاوز ایدههایی مطرح کرد که تاکید آن بر ایجاد پروژههایی با هدف پیشرفت و توسعه مشترک، تاسیس «بانک جنوب» برای حمایت از این اقدامات و رهایی از سلطه صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و همینطور ایجاد واحد پولی مشترک برای تضمین ثبات اقتصادی منطقه بود.
در سال ۲۰۱۱ میلادی، هوگو چاوز با غلبه بر بیماری سرطان که آن را در کوبا معالجه کرد، نفوذ و تاثیر سیاسی خود را محکمتر کرد.
این رهبر مردمی در سال ۲۰۰۹ میلادی دو سال پس از شکست در یک همهپرسی جنجالی، دوباره بر آن شد تا تغییراتی در قانون اساسی ایجاد کند. هدف او این بار، دائمی کردن مقام ریاستجمهوری در ونزوئلا بود که بتواند برای همیشه در این مقام بماند.
به این ترتیب در سال ۲۰۱۲ میلادی برای چهارمین بار پیاپی در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کرد و پس از 14 سال حکومت در صدر قدرت کشور ونزوئلا باقی ماند.
اما در هشتم دسامبر یعنی یک ماه قبل از آغاز چهارمین دوره ریاستجمهوری، او از بازگشت بیماری خود خبر داد. رییسجمهوری ونزوئلا باید برای چهارمین بار در کوبا تحت عمل جراحی قرار میگرفت اما قبل از عزیمت به کوبا، جانشین احتمالی خود را نیز انتخاب کرد. او نیکلاس مادورو را به عنوان رییسجمهوری انقلاب بولیواری ونزوئلا برگزید.
مهمترین دغدغه هوگو چاوز تا آخرین لحظات حیاتش اطمینان یافتن از نجات اتقلاب بولیواری بود و برای این منظور از دولت، حزبش و همینطور ارتش خواسته بود تا به نیکلاس مادورو، جانشینش وفادار بمانند. «زنده باد حزب، زنده باد ارتش» شعار جاویدان چاوز وهوادارانش بود.»