سرویس نقد رسانه پایگاه 598 - روز گذشته سالن میلاد پس از تحمل تماشای «چه خوبه برگشتی» مهرجویی، فیلمی که از شدت ضعیف بودن آن حتی کنفرانس مطبوعاتی اش به دلیل عدم حضور عوامل فیلم برگزار نشد، شاهد اکران یکی از برجسته ترین آثار تاریخ سینمای ایران، چه از لحاظ هنری و چه محتوایی بود. در سالهای اخیر به غیر از «اخراجی ها» و «قلاده های طلا» تقریباً تمام آثار سینمایی تولید شده توسط نیروهای ارزشی، یا از لحاظ هنری به شدت ضعیف بوده اند و یا آنقدر خنثی که انگیزه خاصی برای تماشای آن در مخاطب بوجود نمی آمد. اما «دهلیز» اولین ساخته سینمایی بهروز شعیبی آنچنان جذاب و هنرمندانه بود که بار دیگر پس از فیلم «تنهای تنهای تنها» شاهکار یک کارگردان بوشهری، رکورد تشویق حضار را به خود اختصاص داد.
دهلیز جزو معدود فیلم های سینمای ایران است که سازنده اش همواره در طول فیلم با خود می اندیشد «چرا ادامه فیلم باید برای مخاطب مهم باشد؟» یکی از روش هایی که خصوصاً امسال در میان آثار جشنواره به شکل افراطی و مبتذل دیده می شود، ایجاد تعلیق با جابجا کردن زمانی اتفاقات داستان است. بدین صورت که برای یک داستان معمولی که مخاطب هیچ علاقه ای به دنبال کردن آن ندارد، با پس و پیش کردن اتفاقات، سعی می شود یک کنجکاوی کاذب ایجاد گردد. اما داستان شعیبی به خودی خود گیراست و مخاطب نه تنها علاقه به دانستن انتهای داستان آن دارد، که دیدن یکایک صحنه ها (خصوصاً پس از آزادی پدر) برای او جذاب است.
(خطر لو رفتن داستان) داستان اصلی فیلم اگرچه قصه تکراری تلاش برای گرفتن عفو قصاص است، اما این خط اصلی با اضافه کردن چند فاکتور جدید به داستان، شرایطی کاملاً متفاوت را خلق می کند. شعیبی اینبار به سراغ ایده ای رفته که نه تنها در سینمای ایران بی سابقه است، بلکه در سینمای جهان هم به ندرت می توان نمونه آن را یافت و آن «عشق پدر و پسر» است که به اعتقاد بسیاری، مستحکم ترین عشق هاست. شعیبی ما شهروندان گمشده این زندگی روزمره را به آرامی و با شیبی متناسب، به دوران خردسالی مان می برد و تمام آن محبت ها و عشق ها به پدر را که اکنون زیر خروارها غرور و تکبر پنهان شده، برایمان بازپخش می نماید. تماشای دهلیز، بدون آنکه بخواهد کسی را ملامت کند یا او را نصیحت نماید، تنها با نشان دادن هنرمندانه عشق سابق پدر و پسری، محبت پدر را در دل انسان می جوشاند.
عاطفه عمیق، خالصانه، به دور از تکبر و خودبزرگ بینی و مؤمنانه فیلم به هیچ وجه در قالب متن قابل بیان نیست و باید حتماً ان را تماشا کرد تا بدان حال رسید. «دهلیز» از انگشت شمار آثاری است که به معنای حقیقی کلمه «از دل برخواسته» و لاجرم بر عمق دل می نشیند.
در کنار این حس عاطفی ارزشمند، نمی توان از کنار نکات ریز اخلاقی و منصفانه فیلم گذشت. همانطور که در تیتر اشاره شد، در این فیلم به طور باورنکردنی مسئولین جمهوری اسلامی «انسان» و «با احساس» نشان داده می شوند! اینکه می گوییم «به طور باورنکردنی»، منظور افراط و سفیدنمایی نیست، بلکه یک نگاه کاملاً منصفانه است. در این فیلم رئیس زندان جمهوری اسلامی، مانند تصویر سینمای ایران از نیروی انتظامی، «شمر ابن ذی الجوشن» نیست، انسانی است با مختصات واقعی یک فرد ایرانی. فردی که دل دارد و بین گناهکار و بی گناه فرق قائل می شود و همراه همسرش، تمام تلاشش را برای گرفتن رضایت برای یک انسان خطاکار به خرج می دهد. این تصویر آنچنان طبیعی و معتدل ارائه می شود که حتی جو غالب روشنفکری حاضر در سالن میلاد هم به هیچ وجه آن را پس نمی زند و احساس سفیدنمایی بیهوده از آن نمی کند. «مسئول» در فیلم شعیبی، همانطور که واقعیت اینگونه است، «یک نفر است از همین مردم»، نه شمری از سیاره میمون ها.
نکته ظریف دیگری که «دهلیز» را به حق در زمره سینمای دینی قرار می دهد، عبور ظریف از کنار مسائل شهوانی و جنسی است. (خطر لو رفتن داستان) تصور کنید فردی پس از 5 سال از زندان آزاد شود و 3 روز در خانه با همسرش باشد. چنانچه با سینمای هالیوود آشنا باشید، این سه روز بالاترین پتانسیل برای نمایش یک صحنه جنسی تمام عیار را دارد. اما شعیبی فیلم را آنچنان مؤمنانه به پیش می برد که از هیچ کاتی، حتی تخیل یک رابطه جنسی هم در ذهن مخاطب شکل نمی گیرد. منظور، نشان ندادن صحنه های جنسی نیست که بطور طبیعی در سینمای ایران ممنوع است؛ بلکه ظرافتی است که حتی با سکس پنهان هم فاصله می گیرد و جز با تماشای فیلم، قابل درک نیست.
البته یک جاده خاکی کوچک هم در فیلم وجود دارد و آن، تأکید بر علاقه به جنس مخالف در سنین کودکی است. البته این پلات به شکلی نیست که به داستان اصلی مربوط شود و تکه کوچکییست جداگانه نسبت به داستان. اما باید مواظب بود که از این مسیر، در آینده به دام «فرویدیسم» نیفتیم و به تحلیل مسأله جنسی با نگاه های سطحی نپردازیم.
نهایتاً «دهلیز» را می توان یکی از امیدهای دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره سی و یکم فجر دانست.