گستره جرياني آن هم از اپوزسيون خارج از كشور تا گردانندگان غائله 88 و ساكتين فتنه را در بر گرفته و افراد متنوعي- از هاشمي و خاتمي گرفته تا رضاپهلوي - آن را فرياد مي زنند ؛ همان هايي كه چندصباحي پيش اندك حاميان شان را در كف خيابان هاي پايتخت به شعارهاي تند و راديكالي عليه مباني و اصول اسلامي وانقلابي ترغيب مي كردند.
از جمله سناريوهاي كه پدربزرگ هاي مجمع روحانيون درميدان سردرگمي وآشفتگي جريان هاي سياسي براي انتخابات سال آينده به نمايش گذاشته و براي ديده شدن آن تلاش هاي بسياري صورت داده اند موضوع مورد اشاره است. سناريويی كه به زعم اكثر سياسيون مدل به روزشده ي «كميته صيانت از آرا سال88» است.
چرا كه امروز «كميته صيانت از آرا» كاركرد انتخاباتي خودرا ازدست داده و اقتضائات فرقه اي حكم مي كند تا سياستي نو ، با ادبياتي با طراوت تر و واژگاني جديد تئوريزه شود تا بار سنگين «القاي تقلب به جامعه » و «مورداعتماد نبودن نظام جمهوري اسلامي ايران» را به دوش بكشد ؛ بر همين اساس برنامه ريزان اين دسته ي سياسي كليدواژه اي بنام «انتخابات آزاد» را در جلسات پرشمار 3 سال اخير خود مورد اجماع قرار داده و از ماهها قبل آن را وارد فضاي انتخاباتي رياست جمهوري يازدهم كرده اند.
به هر روي - با توجه به حساسيت هاي ناشي از موضوع آزاد بودن انتخابات و پرداختن گسترده ي رسانه هاي داخلي به اين موضوع - بايد نگاهي نو به موضوع انداخت و كالبدشكافي كرد كه اهداف نهاني و مقاصد نهايي جريان مدعي خط امام(ره) از طرح چنين مباحثي چيست.
* نفي جمهوريت نظام
بدون شك «نفي جمهوريت نظام» درطول 2دهه ي اخير هماره بعنوان يكي از راهبردهاي اصلي نامداران دوم خرداد بوده و موجب شده در آستانه ي هر انتخاباتي نهمت ساختارشكن شان براين قرار گيرد تا خود را مدافع حقوق فراموش شده مردم نشان دهند و باموج سواري بر بخشي از خواسته هاي جامعه به كسب كرسي هاي قدرت بينديشند.
در ايدئولوژي تعريف شده اين طيف ،انتخابات فرصتی است تا جمهوری اسلامی، مردمی و آزاد بودن خود را به جهان و مخالفان نشان دهد و بايد براي به چالش كشيدن اين استراتژي نظام ،«اصل دموكراسي» و «مردمي بودن انتخابات» را بايد زير سوال برد.
درطول سالهاي اخير منسوبين به اين جناح ،هميشه تلاش داشته استدلال كنند که بخش «جمهوریت نظام» در مقابل بخش های اسلامی و دینی کمرنگ شده و باید با احیای حقوق سیاسی، آزادی و انتخابات، بین آن دو توازن ایجاد كرده و حتی نهادهای دینی هم براساس خواست و اراده ی مردم عمل کنند.
يكي از دلايل تاكيدات امروز اين نحله ي سياسي بر«انتخابات آزاد» هم همين موضوع است؛ به واقع این جریان در شرايط كنوني تصميم دارد تا با طرح «انتخابات آزاد» ضمن آنکه نتیجهی انتخابات آتی را معلول مهندسی انتخابات و دمکراسی هدایت شدهی حاکمیت نشان دهد – كه بااصل «جمهوريت» تعارض دارد- ، با علني كردن مهرهی نهايي خود، همچنان در جايگاه یک دسته ي معترض وبه عبارتي«اپوزیسیون داخل نظام» به فعاليت خود ادامه دهد.
به بياني روشن تر، ورشكستگان سياسي درپي آنند كه فضاي انتخاباتي شبيه به همان چيزي كه قبل از انتخابات سال88 شكل گرفت ترسيم كنند ؛ درآن ايام با تبليغات پردامنه اينگونه وانمود مي شد كه گزينه ي حاكميت ،احمدي نژاد است و نظام بامهندسي كردن انتخابات و بيرون آوردن گزينه خود از صندوق ها قواعد والزامات جمهوريت را ناديده گرفته وحقوق عامه مردم را رعايت نمي كند.
واضح مي نمايد ، طرح عبارت مبهم «انتخابات آزاد» هم مي تواند زمينه سازي براي آن باشد كه درماههاي آتي اين جريان مدعي شود فلان گزينه، نامزد مورد حمايت نظام است ونتيجه ي انتخابات از پيش تعيين شده بوده و بيان اين ادعا مي تواند دو دستاورد كوتاه مدت براي آنها داشته باشد اول اينكه شكست احتمالي شان توجيه شود و دوم آنكه آتش غائله ي ديگر به پا شود.
عباس عبدي با بيان:«... اینکه دمکراسی را به معنای حکومت اکثریت تعبیر کنند، از جملهی این خطاهاست. مسئلهی اصلی در دمکراسیها وجود قواعد و نظارت بیطرفانه بر انجام بازیهای مبتنی بر این قواعد است... دمکراسی یعنی احترام به اکثریتی که بر اساس قاعدهی بیطرفانهی بازی به پیروزی رسیده است» تلاش دارد ضمن زيرسوال بردن «اصل مردمسالاري نظام» ،بي طرفي نظام درقبال نامزدهاي انتخابات را هم مورد خدشه قرار دهد.
* منفعل كردن نهادهاي نظارتي وانتخاباتي
منفعل كردن شوراي نگهبان در انجام وظايف انتخاباتي –نظارتي و تشكيك عمومي نسبت به برگزاركنندگان انتخابات هدف ديگر سناريونويسان است هرچند حمله و هجمه اين گروه سياسي به نهادهاي زير نظر رهبري سابقه ي دور و درازي دارد.
تجديدنظرطلبان برخلاف ماههاي گذشته وباتوجه به اظهارات آيت الله جنتي برآورد درست ومشخصي از نحوه برخورد شوراي نگهبان با حضور نامزدهايشان در آوردگاه92 پيداكرده و به يقين رسيده اند كه اين شورا در برخورد و رد صلاحيت نامزدهاي فعال در فتنه88 قاطعانه عمل خواهد كرد.
بر همين اساس طراحان «انتخابات آزاد» تلاش دارند به هر شكل ممكن اين نهاد نظارتي را از هم اكنون تحت فشار قرار داده و به حالت تدافعي دربياورند به اميد اينكه شايد نامزدهاي تندرويي آنها از فيلتر شوراي نگهبان به سلامت عبور كرده و تاييديه ي لازم را دريافت كنند.
محمد خاتمی اخيرا در دیدار با اعضای ستاد برگزاری کنگرهی بزرگ اصلاحطلبان با متهم كردن جسورانه ي نهادهاي اميتي به طرفداري ازيك كانديدا وبا هدف به انفعال كشيدن دستگاههاي مسئول، اظهار مي كند: «در این موقعیت شاهدیم که جریانات و افرادی که دستشان در امر انتخابات باز است مواضعی میگیرند که نگرانیها را در جمع کثیری از دوستداران و مدافعان انقلاب دوچندان میکنند. امروز حتی ناظران انتخاباتی هم جانبدارانه برخورد میکنند. بنابراین آیا نباید جریان اصلاحات نگران وضعیت موجود و آیندهی انتخابات باشد؟ بدون شک این موضعگیریها نمیتواند تضمینکنندهی برگزاری یک انتخابات خوب و در تراز جمهوری اسلامی ایران باشد».
* كاهش حداكثري مشاركت مردمي
پدرسالارهاي مجمع سياسي روحانيون ،به چالش كشيدن مهمترين سياست نظام در انتخابات 92كه همان « مشاركت حداكثري» است را هم دراين سناريو ازنظر دور نداشته و مصمم اند تا با ايجاد موانعي دست ساز دراين جهت ، ضمن بدبين كردن مردم به برگزاركنندگان انتخابات ، نظام را در تحقق راهبرد خود ناكام گذاشته و حضور مردم در انتخابات را تاحد امكان تقليل بخشند.
«تهديد به تحريم انتخابات »يا «استنكاف ازبرگزاري فرايند انتخابات »ازسوي نامداران اين جريان در انتخابات ادوار گذشته بخوبي نشان مي دهد كه آنها نه تنها «كاهش مشاركت مردمي» رابعنوان يكي از مباني انتخاباتي خود تعريف كرده بلكه همچنان با سيره ومنش سياسي-انتخاباتي حضرت امام(ره) فاصله ي به اندازه ي زمين و زمان دارند.
بدون ترديد ،نشر گسترده ي واژگان پر ابهامي نظير«انتخابات آزاد» درآستانه ي انتخابات يازدهم رياست جمهوري يكي از مصاديق «بدبين كردن مردم نسبت به كاكردهاي انتخاباتي نظام» يا« فاصله گذاري بين مردم ومسئولان كشوري» است و نتيجه آن درآوردگاه انتخابات چيزي جز كاهش حضور مردمي درانتخابات نيست.
به عبارتي بكار بردن اين تعاريف جهت دار، ياس ونااميدي مردم از آينده و سوء اعتماد به حكومت اسلامي را شكل داده وباعث مي شود كه مردم دائم اين سوال را از خود بپرسند كه چرا بايد به پاي صندوق هايي بروند كه نتيجه آن ازقبل تعيين شده و دردري از آنها دوا نمي كند.
* درگير كردن اصولگرايان به مسائل فرعي
طرح پرحجم مباحث چالش زا و حساسيت برانگيزي شبيه «آمدن يا نيامدن خاتمي»،«آزادي زندانيان سياسي اوين»،«رفع حصر موسوي وكروبي» يا«انتخابات آزاد» با تئوري «غافل سازي اصولگرايان ازاستراتژي هاي اصلي اين گروه سياسي» ، «آدرس غلط دادن به نهادهاي تصميم ساز نظام» و«مشغول كردن مخالفان خود به موضوعات فرعي » دردستوركار قرار گرفته است.
نظريه پردازان انتخاباتي جريان مدعي اصلاحات سعي دارد با فراگيركردن گفتمان هايي نظير«تقلب وتخلف انتخاباتي ازسوي نظام» ،گزاره هاي نهادينه شده ي «سران فتنه »، «عذرخواهي فتنه گران» «ديكتاتوري شكست خوردگان انتخابات88» و امثال آن را دربين سياسيون واذهان عمومي جامعه آرام آرام به فراموشي بسپارند و مسير را براي برگشتن به رقابت هاي انتخاباتي باز كنند.
همچنان كه مي بينيم رسانه ها وشخصيت هاي اصولگرا منتظر كمترين تحركي ازسوي جريان دوم خرداد هستند تا با مواضع پرشمار آن را به نقد بكشانند ؛اما براساس اهداف انتخاباتي دوم خردادي ها بايد گفت رويه كنوني طيف گسترده اصولگرايان نياز به ظرافت بيشتري داشته وشايسته است به شكلي پيش برود تا جمعيت وفاداران به انقلاب ضمن به چالش كشيدن هوشمندانه مواضع تنش زاي جريان رقيب، از استراتژي اصلي دوم خردادي ها غافل نشود وبه تبيين وتشريح اهداف بالادستي اين جرگه ي سياسي بپردازند. ضعف كنوني در رويكرد اصولگرايان هم با هدايت پدربزرگ هاي مجمع روحانيون شكل گرفته است.
چرايي انتخاب كيدواژه ي«انتخابات آزاد»
با توجه به مطالب مطرح شده گزينش كليدواژه ي«انتخابات آزاد» با اهداف خاصي صورت گرفته و قطعا الزاماتي براي انتخاب واژه ي نهايي ازسوي مشاهير دوم خردادي ملحوظ نظر قرار گرفته است از جمله اينكه:
1-گزاره اي انتخاب شود كه باعبارت «كميته ي صيانت ازآرا» همپوشاني معنايي داشته باشد به شكلي كه «گفتمان تقلب» را در همه ي انتخابات پس ازسال88 فراگير وعمومي كند.
2-قدرت اثرگذاري منفي بر اذهان عمومي نسبت به جايگاه بي طرفانه ي نظام درانتخابات پيش رو را داشته باشد.
3-عبارتي جذاب وعامه پسند باشد تا بتواند همراهي عمومي را بدنبال داشته باشد.
4-ادعاهاي بدون پشتوانه حقوقي وعقلاني تقلب درانتخابات88 را به نوعي تكرار كندتا حضورشان درانتخابات آتي براي حاميان شان توجيه پذير باشند.
5- باعث دلگرمي وهمراهي سران كشورهاي غربي ورسانه هاي فارسي زبان خارج نشين نظيردرانتخابات پيش رو شود.
6- كليدواژه انتخابي بايد ويژگي اختصاصي جريان دوم خرداد كه همان«مخالفت مباني وتئوريك بانظام اسلامي»را همچنان حفظ وتعميق بخشد.
7-توانايي آن را داشته باشد كه رسانه ها وشخصيت هاي برجسته اصولگرا را تامدتها سرگرم ودل مشغول نگه داشته وازاهداف اصلي جريان معاند بازدارد.
8-قدرت كاهش مشاركت عمومي را درانتخابات92 داشته باشد.
9- بتواند روحيه بدبيني و ياس نااميدي را نسبت به سياست هاي كلان نظام دربين جامعه ايجاد كند.
10-توجيهي براي شكست احتمالي آنها در آوردگاه پيش رو باشد.
اين راهم بايد اضافه كرد كه مدعيان «آزادي بيان» ديروز و امروز «انتخابات آزاد» درتلاشند تا هر از چندگاهي با ابداع واژگاني نو و حساسيت زا ضمن ملتهب كردن فضاي سياسي جامعه ، جايگاه تعريف شده ي خود- مجرم بودن درحوادث تلخ سال88- را تغيير و تحولي بخشيده و از مظان انفعال نجات دهند.