به گزارش 598، حجتالاسلام
والمسلمین علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در
گفت و گویی با فارس به مسئله انتخابات 92 اشاره کرد، و برخی اقدامات از
قبیل القای تقلی و آزاد نبودن انتخابات را مورد انتقاد قرار داد و گفت:
وقتی شما بگویید که انتخابات باید آزاد و مستقل برگزار شود، در ذهن مخاطب
این میآید که پس انتخابات گذشته با اشکال مواجه بوده که این آقایان دلسوزی
میکنند و میخواهند انتخابات آزاد برگزار شود.
وی همچنین در خصوص پالایش جریان اصولگرایی نیز اظهار داشت: مردم ما با مقایسه سه دوره، کارگزاران که تکنوکراتها حاکم شدند و مدل
مالزی را دنبال میکردند و مبنایش اقتصاد آزاد بود و دولت خدمتگزار را به
دولت تاجر تبدیل کردند، دولت اصلاحطلب هم که مشخص بود، به اصولگرایان روی
آوردند. گام اول اصولگرایان، شورای شهر، گام دوم مجلس و گام سوم دولت بود البته
ممکن است ما به عملکرد بعضی نمایندگان و دولتمردان و یا شوراها نقد داشته
باشیم ولی اصولگرایی یک جریان فکری است که ماندگار است و باید پالایش شود.
در ادامه بخش هایی از صحبت های سعیدی را در ادامه می خوانید؛
* سپاه برای کشور تصمیمگیری نمیکند
ما
الان در داخل سپاه کار برای ورود همهجانبه جهت بومیسازی را شروع کردیم
منتها ما متولی کشور نیستیم. ما یک مدلهایی را برای داخل سپاه برنامهریزی
میکنیم اگر پذیرفتند، کمکشان میکنیم. ما مدعی این نیستیم و اختیار هم
نداریم که برای کشور تصمیمگیری کنیم.
* ظرفیتهای لازم برای عبور از تحریم ها وجود دارد
از
طرف دیگر، تحریم یک تحریم هوشمند است و دشمن در صدد است با گسترش دایره
تحریمها به مردم فشار وارد کند تا به زعم خود از این راه ملت را تسلیم و
نظام را از پای درآورد. ما زمان جنگ هم فشارهایی داشتیم که امروز اصلاً با
آن روز قابل مقایسه نیست. خیلی شرایط ما بحرانی بود، یعنی گاهی ذخایر ارزی
به یک میلیارد هم نمیرسید اما از آن شرایط عبور کردیم. در حالی که امروز
وضع ما کاملاً متفاوت است و از ظرفیتهای لازم برای عبور از این مسایل
برخورداریم.
* میزان مقاومت مردم برای عبور از گردنه تحریمها، تعیین کننده است
امروز
فشار اصلی از ناحیه نظام سلطه است تا به مردم فشار بیاورند و مردم در
محاسباتشان تجدیدنظر کنند. این هم مرحلهای است، از تحریم سرمایهگذاری،
تحریم فناوری، بعد بانکها و بعد بانک مرکزی، بعد تحریم صدا و سیما و
همچنان ادامه دارد و ممکن است به مراحل بعدی هم کشیده شود. اینجا میزان
مقاومت و استقامت مردم برای عبور از این گردنه تعیینکننده است.
* استراتژی آمریکا براندازی در بستر دموکراسی است
اصولاً
استراتژی آمریکا براندازی در بستر دموکراسی است و آمریکاییها این راهبرد
را در اوکراین و شوروی سابق و گرجستان عملیاتی کردند. آنها میخواستند همین
راهبرد را در خاورمیانه اجرا کنند اما این شیوه جواب نداد. یعنی در
خاورمیانه هر کجا انتخابات میشود، عکس خواست آمریکاست. برای مثال
انتخاباتی که در مصر انجام گرفت برخلاف خواست آمریکاییها جواب داد اما
آنها همچنان این تجربه را دنبال میکنند.
* نقش کمیته صیانت از آرا در القای تقلب در انتخابات ریاست جمهوری دهم
القاء
در مساله جنگ روانی و عملیات روانی، عنصر مهمی است. در انتخابات گذشته بحث
القای احتمال تقلب را مطرح کردند. برای مثال کمیته صیانت از آرا توسط یک
مجموعهای که مسئولیتی در قبال انتخابات ندارند تشکیل شد و دیدیم که هنوز
اتفاقی نیفتاده، یک مرتبه بعد از بیست و چند انتخابات، یک آقایی بگوید ما
میخواهیم کمیته صیانت از آرا تشکیل دهیم. این مطلب در ذهن شنونده میآید
که پس عدهای درصدد تقلب هستند که این آقایان دلسوزی میکنند و میخواهند
برای آن کمیته صیانت از آرا تشکیل دهند. این اصطلاح آنجا مطرح شد و بعد پای
آن ایستادند و تقلب را مطرح کردند.
* «انتخابات آزاد» همان هدف «طرح تقلب در انتخابات» را دنبال میکند
این
دفعه نیز آنها از اصطلاح انتخابات آزاد استفاده میکنند. این هم از آن
شیوههایی است که دیگران مطرح کردهاند و برخی در داخل مصرف میکنند. وقتی
شما بگویید که انتخابات باید آزاد و مستقل برگزار شود، در ذهن مخاطب این
میآید که پس انتخابات گذشته با اشکال مواجه بوده که این آقایان دلسوزی
میکنند و میخواهند انتخابات آزاد برگزار شود. یعنی وقتی طرف میگوید
انتخابات آزاد، دیگران مدام دنبالش میگردند تا چیزی پیدا کنند، بعد که
چیزی پیدا نمیکنند میگویند پس در انتخابات شرکت نمیکنند. مطرح کردن این
موضوعات در عدم شرکت و در نوع حرکات بعدی آنها تاثیر دارد.
* «انتخابات آزاد» حربهای برای آینده است
حضرت
آقا چند سال قبل در انتخابات 88 هم هشدار دادند و گفتند چرا این موضوعات
را میگویید، چرا این القائات را میکنید. ایشان الان هم این هشدار را
دادند و به این آقایان گفتند چرا میگویید انتخابات آزاد، این انتخابات
همیشه آزاد بوده و مردم همیشه حق داشتند آنچه که خودشان تشخیص میدهند،
انتخاب کنند. با این اوصاف اما متاسفانه برخی مرتباً این بحث را دامن
میزنند و بعد ممکن است از این حربه در آینده هم سوءاستفاده کنند. مردم
باید همان نقشی که در گذشته داشتند، این بار نیز همان نقش را ایفا کنند.
* اصلاحطلبان مدعی، مشکل اصلی را حرکت در خط امام(ره) می دانستند
این
جریان از آنجا شروع شد که آقایان بعد از حضرت امام(ره)، خطشان را عوض
کردند. امام(ره) یک استکبارستیز است اما بعد از امام، آقایان آمدند وضعیت
را تغییر دادند. آقایان اصلاً خود امام(ره) را زیر سوال بردند و گفتند
«مشکل اصلاحطلبی این است که دنبال خط امام حرکت کردیم» و یا یکی از جملات
تند که آقایان در مقابلش موضع نگرفتند این بود که «مشکل اصلاحطلبان این
است که خدا در جامعه هنوز نمرده است».
* سکوت در برابر انحراف جایز نیست
اینها
تعابیری بود که آقایان در روزنامههایشان بیان کردند و هیچ موضعی در قبال
این انحرافات نگرفتند. لذا آنچه ما در جریان اصلاح طلبی شاهد بودیم، انحراف
از گفتمان و خط و مواضع امام(ره) بود. اینجا که نمیشود آدم سکوت کند و
کوتاه بیاید.
* اصلاحطلبان باید بگویند آیا حاکمیت دینی و ولایت فقیه را قبول دارند یا نه
بحث
ما با اصلاحطلبان مبنایی و زیربنایی است و باید پاسخ دهند آیا حاکمیت
دینی را قبول دارند یا نه؟ حاکمیت ولیفقیه را در هر دورهای قبول دارند یا
نه؟ اینها مسائل اصلی است که ما با اصلاحطلبان داریم.
* اصولگرایی یک حزب و جریان سیاسی نیست
یک
جریان، کارگزاران با شعار سازندگی و رویکرد اقتصادی است که یک دوره 8 ساله
را گذراندند. دوم، جریان اصلاحطلبان است، که آنها هم یک دوره 8 ساله را
گذراندند و جریان سوم اصولگرایان در سال 80 تا 91 است. اصولگرایی یک جریان
فراگیر و عمیق گسترده اعتقادی و فکری است و در قالب یک فرد و یا چند نفر
تعریف نمیشود. اصولگرایی یک عقبهای دارد و بخش عمدهای از مردم ما در این
قالب قرار میگیرند. اصولگرایی یعنی بازگشت به مبنای دینی و اندیشه امام و
رهبری. اگر هم در اصولگرایان برخی افراد دچار ضعف و نقص بودند، خود
اصولگرایان اولین کسانی بودند که آنها را نقد کردند.
* اصولگرایان برخلاف اصلاحطلبان نقد درون گروهی دارند
بانیان
اصولگرایی، کسانی مثل علمای بزرگ آیتالله علمالهدی، آیتالله مصباح،
آیتالله یزدی و آیتالله جنتی آمدند عملکرد برخی از اصولگرایان را نقد
کردند. این صداقت اصولگرایان را میرساند ولی در مقابل، اصلاحطلبان تخلفات
بسیاری از عناصر اصلی و فرعیشان را نقد نکردند.
* کارگزاران دولت خدمتگزار را به دولت تاجر تبدیل کردند
بنابراین
مردم ما با مقایسه سه دوره، کارگزاران که تکنوکراتها حاکم شدند و مدل
مالزی را دنبال میکردند و مبنایش اقتصاد آزاد بود و دولت خدمتگزار را به
دولت تاجر تبدیل کردند، دولت اصلاحطلب هم که مشخص بود، به اصولگرایان روی
آوردند.
* اصولگرایی باید پالایش شود
گام
اول اصولگرایان، شورای شهر، گام دوم مجلس و گام سوم دولت بود البته ممکن
است ما به عملکرد بعضی نمایندگان و دولتمردان و یا شوراها نقد داشته باشیم
ولی اصولگرایی یک جریان فکری است که ماندگار است و باید پالایش شود.
* دشمن آرزوی تسلیم ملت ایران را به گور خواهد برد
دشمن با تحریم برای اینکه مردم را از پای دربیاورد، فشار میآورد ولی قطعاً دشمن آرزوی تسلیم ملت ایران را به گور خواهد برد.
* مردم اجازه تکرار فتنه 88 را ندهند
فشار
بعدی دشمنان بر روی انتخابات است و مردم باید توجه کنند و اجازه ندهند
صحنههای گذشته مثل فتنه 88 تکرار شود و یک انتخابات پرشور و قوی را
انشاءالله با نتایج خوبی شاهد باشیم.