کد خبر: ۱۱۰۵۹۰
زمان انتشار: ۱۵:۰۰     ۱۱ بهمن ۱۳۹۱
محمد نوری زاد را همگان می شناسند. هموکه عقده دیده شدن دارد و شهوت شهرت لایعقلش کرده است. کسی که روزی در قامت انقلابی افراطی ظاهر می شد، چند صباحی است که ژست اپوزیسیونی دو آتشه را به خود می گیرد.

به گزارش سرویس سیاسی صراط؛ در همین ارتباط وی اخیراً دست به قلم شده و در وب سایت رسمی خود، یادداشتی با عنوان «ای کاش انقلاب نمی کردیم!» را در 13 بند منتشر نموده است.



در بخشی از این یادداشت کینه توزانه می خوانیم: «دگرگونی های ناگهانی هدر دهنده سرمایه های ملی اند. این دگرگونی های ناگهانی، هم جمعیت نخبگان و شایستگان را از پا در می آورند و به حاشیه می برند، و هم اندوخته های ملی و مالی کشور را ضایع می کنند. براستی اگر در سال پنجاه و هفت انقلاب نمی کردیم، اکنون – در سال نود و یک شمسی – در کدام نقطه و در کجا ایستاده بودیم؟»

در ادامه این فکاهی نامه چنین آمده است: «اگر انقلاب نکرده بودیم، امروز حداقل پنج نیروگاه هسته ایِ پیشرفته در پنج نقطه از کشورمان دایر بود. این نیروگاهها با آنکه پیمانکارانشان آلمانی ها و ژاپنی ها بودند، علاوه بر تامین برق، سطح علمی ما را خواه ناخواه ارتقا می بخشودند. و همچنین سطح مشاغل حرفه ای و علمیِ متخصصین ما را، و مرتبتِ جهانیِ اندیشمندان ما را.»

اینگونه سخن چینی های جناب نوری زاد اجنبی پرست، انسان را بیاد جملات تقی زاده خائن می اندازد که می گفت: "ایرانی جماعت نمی تواند یک لولهنگ (آفتابه) بسازد"!
ایران 1391 جزء معدود کشورهای دارای تکنولوژی بومی سازی شده انرژی هسته ای است که اکثر قریب به اتفاق نیازهای خود از این فناوری را در داخل تأمین می کند.

این در حالیست که جامعه به اصطلاح جهانی هم خواسته های این عنصر معلوم الحال را تکرار می کنند، با این تفاوت که آنها منافع ملیشان را در این موارد در نظر می گیرد، ولی امثال نوری زاد به موطن خود پشت پا زده و مصالح غیر را بر منافع خودی ارجح می دانند!



در جای دیگری از این مطلب می خوانیم: «اگر انقلاب نشده بود، امروز وزنِ علمیِ دانشگاههای ما در مقایسه با دانشگاههای مطرح خاورمیانه و حتی شرق آسیا، از رتبه و اعتبار قابل اعتنایی برخوردار بود. همچنانکه میانگین سطح علمی دانشگاههای تهران و شریف(آریامهر) و شیراز و اصفهان و مشهد و تبریز در سال پنجاه و شش بسیار فراتر از سطح علمی دانشگاههای مطرح منطقه بود.»

شاید نوری زاد به علت کهولت سن  از یاد برده باشد که رتبه تولید علم ایران در سال جدید میلادی از عدد 17 به 13 ارتقا پیدا کرده و دانشگاه های ملی و دانشجویان ایرانی هم اکنون در حدود 2.5 در صد تولید علم جهان را در اختیار دارند که این رشد علمی در عرض 30 سال در منطقه بی سابقه بوده است.

نوری زاد در ادامه نوشته با با استناد به توجیهات بچه گانه، اینطور می نویسد: «اگر در ایران انقلاب نمی شد، سطح صنایع نظامی این کشور هم اکنون بالاتر بود: «اگر انقلاب نمی شد صنایع نظامی ما با همه ی وابستگی اش به آمریکا، کیفیت مطلوب تری می داشت. حداقل این که از صنایع کم کیفیت چینی و کره ای (شمالی) برتر بود. با کارشناسانی که همان صنایع را پشتیبانی می کردند. و با این ترجیح که مشکل قطعات یدکی نیز نمی داشتیم. هم درصنایع نظامی وهم در سایر صنایع.»

امروزه نه تنها واردات اسلحه و مهمات از کشورهای خارجی به میزان چشمگیری کاهش داشته است، بلکه به برکت انقلاب شکومند اسلامی و تجربیات حاصله از دوران 8 ساله جنگ تحمیلی، اکثر قریب به اتفاق تجهیزات دفاعی مورد نیاز، در داخل کشور مهندسی و تولید می شوند.
در این ارتباط، بنا بر اعتراف دوست و دشمن، تجهیزات و تکنولوژی های نظامی ساخت ایران، نه تنها از نمونه های مشابه خارجی نازل تر نیستند، بلکه در برخی موارد، از آنها نیز برترند.
مصداق مدعای فوق را می توان از وحشت و هراس سران چهارمین ارتش بزرگ دنیا از توان دفاعی جمهوری اسلامی ایران دریافت.
حال آنکه بخواهیم با پاک کردن صورت مسأله و کم اهمیت جلوه دادن توان بومی دفاعی کشور، درباره کیفیت نازل واردات ناچیز تجهیزات نظامی به داخل بحث کنیم، اتلاف وقت خواهد بود.

در بخش پایانی این مطلب نیز نوری زاد با هتک حرمت و توهین و فحاشی نسبت به روحانیون معظمی چون مرحوم آیت الله خلخالی و حجج اسلام فلاحیان و حسینیان، پرده از ماهیت پلید سکولار خود برداشته و چنین می نگارد: «اگر انقلاب نمی شد، روحانیان و اساساً نظام حوزه ها حتماً از امروز مقبول تر و با آبروتر بودند. چرا که روحانیت، در تمام دوره ی پنجاه ساله ی پهلوی، علاوه بر ساماندهی مراتب مذهبی مردم، نقش ناظر منتقدی را داشت که در سمت مردم قرارگرفته بود و حاکمیت باید مراعات همان مردم را – و به تبع مردم مراعات روحانیت را – می کرد.»!



از سخنان پر از حقد و کینه شخص محمد نوری زاد چنین بر می آید که می باید ساحت مذهب و مبلغان آن (روحانیت) را از حوزه سیاست و حکومت جدا نمود.
در همین رابطه، حضرت امام خمینی(ره)، بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی، پیرامون جدایی دین از سیاست چنین اظهار می دارند: «آنها مى‏دانند که باید بگویند اسلام، امریکا هم براى اسلام دلش مى‏سوزد، اما اسلام امریکایى در زمان شاه هم بود، اسلام امریکایى بود، کسى حق نداشت دخالت در هیچ امرى بکند. اسلام امریکایى این بود که مُلّاها باید بروند درسشان را بخوانند، چکار دارند به سیاست. با صراحت لهجه مى‏گفتند. از بس تزریق شده بود در این مغزها باورشان آمده بود که ما باید برویم توى مدرسه درس بخوانیم، چکار داریم به اینکه به ملت چه مى‏گذرد؛ آن امر مردم، امر حکومت با قیصر (شاه) است به ما چه ربطى دارد.» (صحیفه امام، ج‏۱۷، ص: ۵۳۴)

از این رو دیانت ما عین سیاست ما بوده و دیانت نه در کنج خاقاه و صومعه، بلکه در بطن جامعه و شئون کلان سیاسی نمود و ظهور و بروز پیدا خواهد کرد.
اخبار ویژه
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها