سخن گفتن از آینده روابط ایران و آمریکا بهخصوص در این زمان که بازار گمانهزنیها، سناریو نویسیها و شایعات داغ است، کار آسانی نیست. تحلیلها در خصوص روابط مستقیم ایران و آمریکا زمانی مطرح شد و گسترش یافت که روزنامه نیویورکتایمز مدعی شد ایران و آمریکا توافق کردهاند بعد از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا مذاکرات مستقیمی درباره موضوع هستهای ایران داشته باشند. این در حالی است که هم ایران و هم دولت آمریکا این موضوع را تکذیب کردند.
از طرف دیگر سخنان اخیر جو بایدن معاون اوباما در اجلاس مونیخ مطرح شده است که همچنان بحث مذاکره را مطرح میکند و اینبار گفته است که «توپ در زمین ایران است» اما اهداف واقعی آمریکا از طرح مذاکره مستقیم با ج.ا.ایران چیست؟ در پاسخ به این پرسش میتوان موارد زیر را مطرح نمود:
1ـ کسب مشروعیت برای اوباما در آغاز دوره دوم ریاست جمهوریاش: اوباما تلاش میکند با نشان دادن عزم جدی برای مذاکره با ایران و حل مسئله هستهای، اندکی از فشارهای اقتصادی و سیاسی که در داخل آمریکا گریبانگیرش است رهایی پیدا کند و خود را رئیسجمهوری موفق معرفی کند.
2ـ واقف شدن به قدرت جمهوری اسلامی ایران در منطقه: آمریکا به این نتیجه رسیده است که ایران نفوذ زیادی در منطقه بهویژه در میان همسایگانش دارد. بنابراین میخواهد به وسیله تعامل با ایران از این ظرفیت بهرهمند شود. اوباما معتقد است جمهوری اسلامی ایران در حوزه خاورمیانه نهتنها دولتی ضعیف نیست بلکه بالاترین قدرت نظامی را در مجموعه کشورهای اسلامی این منطقه دارد. در کنار آن ایران دارای نفوذ وسیع در جوامع مسلمان خاورمیانهای است. تجربه افغانستان و لبنان به آمریکاییها نشان داده که برای حل بسیاری از مشکلات در خاورمیانه تهران مرکزیت دارد و کمکهای جمهوری اسلامی ایران کلیدی است.
3ـ صلحطلب نشان دادن ایالاتمتحده: اوباما میخواهد به جهانیان نشان دهد که این ایران است که حاضر به مصالحه نیست و وی تمام تلاشش را برای حل مسئله ایران کرده است. از طرفی این اقدام راه را برای تصویب دیگر قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران باز کند.
4ـ پرهزینه بودن گزینه نظامی: «انجمن دانشمندان آمریکایی» در نشستی که 16 نوامبر 2012 در دانشگاه جان هاپکینز برگزار کرد، به بررسی چند سناریوی محتمل در روابط ایران و آمریکا و تاثیراتش بر اقتصاد جهانی پرداخت.
درگزارش این نشست به 6 سناریو در آینده روابط ایران و آمریکا پرداخته شده است که عبارتند از: افزایش فشار، بستن خلیج فارس و منزوی نمودن ایران، حملات دقیق و حساب شده، بمباران و حمله فراگیر، تهاجم تمامعیار و کاهش فشارها؛ که کاهش فشارها با 57,163,613,100 دلار و تهاجم تمامعیار با 1,559,233,463,393 دلار به ترتیب کمترین و بیشترین هزینه را برای آمریکا و اقتصاد جهانی دربر داشته است.
بنابراین طبیعی به نظر میرسد که آمریکا در صدد است از راههای کمهزینهتری برای رسیدن به اهدافش در ایران استفاده کند.پیشنهاد آمریکا برای مذاکره مستقیم با ایران در حالی مطرح میشود که این کشور میلیاردها دلار در رسانهها و مقابله با ایران سرمایهگذاری شده است، اختلافات واشنگتن ـ تهران همواره مورد حمایت رژیم صهیونیستی و لابی قوی آنها در کنگره آمریکا بوده است؛ اهرمهای اقتصادی در سیاست تحریم همهجانبه تا نادیده گرفتن همه مقررات و قوانین تجارت آزاد از سوی دولت آمریکا بهکار گرفته شده است.
اخیراً کنگره آمریکا در حال بررسی دور تازهای از تحریمهایی است که یک رشته محدودیتهای مالی و بازرگانی را شامل میشود. هدف از تحریمهای جدید ورشکسته کردن اقتصاد ایران میباشد. طی این تحریمهای جدید که هنوز به تصویب نهایی نرسیده است: بخشهای کشاورزی، صنعتی و واردات مواد اولیه جهت تولید هدف قرار داده میشود. تجارت غیرنفتی ایران با محدودیتهای شدیدی مواجه میشود.
تجارت ایران با اغلب کشورهای جهان ناممکن میگردد. تمامی داراییهای ایران در خارج از کشور مسدود میشود. صادرات کالاهای خارجی به ایران غیرممکن میشود. کشورهای صادرکننده ماشینآلات به ایران و بانکهایی که در این راستا مبادلات مالی به نفع ایران انجام میدهند، در فهرست سیاه آمریکا قرار میگیرند. اقدام عملی دولت اوباما در سیاست تحریم با هدف «تسلیم» جمهوری اسلامی ایران است و چتر تهدید در این سیاست هر روز گستردهتر شده است و همچنان دولت اوباما همواره پنجره نیمهبازی را نشان داده تا سیاست درهای بسته خود را نسبت به جمهوری اسلامی ایران توجیهپذیر نمایش دهد.
بنابراین آنچه به عنوان نتیجه میتوان اظهار داشت این مسئله است که اگرچه به ظاهر ایالاتمتحده به شکل جدی خواهان مذاکره با ایران است اما در عمل نشانهای مبنی بر عزم راسخ آنها مشاهده نمیشود. همانطور که گفتیم دیوار بیاعتمادی بین ایران و آمریکا همچنان بلند است و آمریکا با هرچه بیشتر کردن تحریمها نشان داده است که تنها به منافع خود میاندیشد.
مریم فتاحی، پژوهشگر خاورمیانه
منبع : موسسه ابرار معاصر تهران