رجانیوز -امیر ابیلی:
قرار است مانند سال گذشته هر روز مروری کوتاه داشته باشیم بر فیلمهای پخش
شده در سالن مطبوعات-برج میلاد- و چند خطی درباره هرکدام بنویسیم. طبعا
ایام جشنواره فرصت بحث و نظر و گفتوگوی مفصل درباره هر فیلم نیست و این
میماند برای روزهای اکران عمومی فیلم و همچنین ویژهنامهها و پروندههای
بعد از اتمام جشنواره، اما این روزها فرصت مغتنمیست تا با نگاهی کلی به
اکثر داشتههای سینمای ایران در سال آینده یک جمعبندی و تحلیل اولیه راجع
به ضعف و قوتها و خوب و بدهای این سینما در سال پیش رو و آثار قابل اعتنا
و همچنین آثار کمتر از انتظار و فراتر از انتظار آن داشته باشیم.
جز این قطعا در همین ایام جشنواره در
مطالب جداگانه نگاهی کمی مفصلتر به آثار مهم این دوره خواهیم داشت و در
مورد آنها بحث خواهیم کرد. آثاری که یا بهخاطر حاشیهها و جدلهای
فرامتنی مهماند و قابل بحث، یا از نظر فرمی و تکنیکی و محتوایی جزو آثار
مهم این دوره و به تبع آن سال آینده سینمای ایران به حساب میآیند. این
مروریست بر فیلمهای روز گذشته سالن مطبوعات:
«آقای الف»؛ اولین فیلم مضحک سه بعدی سینمای ایران!
«علی عطشانی» از آن دست کارگردانانیست
که خودشان هم احتمالا میدانند اساسا استعداد «کارگردان» شدن ندارند و به
همین خاطر با توسل به حس ژورنالیستیشان سعی میکنند هربار حاشیه و موضوعی
جنجالی را پیرامون اثرشان ایجاد کنند تا حداقل به این ترتیب فیلمشان دیده
شود و خودشان جزو فیلمسازان جنجالی و مهم به حساب بیایند.
سه بعدی ساخته شدن «آقای الف» و دادن لقب
«اولین فیلم سه بعدی تاریخ ایران» هم دقیقا چنین تمهید ژورنالیستی برای
دیده شدن و سروصدا کردن فیلم است و اساسا هیچ بار مثبت دیگری را به آخرین
اثر «علی عطشانی» اضافه نکرده است. داستان و روایت فیلم، بازیها،
شخصیتپردازی کاراکترها، انتخاب هنرپیشهها و......همگی «اقای الف» را در
ردیف ضعیفترین کارهای چند سال اخیر سینمای ایران قرار میدهد و نکتهی
مهمتر هم اینکه اساسا سه بعدی بودن یا نبودن چنین داستانی هیچ نکتهی ویژه
و مزیت نسبی خاصی برای آن به حساب نمیآید و به همین خاطر هم هست که
کارگردان برای نشان دادن سه بعدی بودن فیلمش مجبور به انتخاب زاویه
دوربینهای عجیب و استفاده از بعضی تمهیدات خارج از فیلم مثل پرت کردن اشیا
و......میشود..
کاش سازندگان «آقای الف» به جای اینکه
تمام ذهنشان را بر روی فناوری تکنولوژیک فیلمشان متمرکز کنند کمی هم به
اصول اساسی سینما که حتما در آثار سه بعدی هم باید رعایت شود فکر میکردند و
اولین فیلم سه بعدی ایران را به خاطرهای شیرینتر تبدیل میکردند.
«هیچکجا، هیچکس»؛ در باب فواید تدوین!
«هیچکجا، هیچکس» نسبت به کارهای قبلی
کارگردانش، «زهر عسل» و «صحنه جرم ورود ممنوع»، فیلم پختهتر و سرپاتریست
و نشانگر پیشرفت محسوس «ابراهیم شیبانی» در کارگردانی و یکی از آثار قابل
قبول روز اول جشنواره- و احتمالا جشنواره- به لحاظ تکنیکی، اما با اینهمه
فیلم تمام جذابیت فعلیاش را از تدوینش میگیرد و اساسا بهخاطر روایت
غیرخطیاش سرپاست و قابل تماشا.
آخرین ساختهی شیبانی از لحاظ فیلمنامه
یک کار تکراری و کلیشهایست با تعداد قابل توجهی اشتباه مهم در منطق
دراماتیک داستان و شخصیتپردازی کاراکترها و همچنین خردهداستانهایی که
کاملا اضافیاند و قابل حذف، اما تدوین غیرخطی اثر و همچنین بازی خوب
بازیگران آن، فیلم را از مهلکهی نابودی نجات داده و به یک اثر متوسط ارتقا
داده و «هیچکجا، هیچکس» را به یک اثر نسبتا تماشایی تبدیل کرده است.
احتمالا باید منتظر دیده شدن تدوین «محمدرضا موئینی» توسط هیئت داوران
باشیم.
«او خوب سنگ میزند»؛ از اتفاقات خوب جشنواره
یکی از اتفاقات خوب جشنواره سیویکم که
حتما در روزهای آینده باید بیشتر در مورد آن صحبت کنیم گسترش فضای فیلمهای
کشور به شهرستانها و روایت داستانهای فضاهای روستایی ایران و استفاده از
نیروهای مستعد خارج از تهران است. اتفاقی که باعث میشود سینما فقط
تصویرگر مناسبات و دغدغههای بالاشهرنشینهای تهرانی نباشد و به واقع
«سینمای ایران» سینمایی باشد برای همه ایرانیان.
«او خوب سنگ میزند» یکی از محصولات همین
گسترش سینما در شهرستانهاست. یکی فیلماولی سرپا و قابل قبول با داستانی
که طبعا احتمال روایت آن در تهران وجود نداشت و با چشماندازهایی که به
غنای بصری اثر بسیار افزودهاند. فیلم البته مشکل اکثر فیلمهای ایرانی
یعنی ریتم کند و دیر شروع شدن داستان را دارد اما «سیدهادی محقق»، نویسنده و
کارگردان اثر، در اولین اثرش نشان میدهد که میتواند یک کارگردان
آیندهدار بخصوص برای به تصویر کشیدن ماجراهای بکر و دستنخوردهی فضاهای
روستایی ایران باشد.
گناهکاران؛ با تشکر از «ممیزان سازمان سینمایی»!
«گناهکاران» یک اثر جنایی جذاب ایرانی و
یکی از بهترین فیلمهای پلیسی چند سال اخیر سینمای ایران است. اثری که سعی
کرده است با رعایت کامل الگوهای تثبیتشدهی فیلمهای «هالیوودی» ساخته
شود. فیلمی که هم نگاهی به گیشه داشته باشد و هم تلاشی باشد برای احیای
ژانرهایی که اساسا در سینمای ایران توجهی به آنها نمیشود.
اما با اینهمه فیلم فعلی یک مشکل
اساسی-حتی در مقایسه با نمونههای هالیوودیاش- دارد و آن اینکه برخلاف
الگوهای رایج، مجرم- بدمن- اصلی ماجرا نهتنها دستگیر نمیشود، بلکه حتی
پیشرفت هم میکند و...(متاسفانه نمیشود داستان فیلم را لو داد). در حالی
که طبق الگوهای پذیرفته شدهی اثار «ضدسیستم»، قهرمان داستان باید با خروج
سیستم و بصورت انفرادی به مجازات مجرم و اجرای عدالت اقدام میکرد. این
الگوی اصلی و درست چنین فیلمهایی و روش اساسی و درست انتقاد از «سیستم»
است و «قهرمانپروری» در سینما، اتفاقی که متاسفانه در نسخه فعلی
«گناهکاران» نمیافتد و «قهرمان» ماجرا تنبیه میشود و توبیخ، و این مجرم
اصلیست که راستراست راه میرود و حتی پیشرفت هم میکند و.....یک اثر
«ضدسیستم» یاسپراکن، بدون هیچ امیدی برای احقاق حق کشتهشدگان و اجرای
عدالت.
این مشکل اصلی فیلم است اما ظاهرا این
را نباید از چشم «فرامرز قریبیان»، سازنده فیلم، دید چرا که نسخهی اصلی
فیلم همانی بوده که باید باشد و در انتها مجرم اصلی ماجرا کشته میشده و
این صحنه با بلاهت تمام ممیزان سازمان سینمایی اجبارا از فیلم حذف شده.
ظاهرا کارمان به جایی رسیده که باید مارادونا را ول کنیم و مواظب غضنفر
باشیم! دوستان حاضر در شوراهای مختلف ارشاد و سازمان سینمایی معلوم نیست
میزان اطلاعاتشان از سینما در چه حدیست، اما در مورد فیلم حاضر که
نتیجهی اعمال نظرشان شده است تبدیل شدن یک فیلم جنایی سالم، به یک اثر
«ضدسیستم»، که حتی میشود از آن برداشتهای سیاسی هم کرد. چه میکنند این
دوستان سازمان سینمایی؟