به گزارش 598، سیدعابدین نورالدینی با انتشار یادداشتی تحت عنوان «استدلال آلوده» به بررسی انتخابات آزاد که از سوی برخی مسئولان به خصوص آیتالله هاشمیرفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح شده، پرداخته است.
متن کامل این یادداشت به این شرح است:
«اگر انتخابات آلوده باشد، دشمن سوءاستفاده میکنند. انتخابات باشکوه که دشمنان ما اعتراف کنند بر اساس استانداردهای مدرن جهانی برگزار میشود. نیاز امروز ماست. باید تلاش کنیم متهم به دیکتاتوری و غیر دموکراتیک بودن نشویم». این بخشی از اظهارات آقای هاشمی رفسنجانی در دیدار برخی خبرنگاران است و گویا حواشی این نشست با محوریت فعالان رسانهای حامی آقایان موسوی و کروبی، حاکی از هماهنگیهای قبلی است.
هنوز وقت پرداختن دقیق به آنچه ویژه در انتخابات آینده ریاست جمهوری در پیش داریم، نرسیده است اما میشود درباره آنچه آقای هاشمی دنبال میکند، مقداری بحث کرد.
1- آقای هاشمی همچنان بر طبل کلید واژه انتخابات آزاد میکوبند و این موضوع کاملا قابل پیشبینی است. هاشمی رفسنجانی «انتخابات آزاد» را بستر پیگیری اهداف سیاسی خود در انتخابات آینده میداند. در این موضوع تردید نکنید که او به هیچ عنوان این بستر را رها نمیکند چرا که غیر از این، او جایی برای تحرک در ساختار فعلی رقابت ندارد «انتخابات آزاد» بر ساخته این بستر است و اگر بنا به هر دلیلی این عبارت در افکار عمومی مذمت شود، واژگان دیگری بر بستر رقابتی مطلوب هاشمی استخدام میشود. به عنوان مثال وی در دیدار اخیر عبارت «انتخابات با استانداردهای مدرن جهانی» را مطرح کرد اگر این عبارت نیز مورد انتقاد قرار بگیرد، قطعا باید در انتظار عبارات و اصطلاحات دیگری بود که بر ساخت مطلوب هاشمی قرار دارد.
2- هاشمی در اصطلاح «انتخابات با استانداردهای مدرن جهانی» خواسته یا ناخواسته جملهای گفته است که باید این اجازه را داد نسبت به آن با نگرشی بسیار انتقادی بحث شود. آقای هاشمی در عباراتی که ابتدای این نوشته به آن اشاره شده مرجع تشخیص انتخابات مطلوب از نگاه ایشان را «دشمنان» دانسته است! آیا این غیر از «اعتبار خشی به نگرش دشمنان نسبت به انتخابات» است؟ تلاش کردن برای متهم نشدن از سوی دشمنان به دیکتاتوری «نیاز امروز» ما است؟ آقای هاشمی میتوانند توضیح بدهند دشمن چه انتخاباتی را انتخابات آزاد میداند؟ یا اینکه باید چه کار کرد تا از سوی دشمن متهم به دیکتاتوری نشد؟ آیا باید نظرات دشمن را اعمال کرد؟ «انتخابات آزاد» چه نسبتی با رضایت نظر دشمن دارد؟آقای هاشمی معتقد است نباید کاری کنیم که دشمن از آن سوءاستفاده کند! به فرض پذیرش این استدلال، آیا آقای هاشمی میتواند از جانب دشمن تضمین بدهد که نسبت به هر موضوعی بهانه نگیرد؟ به عنوان مثال اگر دشمن به دنبال قفل کردن مذاکرات هستهای برای عبور دادن کاندیدای مطلوب خود از فیلتر شورای نگهبان باشد، آیا باید طبق نظر آقای هاشمی این فشار و تحمیل را پذیرفت؟ بر اساس این استدلال مرز منافع ملی با مطامع خارجی کجا تعریف میشود؟ و آیا منفعت ملی تابع شرایط تعیینکننده خارجی نمیشود؟ البته این استدلال، استدلال پاک و صادقانهای نیست. آقای هاشمی خواسته یا ندانسته از اهرم فشار خارجی برای پیشبرد اهداف خود در انتخابات آتی ریاست جمهوری سود می برد و هر از گاه آن را به زبانهای مختلف گوشزد میکند! سوءاستفاده دشمن خارجی از تحولات ایران، ارتباط مستقیم با ساخت قدرت ندارد. بلکه این عناصر داخلی هستند که زمینه سوءاستفاده دشمن خارجی را فراهم میکنند. انتخابات 88 یک منبع سرشار از مصادیق این واقعیت است. به این قلم حق بدهید بر اساس این روال استدلال از سوی آقای هاشمی که به عامل بیرونی در انتخابات داخلی اصالت میبخشد و بر بستر این اعتباربخشی تحرک میکند، از ایشان سؤالی پرسیده شود. آیا نمیتوان شائبه نوعی هماهنگی میانآقای هاشمی با دشمن بیرونی را مطرح کرد؟ اگر قرار بر اصالتبخشی به دشمن بیرونی باشد، آیا نمیتوان اظهارات بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در مجمع عمومی سازمان ملل را سند معتبری برای این هماهنگی اقامه کرد. نتانیاهو مهرماه امسال در مجمع عمومی سازمان ملل برنامه هستهای ایران را نظامی و بسیار خطرناک نامید و ناگهان در اظهارنظری بیسابقه گفت: «حتی اکبر هاشمی رفسنجانی که آیتاللهی میانهرو محسوب میشود، گفته است که اسرائیل با یک بمب نابود میشود»
چرا نخست وزیر رژیم صهیونیستی باید به نگرش آقای هاشمی نسبت به موجودیت رژیم صهیونیستی اشاره کند؟نتانیاهو خطاب به چه کسانی موضع آقای هاشمی را یادآوری میکند؟ آیا تصور یا تحلیلی در آمریکا معتقد است بازگشت هاشمی به قدرت منجر به رفع نگرانیهای آنان میشود؟ و آیا نتانیاهو دارد بیفایده بودن این تحلیل از نگاه رژیم تلآویو را به آمریکاییها و برخی کشورهای اروپایی یادآوری میکند؟ آیا خدای ناکرده در صورت وجود این باور در میان دولتمردان آمریکایی و انگلیسی باید به دنبال یافتن نشانههای آن در انتخابات آتی ایران بود؟ آیا مصادیق این نشانهها در موضوع هستهای هم قابل رؤیت است؟ ایجاد یک اجماع جهانی در آستانه انتخابات چطور؟
این تنها یک فرض است. فرضی که با این شیوه استدلال آقای هاشمی، میشود به آن توجه کرد و متاسفانه بعضا بسیار جلب توجه میکند با این حال خدای ناکرده هیچگاه منظور از طرح این شائبه، واقعیت داشتن آن نیست بلکه نشان دادن نتایج یک شیوه نادرست استدلال است.
3- هر چند به اعتقاد این قلم همچنان نمیتوان با قطعیت از کاندیداتوری آقای هاشمی در انتخابات آتی ریاست جمهوری سخن گفت اما میشود درباره آن بحث کرد. آقای هاشمی پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم به مرور دچار مرگ سیاسی شد نبود مقبولیت عمومی با سلب اعتماد از وی در مجلس خبرگان همراه شد تا این سیاستمدار با سابقه انقلاب در نگاه بسیاری تمام شده تلقی شود. با این حال اکنون آقای هاشمی به هر دلیلی، توانایی تحرک یافته است. مطمئن باشید این بار آقای هاشمی بسیار متفاوتتر از قبل بازی میکند اما این بازی متکی به خود اوست. این بار برخلاف گذشته که یک تاییدکننده یا حامی بود؛ این خود هاشمی است که کانون است و سخن آخر اینکه اهداف او بیشتر از آنکه ماهیت سیاسی داشته باشد، دارای مختصاتی هویتی و اعتقادی است. شاید این انتظار، بسیار فراتر از واقعیات باشد اما باید تدابیر لازم برای مقابله با تطهیر وسیع گفتمانی از سوی جریان آقای هاشمی را اندیشید. باید این نکته را همیشه به یاد داشت که فتنه 88 موجب افتادن بسیاری پردهها شد. این بر افتادن پردهها برخلاف آنچه تصور میشود برای ما یک فرصت استثنایی است. آنچه پس از فتنه 88 گذشت را مرور کنید وقوع بسیاری از آنها دیگر هزینه گذشته را ندارد و البته نظام تجارب ویژهای در این باره اندوخته است. اگر گزارههایی مبنی بر وقوع یک چالش امنیتی مشاهده میشود، این بار سیاست فقط دفع نیست.
آنان که «حقیقتا» دلسوز انقلاب و نظام برآمده از انقلابند؛ باید در انتخابات آینده جریان آگاهیبخشی را به عنوان اولویت اصلی خود انتخاب کنند. چشمپوشی بر تمایلات خرد و توجه به منافع کلان در قالب آگاهی بخشی و بسط واقعیات به لایههای مختلف جامعه، نیازمند یک بسیج عمومی است. انتخابات فرصت تحرک همه لایههای جامعه است و این واقعیت هم به عنوان یک فرصت و هم به عنوان یک تهدید میتواند نمودار شود تجربه انتخابات 88 پیشروی ما است.»
منبع: وطن امروز