شبکه ایران - انقلاب اسلامی سراسر مشحون از صحنههایی ناب است که ثبت، مرور و بازخوانی آنها علاوه بر یادآوری صرف، درس آموز برای آیندگان است.
یکی از عرصههای درخشان انقلاب اسلامی رابطه صمیمی و نزدیک یاران و سربازان انقلاب با بنیانگذار جمهوری اسلامی است. قالب این رابطه هرچند امام و مأمومی است اما هربار جلوهای خاص مییابد؛ گاهی عاشقانه میشود و گاهی عارفانه.
نویسنده وبلاگ «فقط بگو علی» با انتشار یکی از این خاطرات، نوشته است:
هدیه ویژه مادر شهید به پیرجماران
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مقدس رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی امام خمینی روحی فداه
سلام علیکم
از آنجا که مایل نیستم در این شرایط حساس وقت شریف را تصدیع نمایم بدون مقدمه سخنانم را آغاز میکنم.
من مادر یک شهید به نام سید علی اصغر کیا از خیل عظیم شهیدان اسلام عزیز هستم. خود در اوایل زندگی بر اثر حادثهای همسر عزیز خود را که از سادات بود از دست دادم و با چهار فرزند به یادگار ازآن مرحوم مانده زندگی را ادامه دادم و یکی از آنها را در جنگ تحمیلی تقدیم اسلام و آن حضرت نمودم و اکنون نیز آماده انجام تکلیف میباشم.
اماما، پیام پر از درد و محنت شما در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ آسایش را از روح و جسم ملت ایران ومستضعفان جهان بویژه خانواده شهیدان گرفت و مطمئن باشید که آنها هم همان گونه که فرمودید آن رامانند جرعه زهری نوشیدند ولی تحمل هر چیزی برای رضای خدا و مصلحت اسلام عزیز گواراست.
دشمنان قسم خورده اسلام عزم خود را جزم نمودهاند که دین مقدس اسلام را منهدم و نابود نمایندو این را از اجداد و پیشینیان پلید خود به ارث بردهاند. اما زهی خیال باطل.
خدایا تو شاهد باش که ما هم با تاسی به پیشوایان بزرگمان همچون ابراهیم و محمد و علی و زهرا و فرزندان معصومشان - صلوات الله علیهم اجمعین - و با تقلید از مرجع و ملجاء عظیم الشان انقلاب عزم خود را جزم نمودهایم که تا آخرین نفر و آخرین نفس با اهداف نامبارک آنها مبارزه کنیم.
اماما، راهپیمایی روز عید غدیر ثابت کرد که مردم شریف ایران مرگ را تحمل میکنند ولی ننگ خواری و ذلت در مقابل دشمنان اسلام را نه. آنها بااین حضور نشان دادند که همواره گوش به فرمان رهبر الهی خود هستند و این اطاعت را به حکم آیه شریفه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول» تکلیف شرعی خود میدانند.
اماما، مبادا که شرایط روز دامان کبریایی شما را غبارآلود و دل مبارکتان را رنجور نموده باشد. ما به شما اطمینان میدهیم که با اشک چشمانمان دامان و دلتان را شستشو و با خونمان نهری و با اجسادمان سدی در مقابل دشمنان اسلام ایجاد خواهیم کرد که در آن غرق و زمینگیر شوند.
اماما، اینجانبه هدیهای ناقابل را که ذخیره نموده و دهها فکر و خیال برای مصرف آن جهت رفاه خود و فرزندانم داشتم به منظور رفع نیاز جبهههای جنگ تقدیم مینمایم و همچنین نذر نمودهام که حقوق شش ماه خود را تقدیم نمایم. لذا اکنون هدیه مذکور «یک قطعه دستبند طلا» را به همراه مبلغ سی هزار ریال «حقوق یک ماه» تقدیم و بقیه را نیز تحویل خواهم داد. ان شاالله.
در خاتمه آرزوی دعای خیر و تقاضای عاجزانه دارم که با دستخط مبارک «ولو کوتاه» جواب نامه را مرقوم فرمایید.
از خداوند تبارک و تعالی به همراه همه مستضعفان و مسلمین و شیعیان طول عمر آن حضرت را با سلامت کامل خواهانم.
حاجیه شمسی نورانی
از طلاب علوم دینیه و از خدمتگزاران امداد امام خمینی کاشان
والده شهید سید علی اصغر کیا
والسلام علیکم و رحمه الله.
روح الله پاسخ میدهد...
بسمه تعالی
فرزند عزیزم، خانم حاجیه شمسی نورانی
نامه پر احساس شما را خواندم. از شما و افرادی مانند شما نمیدانم چگونه باید قدردانی کرد. من که در مقابل اینهمه محبت و صفا غیر از تشکر و دعا کاری نمیتوانم انجام دهم.
دستبندت را برایت میفرستم تا از جانب من هدیهای باشد برای تو؛ و معادل آن را بانذر حقوق شش ماههات را من خود به جبهه میفرستم. از قول من به فرزندان عزیزت، این عزیزان ملت شریف ایران، سلام گرمم را برسان. خدا یار و نگهدارت باد.
۲۳ / ۵ / ۶۷
روح الله الموسوی الخمینی
منبع: جلد بیست و یکم صحیفه نور- صفحه ۱۰۸