کد خبر: ۱۱۵۹۸۷
زمان انتشار: ۰۹:۱۰     ۰۷ اسفند ۱۳۹۱
موضع جمهوری اسلامی در قبال پیشنهاد مذاکره‌ی مستقیم از سوی آمریکا چیست؟ ایران چگونه با این پیشنهاد مواجه می‌شود؟ اگر با توجه به تئوری‌های روابط بین‌الملل، بازیگران عقلانی رفتار خواهند کرد، پس چرا رهبر انقلاب معتقدند که رفتار آمریکا غیرمنطقی است؟

598: رهبر انقلاب، باری دیگر در سخنرانی اخیر‌ خود، به موضوع مذاکرات ایران و آمریکا اشاره نمودند. باید به این نکته توجه داشت که رهبران و تصمیم‌گیرندگان کلیدی در حوزه‌ی سیاست خارجی همواره برای سخنرانی‌ها، اعلام مواضع و واکنش‌های خود، طیفی از مسائل داخلی و بین‌المللی را در نظر دارند و بر مبنای آن به اظهار نظرات خود می‌پردازند.

هرچند می‌توان نکات مشترک زیادی میان دو سخنرانی اخیر رهبری در قبال مذاکره با آمریکا مشاهده کرد، اما به نظر می‌رسد ضرورت تبیین دیدگاه‌ها توسط ایشان، پس از سخنرانی اوباما در کنگره‌ی آمریکا از یک ‌سو و تحولات جدید در کره‌ی شمالی ‌ـ‌به عنوان مدلی که غرب همواره آن را برای برخورد با ایران در دستور کار خود قرار داده بود‌ـ‌ از سوی دیگر، هدف اصلی سخنرانی ایشان در جمع مردم آذربایجان به شمار می‌رود.

می‌توان گفت رهبر انقلاب با نظر به مجموع شرایط و واقعیت‌های داخلی (از حضور گسترده‌ی مردم در راهپیمایی 22 بهمن تا اثرات اقتصادی تحریم‌ها بر ملت ایران) و شرایط و حوادث بین‌المللی (از جمله حضور کارگزاران جدید در وزارت خارجه و دفاع ایالات متحده‌ی آمریکا، انتخابات اسرائیل و تضعیف پایگاه ائتلاف راست افراطی، شرایط موجود در منطقه و تحولات جدید ماه‌های اخیر در جنوب شرق آسیا از درگیری لفظی چین و ژاپن تا آزمایش سوم هسته‌ای کره‌ی شمالی) نظرات و دیدگاه‌های خود را به عنوان عالی‌ترین مقام تصمیم‌گیر در حوزه‌ی سیاست خارجی کشور، فارغ از مواضع رسمی و غیررسمی که توسط سایر افراد و جناح‌های سیاسی در کشور بیان می‌شود، اظهار داشتند.

از مجموع انعکاس بیانات رهبری در رسانه‌های جمعی در خارج از کشور، از یک‌ سو و تلاش کارگزاران و سیاست‌گذاران آمریکایی برای خطاب قرار دادن مقام معظم رهبری به عنوان طرف اصلی تصمیم‌گیر در مذاکره، از سوی دیگر، می‌توان گفت امروز در غرب به درستی تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیرنده‌ی اصلی در قبال مذاکرات و سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی ایران شناخته شده است؛ اما پرسش اینجاست که آیا رهبران آمریکا توانسته‌اند به درستی پیام‌هایی که از جانب رهبری ایران تبیین می‌شود درک نمایند؟ در این یادداشت به بررسی مهم‌ترین پیام‌هایی که رهبران آمریکا باید بدان پی ببرند اشاره می‌شود.

1. یکی از موضوعات کلیدی که در تئوری‌های سیاست خارجی مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد عقلایی بودن بازیگر و کنشگر در حوزه‌ی روابط بین‌الملل است. هرچند می‌توان در تئوری‌های جدید شاهد این نکته بود که عقلانیت بازیگران برساخته‌ی پارامترهای متعددی است که در نهایت مبنای تصمیم‎گیری آن‌ها قرار می‌گیرد، اما به عنوان شاخصه‌ای ثابت در تمامی تئوری‌ها، پیش‌بینی‌پذیر بودن طیف رفتاری بازیگر (کشور) مقابل در برابر کنش، یکی از پارامترهای عقلایی بودن دولت‌ها در سیاست خارجی به شمار می‌آید.

شاید امروزه در طیف گسترده‌ای از مقالات حوزه‌ی مطالعات روابط بین‌الملل، از جمهوری اسلامی و رفتار سیاست خارجی آن به عنوان بازیگر/رفتار عقلایی یاد می‌شود؛ چرا که علی‌رغم همه‌ی تحولات 35 سال گذشته در منطقه و جهان، رفتار و کنش خارجی جمهوری اسلامی از عقلانیت و ثباتی برخوردار بوده است؛ هرچند عقلانیت سیاست خارجی ایران تنها عقلانیت ابزاری سودمحور نبوده و مؤلفه‌هایی هویتی و دینی را نیز در خود مستتر و همراه داشته است.(1) برای مثال، عدم مقابله به مثل ایران در قبال بمباران شیمیایی توسط عراق، هرچند با عقل ابزاری قابل تحلیل نیست، اما در چارچوب تعریف عقلانیتی که مؤلفه‌های دینی نیز در آن سهیم هستند قابل توضیح است. این موضوع بار دیگر در قالب فتوای رهبری مبنی بر ساخت و کاربرد سلاح هسته‌ای قابل مشاهده است.

نکته‌ی اولی که رهبری در سخنرانی خود بر آن تأکید داشتند موضوع «غیرمنطقی بودن» رهبران آمریکا و سیاست‌های آن‌ها در قبال ایران است. ایشان در این سخنرانی دوازده مرتبه از اصطلاح غیرمنطقی برای خطاب قرار دادن رهبران، رفتار و سیاست‌های آمریکا در قبال ایران و جهان استفاده کردند.

به نظر می‌رسد از دیدگاه رهبری، مشکل عمده‌ی‌ میان ایران و آمریکا در زمان، مکان و نحوه‌ی شروع مذاکره میان دو کشور نیست، بلکه موضوع اصلی به منطق طرف مقابل بازمی‌گردد. از منظر رهبری، به دلیل نگاه هژمونی‌طلبانه‌ی آمریکا در هر مذاکره‌ای با ایران، عدم پذیرش واقعیات موجود در ایران و جهان توسط رهبران آمریکا، تلاش برای یافتن راه‌حل‌های مقطعی و سطحی از طریق اعمال فشار بر سایر کشورها و استفاده از اهرم زور و فشار برای مجاب کردن سایرین به پذیرش خواست‌های آمریکا، مذاکره‌ای میان ایران و آمریکا صورت نخواهد گرفت؛ چرا که نتیجه‌ای از این نوع مذاکره، جز برای طرف غربی که در صدد موفق نشان دادن سیاست چماق خود است، به دست نمی‌آید و طرف ایرانی از این نوع مذاکرات سودی نخواهد برد.

2. رهبری در ادامه به موضوع هسته‌ای ایران اشاره می‌کنند. در اینجا نیز رهبری، با توجه به شرایط جدید بین‌المللی ناشی از آزمایش هسته‌ای توسط کره‌ی شمالی، به نکته‌ای کلیدی اشاره می‌نمایند. ایشان با یادآوری این موضوع که هیچ کشوری نتوانست مانع از دستیابی سایر کشورهایی که عزم خود را برای داشتن سلاح هسته‌ای جزم کرده بودند، مثل هند و پاکستان بشود، به موضوع کره‌ی شمالی به عنوان جدیدترین نمونه اشاره می‌کنند و ناکارآمدی سیاست‌های تنبیهی آمریکا را در قبال این کشور ‌ـ‌که بی‌شک وسیع‌ترین شکل تحریم‌ها علیه آن صورت گرفته است‌ـ‌ هدف قرار می‌دهند. ایشان خاطرنشان می‌سازند که اگر جمهوری اسلامی تا کنون به سراغ سلاح اتمی نرفته، نه به دلیل فشارهای آمریکا و ناتوانی ایران، بلکه به دلیل خواست داوطلبانه و اعتقاد راسخ به نفی سلاح اتمی در تمام جهان است.

امروز می‌توان گفت بر کسی پوشیده نیست که هرچند تحریم‌های اقتصادی و فشارهای مختلف، همان گونه که در کره‌ی شمالی شاهد آن هستیم، می‌تواند سبب اختلال در کارکرد دولت‌ها و سخت شدن شرایط رفاهی و اقتصادی برای مردم شود، اما این تحریم‌ها مانع از دستیابی کشورهایی که رهبران آن هدف خود را ساختن سلاح اتمی قرار داده‌اند ‌ـ‌مثل کره‌ی شمالی‌ـ‌ نمی‌شود. رهبری با یادآوری این نکته، در صدد تغییر افکار عمومی جهانی در قبال برنامه‌ی هسته‌ای ایران و تبیین این نکته است که خواست رهبران ایران دستیابی به سلاح اتمی نبوده و نیست و این انتخابی از روی اختیار و نه تصمیمی از روی اج

از منظر رهبری، به دلیل نگاه هژمونی‌طلبانه‌ی آمریکا در هر مذاکره‌ای با ایران، عدم پذیرش واقعیات موجود در ایران و جهان توسط رهبران آمریکا، تلاش برای یافتن راه‌حل‌های مقطعی و سطحی از طریق اعمال فشار بر سایر کشورها و استفاده از اهرم زور و فشار برای مجاب کردن سایرین به پذیرش خواست‌های آمریکا، مذاکره‌ای میان ایران و آمریکا صورت نخواهد گرفت.
بار است.3. رهبری در بخش دیگری از سخنرانی خود، به موضوع اساسی هدف از مذاکره با آمریکا اشاره می‌نمایند؛ موضوعی که در صورت مشخص نبودن، نتیجه‌ای را برای ایران به همراه نخواهد داشت. مقام معظم رهبری در این بخش از سخنان خود، با یادآوری این نکته که ایران در سال‌های قبل نیز با آمریکا مذاکرات مستقیم داشته است، اصل مذاکره را به هیچ عنوان نفی نمی‌کنند و بر آن صحه می‌گذارند، اما از سوی دیگر، معتقدند تنها زمانی می‌توان در مذاکره با آمریکا به نتیجه رسید که هدف از مذاکره، صرف پیشنهاد یک طرف و پذیرش طرف مقابل نباشد.

ایشان در ادامه به این نکته تلویحاً اشاره می‌نمایند که مذاکره به جلسه‌ای گفته می‌شود که از طرف ایران نیز موضوعات و دغدغه‌های مختلف، همچون کاهش فشار بر ایران، پذیرش جایگاه منطقه‎ای ایران، کاهش دخالت‌های امنیتی و سیاسی در ایران و پرهیز از دخالت در امور داخلی ایران، به معنای تغییر رژیم، مطرح شود و طرف مقابل، یعنی آمریکا، نیز برای این موضوعات پاسخی قانع‌کننده ارائه دهد.

از نظر رهبری علت شکست مذاکرات قبلی میان ایران و آمریکا نیز امتناع طرف مقابل از گوش دادن به موضوعات و دغدغه‌های مطرح‌شده از جانب ایران بوده که سبب قطع یک‌جانبه‌ی مذاکرات شده است. ایشان با اشاره به تک مصرعی از حافظ «من جرب المجرّب حلّت بهی ندامه: تجربه این موضوع چیزی جز ندامت به همراه نداشت»، حاصل مذاکرات گذشته با آمریکا را چیزی جز ندامت نمی‌دانند. انتخاب چنین مصرعی از جانب رهبری در سخنان رسمی خود، در حالی که در مصرع اول آن بیت(2) صحبت از آزمودن و تلاش پیشین، اما بدون نتیجه و سود می‌شود (هرچند کازمودم از وی نبود سودم) و مطرح شدن این مصرع از سوی رهبری به عنوان فردی که خود دارای ذوق و قریحه‌ی شاعری است، بی‌دلیل و اتفاقی نبوده است و می‌توان چنین استنباط نمود که رهبری ایران نیز با مذاکراتی که در آن فقط سود یک‌جانبه و به نفع طرف مقابل نباشد، موافق هستند و حتی برای رسیدن به این نقطه، از تلاش در راستای منافع ملی نیز امتناع نخواهند ورزید.

4. می‌توان مشاهده کرد که رهبری بخش نهایی سخنان خود را بر موضوع تحریم‌ها، امکان لغو آن‌ها یا استفاده از آن‌ها به عنوان ابزاری برای فشار بر جمهوری اسلامی برای آغاز مذاکرات و پذیرش نظرات طرف مقابل متمرکز می‌کنند. در منظومه‌ی فکری رهبری، هدف عمده و اصلی غرب از تحریم، تلاش برای فاصله انداختن میان مردم و نظام از طریق فشارهای اقتصادی به منظور رسیدن مردم به مرحله‌ی تغییر نظام در ایران است. از نظر ایشان، برای رهبران آمریکا این موضوع که سازشی از سوی رهبری ایران با آن‌ها در راستای خواست‌های نامشروعشان صورت نمی‌پذیرد، اثبات شده است و به همین دلیل، آن‌ها با تمرکز بر برنامه‌ی افزایش فشار بر مردم، به دنبال رسیدن به هدف اصلی خود برای تغییر نظام هستند که البته به دلیل بصیرت و آگاهی مردم، به این نتیجه‌ی مورد نظر خود نخواهند رسید. از سوی دیگر، از منظر رهبری و بر مبنای رفتار آمریکا در قبال کشورهایی چون لیبی و عراق، که علی‌رغم پذیرش خواست آمریکا، تحریم‌های آن‌ها برداشته نشد، موضوع کاهش تحریم‌ها در صورت مصالحه را فریبی بزرگ می‌دانند که رفتار آمریکا در قبال سایر کشورها خلاف آن را برای همگان ثابت کرده است.

شاید بتوان چکیده و خلاصه‌ی بیانات و پیام رهبری را در این موارد ذکر کرد: تصمیم‌گیری و رفتار منطقی رهبران آمریکا که باید رفتاری مبتنی بر نگاه واقع‌بینانه به منطقه باشد، توجه به توان و ظرفیت قدرت جمهوری اسلامی و جایگاه آن در منطقه، پذیرش و به رسمیت شناختن حاکمیت و ساختار سیاسی جمهوری اسلامی و تغییر راهبرد تغییر نظام در ایران، در نظر گرفتن دغدغه‌ها و موضوعات مطرح‌شده از جانب ایران در مذاکرات از سوی آمریکا و در نهایت نگاه هدفمند و کلان آمریکا برای مذاکره با ایران و پرهیز از سطحی‌نگری و رفتار تبلیغاتی در قبال مذاکره با ایران.

می‌توان گفت از نظر رهبری ایران، آنکه امروز باید در شرایط حساس فعلی دست به تصمیم‌گیری کلان بزند و به تجدید نظر در سیاست‌های خود بپردازد. ایالات متحده‌ی آمریکاست و نه ایران. در نگاه رهبری، رفتار منطقی و سیاست خارجی متداوم ایران در طول سال‌های پس از انقلاب، مؤید این موضوع است و تغییرات جدید در خاورمیانه و رقابت‌های جدید جهانی رقبای آمریکا، امروز رهبران آمریکا را در شرایط دشواری قرار داده است. اینکه رهبران آمریکا همچنان سیاست‌های نادرست پیشین را ادامه خواهند داد یا به بازنگری سیاست خود در قبال ایران دست خواهند زد موضوعی است که آینده‌ی خاورمیانه و بخشی از معادلات جهانی با آن گره خورده است.

پی‌نوشت‌ها:

1. برای مطالعه‌ی بیشتر در این زمینه بنگرید به: سید جلال دهقانی فیروزآبادی، نظریه‌ی اسلامی سیاست خارجی: چارچوبی برای تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه‌ی روابط خارجی، شماره‌ی 3، 1390، صص 7 تا 47.

2. دیوان حافظ، غزل 426، بیت سوم.

مهدی فرازی/ دانشجوی دکترای علوم سیاسی

منبع: برهان

اخبار ویژه
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها