کد خبر: ۱۱۷۶۰۱
زمان انتشار: ۱۲:۰۶     ۱۴ اسفند ۱۳۹۱
نگاهی به کارنامه فیلمسازی که برای جشنواره‌ها می‌سازد
سینمای «بهمن قبادی» از همان جنس سینمای ‌روشنفکری مخربی است که دستمایه اغلب آثارش تخریب و تحقیر توده‌ها و قومیت‌های خاورنشین است و این پس‌زمینه گل‌درشت جشنواره‌ای در آثار روستایی بهمن قبادی جاری است.

فیلم فصل کرگدن آخرین ساخته بهمن قبادی در سینمای جهان به نمایش در آمده است. این روزها در هیاهوی اسکار آرگوی بن افلک با ترفندی سیاسی برنده اسکار شد و در سوی دیگر جهان آرگوی بهمن قبادی را رسانه فرنگی در بوق و کرنا می کنند تا در این هیاهو آرگوسازان هویت باخته بروی فرش های قرمز از ژست ضد ایرانی خود پرده برداری کنند. آرگو را قبل از اینکه بن افلک بسازد ،تروریست های فرنگی نظیر پرویز صیاد ،شیرین نشاط و سوسن تسلیمی هر کدام آرگویی جداگانه ساخته بودند . آیا فیلمهای فراری (پرویز صیاد ) زنان بدون مردان با آن تیتراژ مضحک و ساده انگارانه اش و یا فیلم خانه شیطان(سوسن تسلیمی) هر کدام به نوعی آرگوهای سفارشی توسط این جمع تروریست فرهنگی نیست؟آرگوی بهمن قبادی، کارکردهای مفهومی اش برای تخریب انقلاب ایران و مخدوش نشان دادن بافت اجتماعی ایران انقلاب کمتر از آرگوی بن افلک نیست.اما قبل از اشاره به آرگوی قبادی باید کارنامه فیلمساز و تلاش های وی برای فیلمساز  ماندن و آنچه سبب شده قبادی بتواند تکمله ای بر آرگو بسازد را مرور کنیم.

سینمای «بهمن قبادی» از همان جنس سینمای روشنفکری مخربی است که دستمایه اغلب آثارش تخریب و حقیر برشمردن توده ها و قومیت های خاورنشین است و این پس زمینه گل درشت جشنواره ای در آثار روستایی بهمن قبادی جاری است. ردپای تفکر به سخره گرفتن قومیت ها و توده های اجتماعی و جنبه های جشنواره پسند فرنگی  به عنوان مولفه اصلی  آثار قبادی به شمار می رود. این نگاه تیره و مخدوش در شهری ترین فیلم وی  نظیر «کسی از گربه های ایرانی خبر ندارد» جنبه های پررنگ تری نسبت به آثار روستایی او دارد .وی پس از تغییر روش در شیوه فیلمسازی اش با لحاظ کردن شهریت و بافت اجتماعی همچنان حقیرانه به توده ها می نگرد.اصولا شیوه نگرش سینمای شبه روشنفکری، برای پوچ نگاری زندگی اجتماعی و  تاکید بر عدم آزادی های لیبرالی در کلیه آثاری که قبادی در ایران ساخته است از نیوه مانگ تا فیلم چه کسی از گربه ها ...همچنان جاری و مشهود است .

سینمای شبه روشنفکر جشنواره ای قبادی لزوما به صورت فرمی با ساخت فیلم گربه ها... تغییر رویه فرمی داد، اما شیوه تفکری و ایدئولوژیک آثارش تفاوت چندانی پیدا نکرد.در واقع ساخت این فیلم برای محقق شدن رویاهای لیبرالی سازنده در مورد عدم فعالیت موسیقی پاپ،راک و رپ نامطلوب ، مغایر با قوانین رایج فرهنگی،دستمایه ای برای عنوان مخدوش کردن و سیاه نگریستن به قوانین عرفی جامعه است .قبادی به عنوان  فیلمساز تا آن زمان که در ایران فعالیت می کرد ،تنها مهارتش ساخت فیلم های روستایی بود و اقوام کردنشین را در عمده آثار روستایی اش به بند حقارت بصری می کشاند. در فیلم ماقبل آخرش که به صورت پنهانی در ایران ساخت، با قوانین عرفی و حکومتی در عرصه موسیقی چالش کرد. قبادی در اغلب گفتگوهایش ، آثارخود را ستایشی از اقوام کرد بر می شمرد، اما کافیست دقیق ر و موشکافانه تر آثارش را بررسی کنیم تا ردپای مفاهیم گل درشتی در باب تحقیر قبیله ای اقوام کرد نشین را در آثارش بیابیم.

قبادی در فیلم آخری که در ایران ساخت یعنی «کسی از گربه های ...»به قوانین مشروع حکومتی در باب منع آزادی های لیبرالی می تازدتا مفهوم آزادی های مرسوم در ایران را درنسبت با  لیبرالیسم اجتماعی جهانی به چالش کشد.ازهمان ابتدا مشخص بود که موسیقی تنها بهانه است تا بافت اجتماعی ایران را عصیان زده در نسبت با حاکمیت نشان دهد.

شبه هنرمندانی نظیر قبادی ها برای پوشیدن « تاکسیدو » و «اسموکینگ» و کف و سوت های جشنواره ای، قومیت ،ملیت و هویت خویش را نادیده می گیرند و برای خوش رقصی های جشنواره ای، همواره تصویری فراواقعی از قبیله و سرزمین خویش به تصویر می کشند  .طبیعی است فیلمهایی از این جنس ،تنور جشنواره های خارجی با چاشنی تحقیر ملت های خاورمیانه را گرم می کند. نیوه مانگ، لاک پشت ها هم پرواز می کنند ،آوازهای سرزمین مادری ام ، زمانی برای مستی اسبها  تقریبا چنین کارکردی دارد، خصوصا نیوه مانگ که دیدگاهی کاملا جدایی طلبانه دارد و در دوفیلم « لاک پشت ها هم پرواز می کنند» و  آوازهای سرزمین مادری ام  مولفه ضد جنگ اثر ،از بطن روایت برون می تراود. البته نوعی تحریف تاریخ و تطخئه قومی درعمده فیلمهای قبادی مستتر است.

در فیلم «لاکپشت ها...»اشاره به مین های باقی مانده از جنگ (مولفه های  ضد دفاع ) از ویژگی های برجسته درام این فیلم به شمار می رود ،المانی گل درشت که به دوران پرافتخار دفاع مقدس طعنه می زند. قبادی با همین رویه و با ساخت آثار ضد مردمی هیچگاه در موطن خویش توفیقی نیافت و محافل روشنفکری نیز آثارش را تحویل نمی گرفتند و آنچنان هم مقبول اهالی سینما، رسانه و منتقدان نبود و چند فیلم سینمایی که برای حضور در جشنواره های مختلف ساخته بود توفیقی برایش به همراه نداشت و شاید مهمترین دستاوردش گرفتن دوربین طلای کن است که جایزه بسیار مهمی به شمار نمی رود. آخرین ستایش مهمی جشنواره ای که نصیبش شده به فیلم «کسی از گربه‌های ایرانی خبر ندارد» باز می گردد که به دلیل شرایط ملتهب سیاسی پس از انتخابات و سفارش موکد جاسوسه سیا با رابط ایرانی جشنواره  کن  قبادی توانست این جایزه را دریافت کند. ضمن اینکه جشنواره های خارجی به هر تریبون سیاسی مغرضانه در جشنواره های سینمایی توجه ویژه می کنند و در جشنواره کن، قبادی هم که اهل موج سواری است آنقدر ادا و شکلک سیاسی درآورد تا به اثرنه چندان در خورش توجه کنند تا جایزه ای نصیبش شود. حضور این فیلم در جشنواره کن و فیلم «زنان بدون مردان» شیرین نشاط در جشنواره ونیز  و فرش های قرمزی که برای فیلمسازان حامی جریان مخالف داخلی پهن می شد خود گویای همه چیز است که جشنواره ای فرنگی گون به گون،با لعابی از هنر کاملا سیاست زده اند و نمی توان این سیاست زدگی را منکر شد. قبادی در آن فضا موج سواری کرد ،خوب تاخت و از تاختن طنازانه اش توانست جایزه «نوعی نگاه» و جایزه منتقدان فرانسوی در جشنواره کن 2009 را دریافت کند.

طبیعی بود بعد از ساخت چهار فیلم که در فضای کردستان ساخته بود و هیچ توفیقی برایش به همراه نداشت قبادی تصمیم گرفت مسیر دیگری رابرای خویش برگزید . یکی از اساتید معروف سینما در جایی می گفت هنگامیکه برخی هنرمندان ما از خلاقیت تهی می شونددست به اپوزیسیون نمایی می زنند . شیوه خوبی بود ،سفارت های خارجی هم دنبال شکار چنین افرادی هستند که بتوانند مخالف خوانی کنند و ادای اپوزیسیون دربیاورند.قبادی برای اینکه بتواند از قالب سینمای زیست محیطی خویش خارج شود در سال 88  همانطور که اشاره شد  اقدام به تولید فیلمی کرد با عنوان کسی از گربه های ایرانی خبر ندارد .فیلمی که سوژه بسیار مبتذلی داشت اما فیلم در هیاهوی رویدادهای سال 88 به صورت غیر قانونی ساخته شد و به جشنواره کن فرستاده شد . 

*جاسوسه ای که بهمن را دوست داشت!

قبادی تا زمانیکه در ایران زندگی می کرد  همواره با آدم های مسئله داری معاشرت داشت و سعی می کرد برای رشد در حرفه فیلمسازی اش به ترفندهای و لابی های مختلفی متوسل شود. قبادی در اغلب پارتی ها ومیهمانی هایی که توسط سفیران کشورهای مختلف برگزار می شد حضور پیدا می کرد و همین ارتباط ظاهرا فرهنگی با سفارتخانه ها ،شرایطی برای تحصیل و تامین هزینه ساخت آثارش را فراهم می آورد. تا اینکه در یکی از همین میهمانی ها با رکسانا صابری (مامور سیا ) آشنا شد. صابری به وی پیشنهاد داد که در مورد سوژه سفارشی او فیلم بسازد. او به قبادی وعده داد که تمام هزینه تولید فیلم را برایش فراهم می کند البته به شرطی این کار را انجام می دهد که برای کسب مجوز به وزارت ارشاد مراجعه نکند و فیلم را در مورد عدم فعالیت موسیقیایی نسل جوان بسازد. جاسوسه خلاق فرهنگی سیا  مطابق با وعده ای که داده بود تمام هزینه ساخت فیلم چه کسی از گربه های ایرانی خبر ندارد را فراهم کرد و قبادی به صورت مخفیانه موفق به ساخت فیلم مذکور شد.

جاسوسه از کجا آمده بود؟

رکسانا صابری (متولد  26 آوریل 1977 در داکوتای شمالی) خبرنگار ایرانی-آمریکایی است که از پدری ایرانی و مادری ژاپنی زاده شده است،در سال 1997 در ایالت داکوتای شمالی کشور آمریکا به عنوان دختر شایسته سال انتخاب شده بود. او خبرنگار رسانه‌های بین‌المللی مهمی از جمله رادیوی عمومی ملی، رادیو واتیکان، شبکه فاکس و بی‌بی‌سی بوده و نیز به صورت پاره‌وقت در یکی از وبگاه‌های انگلیسی‌زبان مجمع تشخیص مصلحت نظام کار می‌کرده است.رکسانا صابری در قالب پوشش برای تکمیل تحصیلات خود در رشته ایران‌شناسی، تحت عنوان خبرنگار به ایران آمد. سپس به خاطر فعالیت خبرنگاری با وجود عدم تمدید مجوز فعالیت خبرنگاری توسط دولت ایران، در شعبه دوم بازپرسی دادسرای انقلاب مورد پیگرد قضایی قرار گرفت .کمی بعد وزارت اطلاعات اسنادی در مورد همکاری رکسانا با سیا بدست آورد. این اسناد؛در اختیار گذاشتن بخشی از اطلاعات طبقه بندی شده و ارسال اسناد محرمانه مجمع تشخیص مصلحت نظام توسط رکسانا  را تائید می کرد.

جدا از پرونده مذکور ،یکی از ماموریت های رکسانا جذب فیلمسازان ایرانی بود و بهمن قبادی نخستین طعمه وی به شمار می رفت. رکسانا به دلیل ارتباطات خاص و هدایتی که از جانب سفارت های مختلف می شد ترتیب نمایش فیلم قبادی را از قبل دستگیری در جشنواره کن فراهم کرده بود و البته فراموش نکنیم که فرانسوی ها همیشه برای فیلمسازانی که ضدیت و مخالف خوانی را با نظام جمهوری اسلامی پنهان نمی کنند فرش های قرمزی از جنس زر پهن می کنند . نگاهی به لیست فعالیت های ایرانیان شبه هنرمند پاریسی؛ از شبنم طلوعی (بازیگر) تا شیرین نشاط (تروریست فرهنگی)بیندازیم بدین نکته پی خواهیم برد  و در این میان رکسانا دست بهمن را در دست رابط فرهنگی فرانسوی خود «ن .ت .ه » گذاشت.

«ن .ت .ه » در فرانسه هم از توبره می خورد و از هم از آخور .از طرفی رابط فرهنگی «فرح  دیبا » به شمار می رود و از سوی دیگر با بنی صدر ارتباطات نزدیکی دارد . وظیفه این رابط در واقع فراهم آوردن زمینه فعالیتی برای فیلمسازان ایرانی در خارج از کشور است. او کسی  است که زمینه ساخت فیلمهای کیارستمی را در پشت پرده فراهم آورده است و اتفاقا یکی از فعالیت اخیر رابط ظاهرا فرهنگی یاد شده  جذب فیلمسازان ایرانی همچون مسعود بخشی(کارگردان  فیلم یک خانواده محترم ) است .او با کمپانی ها JBA Production و Memento Films Production و چند کمپانی فیلمسازی سوئدی – فرانسوی دیگر ارتباطات نزدیکی دارد و زمینه ساخت فیلم توسط فیلمسازان ایرانی را در اروپا و آمریکا فراهم می آورد.

رابط یاد شده به نوعی کارچاق کن فرهنگی در فرانسه است و رکسانا حمایت از قبادی را قبل از دستگیری به رابط یاد شده واگذار می کند .قبادی با ارتباطی که این جاسوسه برایش فراهم کرد پس از آزادی از زندان و خروج از ایران موفق شد با چند کمپانی مذاکره کند و زمینه ساخت فیلم بعدی خود را  فراهم آورد. اغلب این کمپانی ها حاضر نشدند پولی بابت ساخت فیلم به قبادی دهند تا در کردستان عراق فیلم  خنثی  و زیست محیطی بسازد. واسطه یکی از این کمپانی ها به رکسانا و «ن.ت .ه » گفته بود  اگر قبادی حاضر شود فیلمی در مورد انقلاب ایران بسازد پروژه را حمایت خواهیم کرد اما اگر خواستار ساخت فیلم به سیاق آثار گذشته اش باشد با توجه به خروجش از ایران برایشان مقدور نیست پولی صرف فیلمهای خنثی زیست محیطی کنند. شرط مهم  اغلب این کمپانی ها ساخت فیلمی با زیر سئوال بردن انقلاب ایران است و حداقل خواستشان این بود که فیلمی ساخته شود تا بافت ایران پس از انقلاب را  متحجر نشان دهد.با این شرط حامیان فرانسوی بهمن قبادی زمینه ساخت فیلم تازه قبادی را فراهم کردند و جالب اینجاست که کشور ترکیه و کمپانی های ترک به عنوان تهیه کنندگان فیلم معرفی شده اند اما پشت پرده فرانسوی های هستند که فیلم قبادی را همچون فیلم زنان بدون مردان (شیرین نشاط ) و سنگسار ثریا م ( سیروس نورسته ) حمایت می کنند. قبادی یکسال تلاش کرد تا فیلمنامه اش صاحبان کمپانی را راضی و خشنود کند. حتی شرط کمپانی پخش کننده نشان دادن صحنه هایی از زندان های ایران بود. بی هنری و خود باختگی و مطرح شدن در جشنواره های خارجی برای قبادی از چه عیار بالایی برخوردار است که حاضر شود برای فیلم ساز ماندن و خوش رقصی برای فرنگی ها دست به هر دروغ پردازی بزند.

*نگاهی به متن فیلم فصل کرگدن: آرگوی قبادی 

هیچکدام از آثار قبادی که در ایران ساخته شد آنچنان قابل اعتنا و در خور نبودند، از همین رو هیچگاه آثارش رنگ پرده سینما به خود ندیدند. یکی از رنج های قبادی نادیده گرفتن شدن توسط جریان سینماگران داخلی بود که ‌آثارش را ضد سینما می دانستند و شورای صنفی نمایش هیچگاه حاضر به اکران آثارش نبود. قبادی که نمی توانست تولیدات  زیست محیطی خود را حتی با  ترفند حضور هدیه تهرانی روانه  اکران سراسری کند ،تمامی آثارش را به صورت غیر قانونی وارد بازار قاچاق می کرد. او در نخستین روزهای آشنایی به رکسانا صابری گفته بود خیلی دلم می خواهد که فیلمی بسازم و غیر از جریان جشنواره ای در سینماهای ایران حداقل به نمایش درآید.

این روزها فصل کرگدن به صورت محدود در سینماهای سراسر جهان اکران شده است و قبادی رویایش محقق شده است. اما دست یابی به این رویا تنها یک دلیل روشن دارد. لحاظ کردن نگاه های سیاسی مغرضانه سفارش دهندگان است که منجر به برآورده شدن آرزوی بهمن قبادی شده است.

در آخرین اثر قبادی بهروز وثوقی،بازیگر فیلم های فارسی و مونیکا بلوچی (هنرپیشه فیلمهایی با درجهR) ایفای نقش می کنند .   "فصل کرگدن"، یک تریلر سیاه شبه سیاسی با تم شبه تغزلی است که مصالح داستانی اش بر دروغ بنا شده است.

متن مخدوش فیلم

روایت فیلم در مورد، ساحل فرزان(بهروز وثوقی )،شاعر کرد سنی است که 30 سال پیش به دلایل سنی بودن و شاعر بودن به زندان می افتد. غلط املایی فیلم با مصالح داستانی جاعلانه از همین نقطه اتفاق می افتد.

چه بسیار هستند هنرمندان و شاعران چپ گرایانه ای که در سی سال اخیر پس از انقلاب مردم  فعالیت داشته اند و آثار خود را با ژست روشنفکری به بازار نشر و کتاب روانه کرده اند و مخالفت و دشمنی خود را با نظام جمهوری اسلامی آشکار کرده اند؛ اما هیچگاه به زندان نرفته اند و مجازات نشده اند و همچنان هم به فعالیت های ظاهرا هنری خود ادامه می دهند و کسی با آنها کاری ندارد . هنرمندانی که سعی می کنند ژست مقابله با نظام را حفظ کنند تا زمانی هم که امنیت ملی را به مخاطره نینداخته اند و در مقابل آبگوشت چرب سفارتخانه ها خویشتنداری کنند و  وادار به بردگی فرهنگی نشوند ، هیچ نهاد امنیتی حتی از کنارشان عبور نمی کند اما در فیلم فصل کرگدن ساحل(شخصیت اصلی فیلم )تمام اشعارش را قبل از انقلاب منتشر کرده و به جرم شعر گفتن پیش از انقلاب متهم می شود. دروغ قبادی در بافت فیلم کاملا واضح و روشن است. هیچ شاعری به دلیل شعر گفتن و انتشار آن قبل از انقلاب به مدت 30 سال محکوم نخواهد شد. از فائقه آتشین تا محمود دولت آبادی و مسعود اسداللهی که پیش از انقلاب فعالیت فرهنگی مشروع یا نامشروع داشته اند با برخورد سلبی از جانب انقلابیون مواجه نشدند. ضمن اینکه چاپ و نشر شعر با هر رویکردی جرم بشمرده نمی شود .شاید با این حقه ها بتوان تماشاگر خارجی را فریب داد که آزاد اندیشی پس از انقلاب غیر ممکن شده است اما سایر مللی که توسط رسانه های خارجی اغوا شده اند یکبار هم از سازنده دروغ پرداز فصل کرگدن بپرسند اگر جریان آزاد اندیشی هنرمندانه در ایران جاری نیست تو در کدام فضا توانسته ای رشد کنی و به عنوان فیلمساز خود را به جهانیان معرفی نمایی؟ فصل کرگدن از غیر ممکن ها ممکن می سازد و دروغ را هنرمندانه راست جلوه دادن حکایت از عدم داشتن شرافت هنری بهمن قبادی است. به گواه تاریخ بعد از انقلاب هیچ برخورد قضایی با نویسندگان ، شعرا بازیگران ، ترانه سراها  و حتی خوانندگان صورت نپذیرفت. مگر مسعود امینی و علیرضا میبدی معارض در همان نخستین روزها علیه جمهور مردم فعالیت شبه هنری داشتند. مگر نه اینکه مجموعه اشعار صوتی ، در مقابله و مواجه با جمهور تازه پا گرفته مردم منتشر نکردند ؟ آیا کسی با همین معرضین فراری برخورد قضایی کرد ؟ قبادی اصلا آن روزها را شاید در خاطر نداشته باشد که دو سال پس از انقلاب به جای برخورد سلبی با هنرمندان بدنه سیاسی حاکمیت دست به انقلاب فرهنگی ایجابی زد و از سر مهر و عطوفت تمام مظاهر لیبرالی طاغوت را از پیکره فرهنگ تطهیر کرد.کاراکتر  ساحل فرزان شاعری که آثارش قبل از انقلاب چاپ می شده ، ناگهان با انقلاب مردم ناگهان دستگیر زندانی شود. همین یک سطر از داستان فیلم اوج دروغ نمایی و خوش رقصی فیلمساز برای جعل کردن تاریخ انقلاب است و اساس این دروغ را هیچکدام از ایرانیانی که آن روزها در خاطر دارند و یا در فرآیند انقلاب مشارکت داشته اند را نخواهند پذیرفت .نکته دوم در مورد شکل گیری روایت جاعلانه قبادی این است که اگر این شاعر مجموعه اشعارش تحت عنوان کرگدن را قبل از انقلاب منتشر ساخته است ،ممکن نیست شاعری از دست  انقلابیون سال 57  به دلیل شعر گفتن و چاپ آن قبل از انقلاب گزندی دیده باشد و یا به زندان افتاده باشد .احمد شاملو ،سیمین بهبهانی و حتی ترانه سراهایی همچون محمد صالح اعلاء که حتی قبل از انقلاب با فائقه آتشین (گوگوش) همکاری داشتند پس از تشکیل جمهور مردم ادامه فعالیت دادند .برخی از آنان حتی در هیبت اپوزیسون ظاهر هم شدند  اما جریان اصلی جاری در نظام همواره با هنرمندان با ملاطفت رفتار کرده است و هزارن مثال و دلیل می توان آورد که روایت بهمن قبادی تحریف صریح تاریخ است. در بحبوحه پر شور انقلاب ایران ، هیچگاه روشنفکرانی که حتی با جمهور مردم عناد داشتند نظیر شهرنوش پارسی پور ،آثار ضد مردمی و ضد تاریخی بسیار نوشتند ، هیچگاه محاکمه و بازجویی نشدند .طبیعی است چون همه چیز را راجع به خیلی از شبه اندیشمندان می دانیم ژست سیاسی قبادی در فیلم فصل کرگدن  و پررنگ کردن برخورد حاکمیت با اندیشمندان (شاعران) به یک شوخی شبیه است.

نکته جالب در روایت مجعولانه فیلم فصل کرگدن خیال پردازی  متوهم سازنده است. در بطن روایت  همسر ساحل یعنی مینا درخشانی (مونیکا بلوچی) نیز به علت همکاری در خلق شعر و آثار ساحل به سه سال حبس متهم می شوند . اینجا سئوالی پیش می آید چه بسیارند کسانی که در معاندت و انجام فعالیت عملیاتی علیه نظام با برخورد قضایی مواجه می شوند اما این برخورد ها شامل هیچکدام از اعضای خانواده اشان نمی شود. بی تعارف، جعل در جعل ،دروغ در دروغ ،واقعا نام کسانی را که چنین دروغ  می بافند برای تخریب چهره انقلاب ،در دایره  منطق هنر نخواهند گنجید.آنهم نه منطق مکتوب بلکه منطق حسی کسانی که سالها پایدارانه در این سرزمین زندگی کرده اند و تاریک نگری اندیشی و شیطان صفتی سبب شده اصل ماجرا بارها زیرپرسش رود .در این فیلم زندانی که  نشان داده می شود به زندانهای قرون وسطایی شباهت دارد و اگر بافت معماری نوین ایران را درک نکرده باشید حتما فریب دروغ قرون وسطایی سازنده را خواهید خورد .حتی بدوی ترین کشورهای  دنیا صاحب چنین زندانی نیستند. این زندان بیشتر به یک سردابه می ماند. در همان ابتدای روایت مجعول فیلم مخاطب پی می برد که مینا درخشانی دختر یک افسر رژیم شاه است و راننده آنها اکبر رضایی به مینا درخشانی علاقه مند است اما درخشانی در آستانه ازدواج با قرار دارد. حین این مجادلات خواست و بروز تمایل اکبر رضایی به مینا  انقلاب اتفاق می افتد و اکبر رضایی  به انقلابیون می پیوندد و حالا از فرصت زندانی شدن مینا و ساحل استفاده می کند و در زندان به مینا تجاوز می کند و مینا صاحب دو فرزند حرامزاده می شود .روایت فیلم از آنجایی آغاز می شود که مینا به همراه به دو فرزندش به ترکیه مهاجرت کرده است و در انتظار مهاجرت به اروپاست. مینا و دخترش در ترکیه تن فروشی می کند و ساحل  که مثلا پس از سی سال از زندان آزاد شده است نظاره گر این وقایع است بدون آنکه خود را به مینا نشان دهد. البته رابطه ها و نوع شخصیت پردازی با مشکلات عدیده ای مواجه است و بدنه روایی فیلم با عدم تکلم بازیگر نقش اصلی صدمه بسیاری می بیند و روایت نامفهوم شبه تغزلی به بدنه دارم صدمه جدی وارد می سازد . روایت چون مبتنی بر دروغ و توهم است از دیالوگ های صریح برای پیشبرد داستان خبری نیست  و به راحتی می توان آنرا فیلمی ضعیف ،سطحی و شعاری برای گول زدن مخاطب خارجی برشمرد. قبادی هم هیچگاه فیلمساز خوبی نبوده و هیچ فیلمساز خوبی نخواهد شد. وی برای اینکه بتواند در فضای خارج از ایران فیلم بسازد به جمع تروریست هایی فرهنگی خارج  نشین بپیوندد ، برای بقای  هنری تلاش می کند تا با تحقیر هویت ایرانی و تحریف تاریخ از محافل فرهنگی و هنری خارجی باج بگیرد و فیلم بسازد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها