کد خبر: ۱۱۳۳۰۷
زمان انتشار: ۱۱:۵۶     ۲۴ بهمن ۱۳۹۱
بعد از 14 سال، برنامه ای که امثال فتح الله زاده و عابدینی از ترس شان مجبورند مجیز تهیه کننده و مجری اش را بگویند، ناگهان به اینجا رسید.

به گزارش 598 به نقل از جام ورزشي؛ از بغض اش، چند ثانیه ای می گذشت. یکی دیگر از همان بازیگری ها. بعد از جشنواره. سال ها بعد از شبی که فکر می کردیم، یک تنه مقابل رئیس سازمان تربیت بدنی و همه نیروهای فرامتنی ایستاده است. ما برایش ویژه نامه در آوردیم. شجاع دلی از جام جم. عادل فردوسی پور. امشب اما، ارتفاع  تغییر کرده بود. بغض، نمایشی بود ترحم انگیز برای مقابله با امیرقلعه نویی، سرمربی استقلال. دشمن قسم خورده این روزها.


علی فتح الله زاده، که آمد پشت خط، بیست و سوم  بهمن بود و ساعت به نیمه های شب می رسید. لحظه ای که یادآور برنامه ای مشابه در هفته های آخر دور رفت لیگ بود که آبی ها به دلیل تاخیر در سفر به رشت سوژه 90 بودند. برنامه ای برای به مضحکه کشاندن نشان شوالیه. 90 آن شب با عصبانیت فتح الله زاده به جنجال کشیده شد. او (خشمگین) فریادی زد و تلفن را روی برنامه قطع کرد؛ ولی  باز (نادم) برگشت و با خشم فروخورده بابت عصبانیت اش عذر خواست...


فتح الله زاده اما بعد از چند روز سکوت رسانه ای، این بار سربلند روی خط می آمد.


شوالیه، این بار باید شانیت اش حفظ می شد. بحث او و عادل بدون شوخی پیش رفت و به سرعت تبدیل به دلجویی باشگاه استقلال از مجری محبوب شد. عادلی که با بغض اش دل ها را به درد می آورد. البته، فتح الله زاده، در عین حال با حق دادن به قلعه نویی رعایت سرمربی تیمش  را هم می کرد تا سیخ و کباب از گزند آتش در امان بمانند... مربی ای که فقط روز سکوت و خودداری اش می توانست پایان این جنگ بی سرانجام باشد.


حالا، فضا، کلبه درویشی شده بود. عادل از شر قلعه نویی پناه برده بود به فتح الله زاده که اگر چه حالا به عنوان یک مدیر منطقی و صاحب جذبه روی خط همه را به صلح دعوت می کرد، اما به واقع کسی نبود جز همان "دکترشوالیه" ... صاحب نشانی که روزها و روزها مورد ریشخند همین عادل فردوسی پور عزیز بود.


برنامه 90 دیشب، نشانه ای بر نسبی گرایی انيشتینی بود. نسبیت دوستی و دشمنی در بعد زمان. این اصول یارکشی برای دعوا بوده و خواهد بود. این، البته رویه همه ماست، اما برای عادل فوتبال ایران، نشانه ای از لغزش. اینکه به سبک آن ها بازی کنی که فکر می کردیم صد سال توی تیم شان نمی روی. این، یعنی همه ما -  حتی بعد از 14 سال – ممکن است در مسیر دیگری بیفتیم. مسیری مثل این، کش دادن سه هفته ای یک دعوای شبه نازی آبادی روی آنتن پربیننده ترین برنامه شبکه سه.


بعد از  14 سال، برنامه ای که امثال فتح الله زاده و عابدینی از ترس شان مجبورند مجیز تهیه کننده و مجری اش را بگویند، ناگهان به اینجا رسید. به موزماری و سیاست پیشگی. جایی دور از جغرافیای آن بغض قهرمانانه و معصوم که حاضر بودیم به خاطرش جبهه پیامکی و کمپین راه بیندازیم ... و بیشتر.


یاد درخت های بی آزار جنگل های شمال به خیر که پرتیراژها روی شان تیتر زدند: "نه نگو ، برو!". آن روزها، افق ما تغییر بود. کشف آدم های جدید، باسواد و فیلسوف مآب؛ می خواستیم پروین و دنباله روهایش را پایین بکشیم و لابد در آن فضا راه برنیامده هایی مثل  قلعه نویی هم بسته می شد. آرمان درون مان غل می زد و عادل هم یکی از ما بود. حامی و شبیه، ضدجریان، بانشاط و شیطان و مایه امیدواری. چه دور از شبی که استاد با همه فردوسی پوری اش، خیابانیانه (!) در توصیف مظلومیت عکاس مورد تعرض قرار گرفته روزنامه خبر، اشاره کرد که او از خانواده شهداست...


سايت گل

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها