کد خبر: ۱۱۳۹۲۳
زمان انتشار: ۰۹:۱۰     ۲۸ بهمن ۱۳۹۱
درباره اینکه ذوالقرنین چه کسی بوده نظرات متعددی وجود دارد ،اما در روایات پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام) آمده:" او پیامبر نبود بلكه بنده صالحى بود."
به گزارش 598 به نقل از تبیان، یکی از داستان های جالب قرآنی، داستان یاجوج و ماجوج و مواجه  ذوالقرنین با آنهاست.
 
 در دو جای قرآن از یاجوج و ماجوج نام برده شده است. در آیه96 انبیاء و در انتهای سوره کهف که در باره ذوالقرنین و سفرهایش سخن گفته می شود. "حَتَّى إِذا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً لا یَكادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلاً . قالُوا یا ذَاالْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجاً عَلى‏ أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ سَدًّا"((و هم چنان به راه خود ادامه داد) تا به میان دو كوه رسید، و در آنجا گروهى غیر از آن دو را یافت كه هیچ سخنى را نمى‏فهمیدند. (آن گروه به او) گفتند اى ذو القرنین یاجوج و ماجوج در این سرزمین فساد مى‏كنند آیا ممكن است ما هزینه‏اى براى تو قرار دهیم كه میان ما و آنها سدى ایجاد كنى.)(93 و 94 کهف)
 
ذوالقرنین به سرزمینی می رسد که مردمش در سطح پایینی از تمدن بودند و در سخن گفتن(یا فهم و درک سخن) که یکی از نشانه های تمدن است ضعیف و عقب مانده بودند و بین دو کوه زندگی می کردند، این مردم از دست اقوام یاجوج و ماجوج در رنج و عذاب بودند که از پشت کوه ها به آنها حمله می کردند و آنها را غارت می کردند.
 
مردم این سرزمین به ذوالقرنین پیشنهاد كردند كه مالى را از ایشان بگیرد و میان آنان و یاجوج و ماجوج سدى ببندد كه مانع از تجاوز آنان بشود. ذوالقرنین پیشنهاد آنها را پذیرفت و به آنها گفت: " آنچه را خدا در اختیار من گذارده بهتر است (از آنچه شما پیشنهاد مى‏كنید) مرا با نیرویى یارى كنید، تا میان شما و آنها سد محكمى ایجاد كنم."(95 کهف)
 
سپس از آنها خواست یاریش کنند."قطعات بزرگ آهن براى من بیاورید (و آنها را به روى هم چیند) تا كاملا میان دو كوه را پوشانید، سپس گفت (آتش در اطراف آن بیافروزید و) در آتش بدمید، (آنها دمیدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته كرد، گفت (اكنون) مس ذوب شده براى من بیاورید تا به روى آن بریزم.(سرانجام آن چنان سد نیرومندى ساخت) كه آنها قادر نبودند از آن بالا روند و نمى‏توانستند نقبى در آن ایجاد كنند."(96 و 97 کهف)
 
پس از بنای سد، ذوالقرنین گفت: "این از رحمت پروردگار من است اما هنگامى كه وعده پروردگارم فرا رسد آن را در هم مى‏كوبد و وعده پروردگارم حق است."
 
این سد خود رحمتى از پروردگار بود، یعنى نعمت و سپرى بود كه خداوند با آن اقوامى از مردم را از شر یاجوج و ماجوج حفظ فرموده و وقتی وعده خدا رسد آن را در هم می کوبد و منظور از وعده، وعده‏اى است كه پروردگار در خصوص آن سد داده بوده كه به زودى یعنى در نزدیكى‏هاى قیامت آن را خرد مى‏كند، در این صورت وعده مزبور پیشگویى خدا بوده كه ذو القرنین آن را خبر داده و یا همان وعده‏اى است كه خداى تعالى در باره قیام قیامت داده است و گفته شده شکسته شدن سد ذوالقرنین از نشانه های قیامت است.
 
درباره اینکه ذوالقرنین چه کسی بوده نظرات متعددی وجود دارد ،اما در روایات پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام) آمده:" او پیامبر نبود بلكه بنده صالحى بود."
 
و درباره اینکه این دو قوم یاجوج و ماجوج که بودند نیز نظرات زیادی وجود دارد.
 
در برخی روایات آمده كه از نژاد ترك از اولاد یافث بن نوح بودند، و در زمین فساد مى‏كردند. ذو القرنین سدى را كه ساخت براى همین بود كه راه رخنه آنان را ببندد.
 
در بعضى روایات دیگر آمده كه این قوم از نظر نیروى جسمى و شجاعت به حدى بوده‏اند كه از هیچ حیوان و یا درنده و یا انسانى نمى‏گذشتند مگر آنكه آن را پاره پاره كرده مى‏خوردند. و نیز از هیچ كشت و زرع و یا درختى نمى‏گذشتند مگر آنكه همه را مى‏چریدند، و از هیچ نهرى برنمى‏خورند مگر آنكه آب آن را مى‏خوردند و آن را خشك مى‏كردند.
 
و نیز روایت شده كه سه طائفه بوده‏اند، یك طائفه مانند ارز بوده‏اند كه درختى است بلند. طائفه دیگر طول و عرضشان یكسان بوده و از هر طرف چهار زرع بوده‏اند، و طائفه سوم كه از آن دو طائفه شدیدتر و قوى‏تر بودند هر یك دو لاله گوش داشته‏اند كه یكى از آنها را تشك و دیگرى را لحاف خود مى‏كرده، یكى لباس تابستانى و دیگرى لباس زمستانى آنها بوده اولى پشت و رویش داراى پرهایى ریز بوده و آن دیگرى پشت و رویش كرك بوده است. بدنى سفت و سخت داشته‏اند. كرك و پشم بدنشان بدنهایشان را مى‏پوشانده.
 
و روایت شده كه قامت هر یك از آنها یك وجب و یا دو وجب و یا سه وجب بوده است.
 
و همچنین در روایات آمده كه یاجوج یك قوم و ماجوج قومى دیگر و امتى دیگر بوده‏اند، و هر یك از آنها چهار صد هزار امت و فامیل بوده‏اند، و به همین جهت جز خدا كسى از عدد آنها خبر نداشته.
 
در تورات در كتاب "حزقیل" فصل سى و هشتم و فصل سى و نهم، و در كتاب رۆیاى "یوحنا" فصل بیستم از آنها به عنوان "گوگ" و "ماگوگ" یاد شده است كه معرب آن یاجوج و ماجوج مى‏باشد.
 
به گفته علامه طباطبائى در "المیزان" از مجموع گفته‏هاى تورات استفاده مى‏شود كه ماجوج یا یاجوج و ماجوج، گروه یا گروه‏هاى بزرگى بودند كه در دوردست‏ترین نقطه شمال آسیا زندگى داشتند و مردمى جنگجو و غارتگر بودند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها