مارادونای ایرانی در لندن

داستانی عجیب و باورنکردنی[مارادونا]

به پیش‌باز کدام حادثه می‌رویم ، در پیچ و خم این جهان؟

دیه‌گو آرماندو مارادونا ؛ قهرمان عاصی شهر سیاه به مصاف سایه‌ها می‌رود

دلهره... اضطراب... ترس ... تشویش؛ در [دروازه‌بان‌های پلاستیکی]

در این قصه‌ی هیجان‌انگیز با ما هم‌راه باشید

قهرمان! تماشاگران به انتظار تو نشسته‌اند[و آن پنالتی سرنوشت‌ساز...]

از پیله‌ات بیرون بیا و داستان را آغاز کن

یک قصه‌ی سراسر ترس،هیجان و البته شادی و نشاط [که گل شد؟...]

مارادونا به جنگ سیاهی می‌رود[که گل نشد؟...]

قصه‌ای عبارت‌آموز از تیرها و دروازه‌ها و توپ‌ها[چه شد؟...]

از سیاه‌پوشانی که در سیاهی پنهان شده‌اند و

از قهرمانی که ردای شوالیه‌ی تاریکی را بر تن دارد

این قصه، روایت هزارباره‌ی نبرد خیر و شر است[مارادونا،دروازه‌بان‌های

پلاستیکی و آن پنالتی سرنوشت‌ساز که گل شد؟ گل نشد؟ چه شد؟ 18+ … R]

چه کسی این‌بار در دهشت این ماجرا ، پیروز می‌شود؟

مارادونا؟ مرد قمارخانه‌دار؟ هرکول و رفیق الکن و فیلسوف‌ش؟ رئیس؟ کارگردان جوان؟

این سوالی‌ست که ذهن تمام خواننده‌گان این قصه را درگیر خود خواهد کرد

حامد احمدی شما را به این تماشاخانه‌ی متلاشی دعوت می‌کند[ورود بچه‌ها ممنوع]

با ما هم‌راه باشید تا انتهای این روایت پر آشوب و پر عشق

قهرمان! دست‌های‌ت را به ما بده و از گور خاطرات بیرون بیا

مخاطب با این مقدمه متفاوت همراه دنبال کردن ضربات پنالتی مارادونا، وارد دنیا و زندگی افرادی مثل یک فیلمساز، یک آدمکش و یک خواننده زیرزمینی می‌شود.

حامد احمدی پیش از انتشار این رمان، تجربیاتی در زمینه‌ داستان کوتاه، نمایشنامه نویسی و همکاری با نشریات و مجلات مختلف داشته است و تنها مجموعه اشعارش تا امروز به نام "رپ‌خوانی" هم در سال 1383در ایران، توسط انتشارات ماکان، به چاپ رسیده. رمان مارادونا که در سال 1387 نوشته شده، بعد از گذشت چهار سال توسط انتشارات اچ‌انداس در انگلیس منتشر شده است که از طریق مجموعه سایت‌های آمازون در اروپا و آمریکا و همچنین دستگاه‌های چاپ اسپرسو قابل خریداری است.