کد خبر: ۱۱۱۴۰۱
زمان انتشار: ۱۳:۰۵     ۱۵ بهمن ۱۳۹۱
یک فعال دانشجویی طی یادداشتی با گواه گرفتن تاریخ درباره انتخابات ایران، نوشت: «آیا این همه تلاش خالصانه اپوزیسیونِ خارج‌نشین و ضدنظام داخل، برای دموکراتیک کردن ایران است!؟»

به گزارش 598 به نقل از خبرگزاری فارس، متن کامل یادداشت حامد صفائی در ذیل می‌آید:

تمام مشکلاتی که آنان در طول انقلاب برای ایران بوجود آوردند، برای حاکم کردن مردم سالاری در ایران بود؟ تلاش اصلاح طلبان (خصوصاً اصلاح طلبان مجلس ششم) برای لغو نظارت استصوابی شورای نگهبان، تلاشی برای سالار کردن مردم و دموکراتیک کردن ایران بود؟ بعید به نظر می رسد.

اصلاً دموکراتیک کردن ایران که بخشی از طرح انتخابات آزاد است را چه کسانی مطرح می‌کنند؟ در نگاه اول چشم‌ها به سمت شکست خوردگان فتنه 88 می‌رود. آیا آنان ابداع کننده طرح انتخابات آزاد و دموکراتیک کردن ایران هستند؟ باز هم بعید به نظر می‌رسد.

بعید بودن سوالات بالا تنها با نگاهی اجمالی به صفحات تاریخ ایران بدست آمده است.

برای مثال ترور شهید آیت با آزادی بیان مورد ادعای اصلاح طلبان و خصوصا میر حسین موسوی چه همخوانی و سنخیتی دارد؟ شهیدی که به دایره المعارف رجال معروف بود و مطالبی نیز از میرحسین موسوی می‌دانست، هزینه‌اش جز ترور چیز دیگری نبود.

شهید آیت اعتقاد داشت موسوی و همسرش اگر رفتار و مسیرشان را اصلاح نکنند، در مقابل نظام خواهند ایستاد. این ادعا زمانی اثبات می‌شود که بدانیم زهرا رهنورد یا همان زهره کاظمی در سال 58 بعد از انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی در مصاحبه‌ای به صراحت اعلام می‌کند من این مجلس را قبول ندارم. روحانیون سنتی وارد این مجلس شدند و این افراد قانون اساسی ما را سنتی می‌نویسند و یا در انتخابات 88 که شاهد متقنی برای اثبات ادعای شهید آیت به حساب می آید.

حجت تاریخی دیگر اینکه، وقتی در جنگ تحمیلی مردم حزب الله، داشتند برای یاری اسلام، فرزندانشان را به قربانگاه می‌فرستادند، چه وقت استعفای میرحسین موسوی بود. مگر انسانی که درد دین و خدمت به مردم دارد، در حالت عصبانیت تصمیم می‌گیرد؟

علاوه بر این، رفتاری که سران فتنه و شکست خوردگان انتخابات 88 برای انتخابات 92 از خود بروز می‌دهند، مشابه حرکات و اقدامات نهضت آزادی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1364 است. در آن سال «نهضت آزادی» خواهان انتخابات آزاد بود که با واکنش انقلابیون همراه بود. این نهضت با رد صلاحیت بازرگان، با صدور اطلاعیه‌ای و همچنین مصاحبه با شبکه‌های خارجی، به سمپاشی علیه شورای نگهبان پرداختند، که البته همان موقع موضع میرحسین موسوی کاملاً در تضاد موضع کنونی‌اش بود. وی در آن زمان گفت «نهضت آزادی» ها چون می‌دانند مردم به آنها رأی نمی‌دهند، دارند با طرح چنین مسائلی، برای آمریکا غذا تهیه می‌کنند.

رفتار نهضت آزادی دقیقاً توسط فتنه گران 88 برای انتخابات 92 در حال پیاده شدن است. شکست خودگان انتخابات 88 و عوامل فتنه آن سال، با ظاهری متفاوت و البته شیک و مدرن‌تر، همان موضع نهضت آزادی را در سال 64 اتخاذ کرده‌اند.

آنان با طرح انتخابات آزاد که شامل دموکراتیک کردن ایران نیز می‌شود، قصد تخریب شورای نگهبان را دارند تا بدین وسیله بتوانند افراد خود را وارد عرصه انتخاباتی کنند و اگر هم رد صلاحیت شدند، مانند بازرگان که در مصاحبه با نیوزویک داشت، بگویند چون حاکمیت می‌دید که ممکن است ما در انتخابات حائز اکثریت باشیم، تصمیم به رد صلاحیت ما گرفت.

چگونه موسوی در آن زمان در مقابل نهضت آزادی  یک موضع گیری می‌کند، ولی همان فرد وقتی در کسب قدرت ناتوان می‌شود و در انتخابات شکست می‌خورد، موضعی دیگر اتخاذ می‌کند. آیا این تغییر نیت تنها برای مردم سالاری و بهبود وضع مردم است؟ یا حسب تکلیف عمل کردن است؟ بعید به نظر می‌رسد.

در دیگر صفحات تاریخ این واقعیت نمایان می‌شود که، مگر کسانی که در فتنه 88 شعار مرگ بر دیکتاتور سر می‌دادند، دنبال تغییر قانون اساسی برای افزایش دوره ریاست جمهوری دوره سازندگی نبودند؟ تلاشی برای ماندن در قدرت که ابتدای راه دیکتاتور شدن است. حال همین افراد بدنبال انتخابات آزاد و دموکراتیک کردن ایران هستند.

سعید حجاریان در گفت‌وگو با روزنامه سلام، راهبرد دوم خرداد را فتح سنگر به سنگر عنوان می‌کند. مگر رای به خاتمی به گفته خودش، در ابتدا رای به نظام و رهبری نیست؟ پس دیگر فتح سنگر چه معنی می‌دهد؟ مگر رسیدن به قدرت هدف است؟ مگر جز این است که رسیدن به قدرت برای خدمت به خلق است؟ درحالیکه این راهبرد چنین نمی‌گوید. این راهبرد نشان از نیتی دارد که مردم را وسیله برای رسیدن به قدرت قرارداده است.

اولین اقدام هم در این راهبرد، تضعیف و منفعل کردن دستگاه‌های امنیتی کشور مانند وزارت اطلاعات بود. در این راه وسیله فتح سنگر، قتل‌های زنجیره‌ای بود. حال در این راه هدف چه بود؟ به قول عباس عبدی هدف این بود که ترجیح می‌دهند وزارت اطلاعات نباشد تا اگر با آمریکا مذاکره کردند، کسی متوجه نشود.

البته هدف اصلی کودتا علیه مقام معظم رهبری بود که می‌خواستند رهبری را در دست داشتن در قتل‌های زنجیره‌ای متهم کنند.

هم در الفاظ و هم در اقدامات اصلاح طلبان، آنچه که مشاهده نمی‌شود، نفع مردم و خواسته آنان است. زیرا به گفته خود خاتمی، رای 20 میلیونی به وی، ابتدا رای به رهبری و نظام است. پس چطور می‌شود مردمی که رای به رهبری داده‌اند، بدنبال حذف و یا حداقل تضعیف رهبری باشند؟ مگر مردم سالاری غیر از تن دادن به خواست مردم است(به تعریف خودشان) و یا شارلاتانیزم مطبوعاتی که با اقدامات مقام معظم رهبری جلویش گرفته شد. تاسیس شدن فله ای روزنامه ها که همان حرف های بی بی سی و غرب را می زد. روزنامه هایی که کارشان تشویش افکار عمومی و اختلاف افکنی بین مردم و نظام بود. مطبوعاتی که آشکارا جدایی دین از سیاست را ترویج و تبلیغ می‌کردند.

این چه نوع تعریف از دموکراسی توسط اصلاح طلبان است که مردم سالاری فقط در زمان جمع آوری رای بکار برده شود و آن هم برای پُز سیاسی. در دیگر زمان‌ها برخلاف خواست مردم عمل شود. ترویج جدایی دین از سیاست خلاف خواسته مردم است. مردمی که هر ساله در 22بهمن خواست خود که جمهوری اسلامی ایران است را نشان می‌دهند.

صفحه دیگر تاریخ، طرح لوایح دوگانه محمد خاتمی به مجلس ششم که شامل اصلاح قانون انتخابات مجلس و افزایش اختیارات ریاست جمهوری است را نشان می‌دهد. طرحی که محمدرضا خاتمی آن را مهمترین مسئله سیاسی کشور می‌خواند. پس اگر این مسئله مهمترین باشد، باید فاتحه مردم و مردم سالاری را خواند.

اصلی‌ترین محورهای این طرح، حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان و حذف شرط اعتقاد و التزام کاندیدای مجلس  به ولایت فقیه در فرم ثبت‌نام بود. آیا این کار جز دموکراتیک کردن ایران با معیارهای آمریکایی نیست؟ طرح‌هایی که اگر هرکدام تیزبینی شورای نگهبان را نداشت، باعث می‌شد هر فردِ ضد نظام و ضد ولایت فقیهی وارد مجلس شود و برای مردمی که اصلی‌ترین شعارشان مرگ بر ضد ولایت فقیه است، قانونگذاری کند.

در قضیه نظارت استصوابی نیز محمدرضا ختمی عنوان می‌کند هیچ انتظار نمی‌رود ایران با نظارت استصوابی شورای نگهبان، انتخابات آزاد داشته باشد. پس با این حال شما چگونه موسوی را در انتخابات 88 حمایت کردید و از او خواستید بجای خاتمی نامزد ریاست جمهوری شود؟ حال اگر هم در سال 88 مکانیزم انتخابات را پذیرفتید، آن همه غوغا و اغتشاشات بعد از اعلام نتایج برای چه بود؟ آیا در آن نفع مردم و سالار کردن مردم دیده شده بود؟

علاوه بر این، وقتی با پیشفرض تقلب وارد رقابت انتخاباتی شدید، عملا حقی برای طرف مقابل قائل نشدید و همین راه را هم در انتخابات 92 با طرح انتخابات آزاد در پیش گرفته‌اید تا خود را از مرگ سیاسی نجات دهید.

و یا سرفصل‌های دیگر تاریخ، مانند نامه جام زهر به رهبری، تحصن در مجلس، استعفای دسته جمعی،  تحریم انتخابات و یا تعلیق فعالیت هسته ای. همه نشان از این دارد که بعید به نظر می رسد تمام فعالیت‌ها و اقدامات اصلاح طلبان در طول حیات آنان برای دموکراتیک کردن ایران و سالار کردن مردم باشد.

9 دی هم نشان داد که مردم پشتیبان رهبری خود هستند و با حضور در پای صندق‌های رای به همه نشان می‌دهند که انتخابات در نظام جمهوری اسلامی همیشه آزاد بوده و انتخابات در پیش رو هم آزاد، قانونی و مردمی خواهد بود.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها